تحریم اروپا علیه ایران نمادین است

آرمان امروز: به دنبال تحولات اخير در ايران، کشورهاي غربي، سياست ها و رويه هاي ويژه اي را در اين رابطه اتخاذ کردند. کشورهاي اروپايي نيز که بعضا با فشار افکار عمومي خود رو به رو شده اند، در حال شکل دهي به يک اجماع عليه ايران و اتخاذ سياست هاي محدود کننده عليه ايران هستند. در اين راستا، به طور خاص در روزهاي اخير برخي کشورهاي اروپايي از شهروندان خود درخواست کرده اند که از سفر به ايران خودداري کنند.
در اين ميان به تازگي برخي منابع ديپلماتيک اروپايي از ايجاد توافق ميان کشورهاي حوزه اتحاديه اروپا جهت وضع برخي تحريم هاي هماهنگ عليه ايران خبر داده اند و به طور خاص به اين نکته نيز اشاره شده که اروپا بسته تحريمي را عليه 15 فرد و نهاد ايراني تدوين کرده که به زودي آن را اجرايي خواهد کرد. نبايد فراموش کرد که دولت هاي اروپايي امضا توافق اتمي با ايران را اولويت اصلي در ماه هاي اخير مي دانستند و به دنبال بحران زاييِ جديد عليه تهران نبودند. بايد توجه داشت که با شرايطي شبيه به دوره پس از پرونده ميکونوس و يا چالش هايي که با اروپا بر سر مساله سلمان رشدي پيدا کرديم، رو به رو نخواهيم شد و بسياري از صاحب نظران بر اين باور هستند که اروپا صرفا جهت دوري از نشان دادن عکس العمل به دنبال تحريم محدود چند شخصيت سياسي است. از اين رو، آن ها به شدت متمرکز بر اين مساله هستند که مبادا بحران ها و تنش هاي ديگر، موجب شوند که روند رايزني هاي ديپلماتيک آن ها با ايران جهت امضاي يک توافق اتمي و احياي برجام، تضعيف شود. اگرچه که آن ها به صورت قطعي هم اطمينان ندارند که توافقي با ايران امضا خواهد شد با اين حال تلاششان را انجام مي دهند تا اين سناريو محقق شود. در مدت اخير نيز که شاهد وقوع برخي اعتراضات در ايران بوده ايم، اين فشار افکار عمومي اروپا بوده که دولت هاي اروپايي و نهادهاي اتحاديه اروپا نظير پارلمان اروپايي را تحت فشار قرار داده تا عليه ايران دست به موضع گيري و انجام اقداماتي بزنند. حتي آمريکايي ها نيز در وضعيت و موقعيتي شبيه به اروپايي‌ها هستند و آن ها هم در پي اتخاذ مواضعي از همين نوع هستند. اين تحريم هايي نيز که اخيرا به ويژه از جانب کشورهاي اروپايي صحبتِ آن ها شده و قرار شده که عليه ايران اعمال شوند، بيش از همه تصميمات سياسي و نَه اقتصادي هستند و درست به همين دليل است که مي توان گفت ماهيتي نمادين دارند. در واقع اروپايي ها در کنار آمريکا نمي خواهند تند بروند بلکه مي خواهند با وضعيتِ زمان پيش روند.
از سوي ديگر برخي بر اين باور هستند که به طور خاص پس از خروج دولت ترامپ از برجام و البته اجرايي شدنِ دستورکار برگزيت، به تدريج لندن نيز هم‌آوايي بيشتري را با واشنگتن در مورد پرونده اتمي ايران از خود نشان داد و نوعي همگرايي فزاينده ميان آن ها ايجاد شد. در اين فضا، جرارد کوشنر نيز که روابط نزديکي با صهيونيست ها داشت، زمينه را جهت توسعه همکاري‌ها ميان اسرائيل با کشورهاي عرب منطقه در قالب «توافق ابراهيم» فراهم کرد. در اين راستا، اروپايي ها با محوريت انگليس به تدريج در هماهنگي بيشتر با آمريکا، عليه ايران وارد فرآيند کنشگري شدند. مساله اي که مخصوصا در پيِ جنگ اوکراين تشديد هم شد. در واقع، در همين چهارچوب بود که اروپايي ها تا حد زيادي قدرت ميانجي گريِ حداکثري خود را جهت نزديک کردن مواضع ايران و آمريکا از دست دادند. از اين رو شاهديم که اکنون و در چهارچوب تحولات اخير ايران، روند سياست ها و تحرکات به ويژه کشورهاي اروپايي در رابطه با ايران که در طول پنج سال اخير نوعي دگرديسي را تجربه کرده، عملا در آستانه يک نقطه عظيمتِ جديد قرار گرفته است. در واقع مي بينيم که اتحاديه اروپا اکنون به سياست هاي واشنگتن در قبال ايران بسيار نزديک شده است و حتي به نظر مي رسد با توجه به تهديداتِ ادراکي که از سوي تهران متوجه کشورهاي اروپايي است به نوعي با توجه به تحولات جاري در ايران به اين معنا رسيده اند که مي توانند مواضع خود در ارتباط با تهران را شديدتر کرده و از اين مساله با توجه به وضعيت داخلي ايران، در چهارچوب معادلات منطقه اي و بين المللي بهره‌برداري کنند و فشارهاي قابل توجهي را عليه تهران عملياتي کنند.