«روابط عمومي مردمي» ؛ مخاطب سالار

هوشمند سفیدی
گرچه روابط عمومي ماهيتاً مردمي بوده و فلسفه آن، خدمت به مردم است؛ ليکن احتمال لغزش آن در مرز بين سازمان / ذي‌نفع يا مديريت / گروههاي اجتماعي مرتبط با سازمان و عدول از نقش مرزي  وجود دارد و اين احتمال، اکثراً در واقعيت، خود را نشان داده است، لذا، استفاده از اصطلاح “روابط عمومي مردمي" از يکسو مبين تأکيد بر اين نکته است که آرمان اصلي آن خدمت به مردم است و اين هدفگيري، درواقع، خود نوعي خدمت به سازمان هم محسوب مي شود، و ثانياً سوق دادن روابط عمومي به بُعد دموکراتيک آن است، نوعي روابط عمومي معطوف به ذي نفع و مخاطب سالار که مخاطب را ذي نفع اصلي خود قرار مي دهد و به هيچ وجه حاضر نيست گروههاي اجتماعي مرتبط با سازمان را در تحت تسلط مديريت سازمان قرار دهد و نه تنها، بله قربان گوي حرف مدير سازمان نيست، بلکه درمواقع ضروري، به او هشدار هم مي دهد، روابط عمومي مردمي، همچنين به آن دسته از فعاليت ها، اهميت بيشتري را مي دهد که مي توانند به رضايت بيشتر مخاطبان کمک کنند و اين، همان ماهيت ترويج روح پرسشگري، توجه به کرامت انساني مخاطبان، حمايت از گروههاي اجتماعي و پيگيري مسائل آنان، بيان صادقانه و صريح و کمک به ارتقاي سرمايه اجتماعي سازمان و...، مربوط است. درواقع، به نظر مي رسد در سال 1400 شمسي يا سال ميلادي 2021، که با جهان جهاني شده مواجه هستيم و با شهروندان آگاه ارتباط گر و دموکرات، ارتباط برقرار مي کنيم؛ نمي توانيم ارتباطي اقتدارگرايانه را پي بگيريم؟ چرا که اولاً با ماهيت واقعي روابط عمومي مغاير است و ثانياً تأثيرات معکوس دارد و اين واقعيت، مدام و با قدرت بيشتر و روزافزون از طريق رسانه هاي نوظهور تعاملي و شبکه هاي اجتماعي، پيوسته در حال تقويت است.
سخن را با يادآوري منطق روابط عمومي به پايان مي برم که خود بهترين گواه براي «روابط عمومي مردمي»  است:
 « زور و خشونت» ، همراهي دائمي مخاطب را در پي ندارد و رابطه پايدار ايجاد نمي کند.


 با فريب شايد براي يک دوره کوتاه مدت، بتوان گروهها را همراه سازمان ساخت، اما هم موقت است و هم خشم و کينه و قطع ارتباط دائمي آنها را در پي خواهد داشت.
 با تطميع، نمي توان به وفاداري مخاطب دل بست، زيرا اولاً موقتي بوده و ثانياً فاقد ارزش اخلاقي است.
پس، تنها بايد به فلسفه روابط عمومي وفادار بمانيم، يعني، درک متقابل بين طرفين ارتباط، و تلاش براي رسيدن به فهم مشترک با آنان در بستر گفت و گويي پيوسته و انتقادي که مي تواند رضايت ساز و مشروعيت آفرين باشد؛ اين همان "روابط عمومي مردمي" است و با "روابط عمومي اقتدارگرا"  که داراي نگاه ابزاري به طرف ديگر ارتباط بوده و سلطه گرا و يکسويه است و تمايل دارد  مخاطب به ميل او عمل کند، متفاوت است.