روزنامه اعتماد
1401/07/24
روايت مردم با روايت مسوولان تفاوت دارد
مهدي بيكاوغليروز گذشته و همزمان با اخبار ضد و نقيضي كه درباره برخورد آموزش و پرورش اردبيل با دانشآموزان منتقد يكي از مدارس اين شهر منتشر ميشد، سيدغني نظري، عضو مجمع نمايندگان استان اردبيل در جريان گفتوگو با «اعتماد» نه اين اخبار را تاييد كرد و نه حاضر شد اين اخبار را تكذيب كند. اخباري كه نشان ميدهد مسوولان اداره آموزش و پرورش استان اردبيل در مواجهه با برخي انتقادات دانشآموزان يكي از مدارس، اقداماتي را صورت دادهاند كه باعث اعتراض بيشتر خانوادههاي آنان و بروز مشكلات جدي براي برخي دانشآموزان شده است. اين نماينده در عين حال با انتقاد از رفتارهاي سلبي مسوولان آموزش و پرورش با دانشآموزان، اين روند را باعث گريزان شدن نسل آينده كشور از گفتماني ميداند كه براي ترويج و به بار نشستن آن خونهاي فراواني ريخته شده و تلاشهاي بسياري صورت گرفته است. نظري در ادامه اين گفتوگو با انتقاد از نيروي انتظامي به دليل شكايت از نمايندگان به خاطر اظهارات انتقاديشان، اين روند را باعث بروز مشكلات جدي در آينده ميداند. نظري در پاسخ به اين پرسش كه به نظر شما براي حل اين بحران چه رويكردي بايد در پيش گرفته ميشد،گفته: «از همان آغاز افراد مقصر در اين حادثه بايد شناسايي و به مردم معرفي ميشدند. خاطيان به مجازات ميرسيدند و از مردم عذرخواهي ميشد. در حالي كه حتي يك مقام مسوول هم حاضر به عذرخواهي نشد.»
امروز خبرهاي ضد و نقيضي از اردبيل در خصوص برخورد با دانشآموزان به گوش ميرسد، خبرهايي كه التهاب زيادي در افكار عمومي ايرانيان ايجاد كرده. شما به عنوان نمايندهاي كه دريكي از حوزههاي انتخابيه استان اردبيل فعاليت داريد، اين خبرها را تاييد ميكنيد؟
راستش اين اخبار مربوط به حوزه انتخابيه من نيست و دوستان نماينده ديگر در حوزه انتخابيه شهر اردبيل ممكن است از من به خاطر اظهارنظر در اين خصوص ناراحت شوند.
به هر حال شما عضو مجمع نمايندگان استان اردبيل هستيد؟
من با مسوولان آموزش و پرورش اردبيل و مسوولان انتظامي اين استان صحبت كردم؛ صحبتهاي ضد و نقيضي مطرح ميكنند به گونهاي كه حتي من نماينده نميتوانم به صراحت اصل موضوع را تاييد يا تكذيب كنم. مردم چيزي ميگويند، مسوولان چيز ديگري را مطرح ميكنند. از سوي ديگر دوستان نماينده ديگر ممكن است از دست من ناراحت شوند، بهتر است با ديگر نمايندگان صحبت كنيد.
نمايندگان اردبيل به تماسهاي ما پاسخ نميدهند؛ متاسفانه ساعتهاست كه تلاش ميكنيم تماس برقرار كنيم كه بينتيجه بوده است. اما فارغ از موضوع اخير در يكي از مدارس شاهد اردبيل، نظر شما درباره اصل صحبتهاي استاندار اردبيل و مسوولان آموزش و پرورش درباره برخوردهاي سلبي با دانشآموزان اين شهر چيست؟
دانشآموزان آيندهسازان كشور هستند و هرگونه رفتار تند و سلبي با آنها اشتباه مسلم است. حتي اگر خطايي نيز از سوي دانشآموزي سر بزند و انتقادات تندي مطرح كند، مديران اين حوزه حق ندارند با رفتارهاي سلبي با آنها برخورد كنند. البته همان طور كه گفتم روايت مديران آموزش و پرورش با روايت مردم متفاوت است.
مسوولان آموزش و پرورش استان اردبيل به شما چه گفتند؟
من با مديركل آموزش و پرورش استان صحبت كردم؛ ميگويد يكي از دانشآموزان اين مدرسه دچار مشكل جسمي شده، بعد مدرسه براي كمك با اورژانس تماس گرفته تا اين دانشآموز را به بيمارستان منتقل كند. در اين ميان برخي افراد از لحظه حضور اورژانس در مدرسه فيلمي گرفته و در شبكههاي اجتماعي اعلام ميشود كه به دليل رفتارهاي خشن ماموران با دانشآموزان، اين فرد به بيمارستان منتقل شده است و... البته من چون خودم در اين صحنه حضور نداشتم، نميتوانم اين روايت را تاييد كنم يا نظر كارشناسي در رد يا قبول آن بدهم.
به هر حال وزير آموزش و پرورش مدتي قبل اعلام كرده كه دانشآموزان منتقد به مراكز اصلاح و تربيت اعزام ميشوند. استاندار اردبيل هم تلويحا برخورد با دانشآموزان به خاطر برخي شعارها را تاييد كردهاند.
اين بچهها دستپرورده همين سيستم آموزشي هستند؛ اگر نقدي بر رفتار آنها باشد، نشانه شكست يك ساختار آموزشي است. مواجهه با دانشآموزان و اساسا جوانان بايد آرام، علمي و كارشناسي شده باشد. بايد از كساني كه رفتارهاي تند را با دانشآموزان ترويج ميكنند، پرسيد آيا در خانه خود با فرزندشان هم همين طور رفتار ميكنند؟ وزير آموزش و پرورش مدبرانه صحبت نكرده و اعزام دانشآموزان به مراكز اصلاح و تربيت اشتباه محض است. اگر قرار باشد كسي به مراكز اصلاح و تربيت برود، اين مسوولان بيتدبير ما هستند. ما نبايد جوانانمان را با دست خودمان از سيستم بيزار كنيم.
با اين وضعيت آيا مجلس نميخواهد به اين بيتدبيريها ورود كند؟
طي روزهاي اخير شكايتي از سوي مسوولان نيروي انتظامي عليه 4 نفر از نمايندگان به دليل اظهارنظرهايي كه بابت گشت ارشاد داشتند، صورت گرفته است. بر اساس اصل 86 قانون اساسي، نمايندگان در اظهارنظرهايشان آزادي كامل دارند و نميتوان نمايندهاي را به دليل صحبتهايش مورد پيگرد قرار داد. اما شرايط در كشور به گونهاي شده كه حتي اجازه اظهارنظر به نمايندگان نيز داده نميشود. در اين شرايط نمايندهاي كه بايد حرف مردم را بزند، چگونه ميتواند به وظايف خود عمل كند؟ برخي افراد و جريانات به دنبال ذبح آزاديهاي مجلس هستند. من اين موضوع را در قالب تذكر حتما در صحن مطرح خواهم كرد. وقتي نماينده نميتواند آزادانه مطالبات مردم را دنبال كند، چگونه ميتوان ادعا كرد كه مردم در بيان اعتراضات خود با محدوديتي مواجه نيستند؟ كار از مردم عادي گذشته است و برخي افراد و جريانات به دنبال ايجاد محدوديتهاي خشن در مدارس هستند. اين رويكردهاي خشن و تند نه منشا قانوني دارند و نه از ريشههاي شرعي برخوردارند. اخيرا در شهرستان حوزه انتخابيه من قرار بود كنسرتي برگزار شود؛ به اندازهاي براي اخذ مجوز اين افراد سختگيري شده بود كه به شوخي ميگفتند فقط مجوز اداره آب و فاضلاب را نخواسته بودند! اين افراد با من تماس گرفتند و پس از كمك من، بدون هيچ مشكلي اين كنسرت برگزار شد. هزاران نفر از مردم منطقه لحظات شادي را در كنار هم گذراندند، بدون اينكه مشكلي پيش بيايد. اين روند سلبي در حوزههاي مختلف فرهنگي، هنري، اجتماعي، ارتباطي و... وجود دارد و منشا خسارتهاي فراواني است.
محل بيان اين مطالبات و اين مشكلات كجاست؟ چگونه ميتوان سياستگذاران را متوجه اين اشتباهات كرد؟ خيابان كه نميشود، انتخابات هم ردصلاحيتها وجود دارد، رسانهها هم كه محدود شدهاند و... محل طرح اين مطالبات كجاست؟
متاسفانه صدا و سيما بهرغم صرف هزاران ميليارد بودجه، عملكرد ضعيفي داشته است. شما نگاه كنيد، كارشناسان حاضر در برنامههاي صدا و سيما، محدود شدهاند به حسين شريعتمداري، فواد ايزدي، هاشمي گلپايگاني و يكي دو چهره ديگر. اين در حالي است كه هزاران كارشناس برجسته در حوزههاي جامعهشناسي، علوم سياسي، ديپلماسي، روانشناسي، علوم تربيتي و... در كشورمان وجود دارند اما باز هم كارشناسان مدعو در صدا و سيما حسين شريعتمداري و فواد ايزدي هستند. من به شخصيت اين افراد كاري ندارم؛ ولي مگر ميشود فردي مثل فواد ايزدي هم در زمينه سياست خارجي اظهارنظر كند، هم براي تحليل حوادث اجتماعي دعوت شود، هم درباره لبنان حرف بزند و هم درباره روانشناسي و...؟ از سوي ديگر نيروي انتظامي هم از نمايندگان منتقد شكايت ميكند تا دهان مجلس و نماينده بسته شود. من فردا هم به وزارت كشور، هم به نيروي انتظامي و هم به ساير مسوولان تذكر ميدهم كه اين رفتارها را پايان بدهند. اين روند بايد پايان داده شود بايد اجازه داده شود صداهاي مختلف در كشور طرح شوند.
در حوادث اعتراضي اخير به نظر شما چطور ميشد تدبير كرد و موضوع را جمع كرد؟
از همان آغاز افراد مقصر در اين حادثه بايد شناسايي و به مردم معرفي ميشدند. خاطيان به مجازات ميرسيدند و از مردم عذرخواهي ميشد. در حالي كه حتي يك مقام مسوول هم حاضر به عذرخواهي نشد. آقاي ضرغامي حرف خوبي زد و گفت: «مردم اگر نخوان امر به معروف بشن، چه كسي را بايد ببينند؟» اين حرف شايد حرف بسياري از ايرانيان باشد. من به معاون فرمانده نيروي انتظامي گفتم، اگر به چند حادثه ابتدايي مرتبط با گشت ارشاد مانند حادثهاي كه در آن مادري فرياد ميزد، دختر مريضش را به گشت ارشاد نبرند، توجه ميشد مشكلات بعدي در كشور شكل نميگرفتند.
به عنوان يك نماينده، مقوله گشت ارشاد در كشور را قانوني ميدانيد؟
در كجاي قانون گشت ارشاد آمده است؟ شما هيچ بند قانوني با عنوان گشت ارشاد نداريد. ماده 638 قانون مجازات اسلامي ميگويد كه بدحجابي جرم است و مرتكبين آن بايد جريمه شوند. مصاديق تعيين آن هم به عهده قوه قضاييه است، نه پليس. هيچ جاي قانون عنوان نشده كه پليس ميتواند به زور و با رفتارهاي تند مردم را سوار ون كند و بعد آنها را به كلاسهاي آموزشي ببرد. انجام هر كلاس آموزشي نيازمند قانون شفاف است. اما به دليل اينكه بحث حجاب در كشور سياسي شده، برخورد سياسي و جناحي با آن صورت ميگيرد.
فكر ميكنيد، چرا روند گشت ارشاد به اين نقطه خسارتبار رسيد؟
بيشتر فشارها روي پليس تلنبار شد تا سوءمديريتهاي ساير نهادهاي فرهنگي پوشيده شود. بيشتر از 25 نهاد فرهنگي هر سال در بودجه كشور سهم دارند، اما هيچ كدام وظايف خود را در فرهنگسازي انجام نميدهند. صدا و سيما هزاران ميليارد بودجه و بيش از 200 هزار نيروي مستقيم و غيرمستقيم دارد، اما خروجي آن نهتنها كمكي به فرهنگسازي نميكند، بلكه خود به عاملي براي تشديد نارضايتي بدل شده است. مرجعيت رسانهاي از داخل به رسانههاي خارج منتقل شده و در اين شرايط طبيعي است كه نتوان گفتمان مورد نظر را ترويج كرد. اشاره كردم كه در صدا و سيما غير از شريعتمداري و فواد ايزدي و... كارشناس ديگري وجود ندارد. اخيرا آقاي توانگر نامهاي به رييس ستاد امر به معروف نوشته بود كه دبير اين ستاد خود عاملي براي ترويج خشونت در كشور بدل شده است. شبكههاي خبري دشمن از همين صدا و سيما و اشتباهات داخلي است كه خوراك خود را به دست ميآورند. اين روند بايد تغيير داده شود؛ هزاران كارشناس سياسي، اجتماعي، اقتصادي و... در كشور وجود دارند و صدا و سيماي ما نبايد اينقدر دست خالي باشد.
كارشناسان حاضر در برنامه هاي صدا و سيما، محدود شده اند به حسين شريعتمداري، فواد ايزدي، هاشمي گلپايگاني و يكي دو چهره ديگر. مگر مي شود، فردي مثل فواد ايزدي هم در زمينه سياست خارجي اظهارنظر كند، هم براي تحليل حوادث اجتماعي دعوت شود، هم درباره لبنان حرف بزند و هم درباره روانشناسي و...؟
طي روزهاي اخير شكايتي از سوي مسوولان نيروي انتظامي عليه 4نفر از نمايندگان به دليل اظهارنظرهايي كه بابت گشت ارشاد داشتند، صورت گرفته است. ميخواهند دهان نمايندگان را ببندند.
از همان آغاز افراد مقصر در اين حادثه بايد شناسايي و به مردم معرفي مي شدند. خاطيان به مجازات مي رسيدند و از مردم عذرخواهي ميشد، در حالي كه حتي يك مقام مسوول هم حاضر به عذرخواهي نشد.
شما هيچ بند قانوني با عنوان گشت ارشاد نداريد.ماده 638 قانون مجازارت اسلامي ميگويد كه بد حجابي جرم است و مرتكبين آن بايد جريمه شوند. مصاديق تعيين آن هم به عهده قوه قضاييه است، نه پليس.
سایر اخبار این روزنامه
ما با بحران متقاطع روبهرو هستيم
پيششرط گفتوگو، آزادي معترضين، دانشجويان ، دانشآموزان و خبرنگاران است
حکومت مقدار معتنابهی دلجویی تلمبار شده به ملت بدهکار است
هنر نميتواند به نابسامانيها معترض نباشد
هنر، جولانگاه سياستمداران نيست
روايت مردم با روايت مسوولان تفاوت دارد
افزايش قيمتها در بازار راكد خودرو
ماجراي نا تمام دختر بلوچ
همراهي با خواست مردم نامش عقب نشيني نيست
وكلا آشوبگر نيستند
اصلاح اصل 44 براي صدا و سيما
عراق و ساخت و پاختهاي پشت پرده