بخشش مجرم تحصیلکرده از قصاص
به گزارش خبرنگار شهروند آنلاین؛ ماجرای پرونده این مجرم، به پنج سال پیش برمیگردد. اوایل سال 96 بود که یک درگیری در شمال کشور، به ماموران پلیس گزارش شد. مردی حدودا 60 ساله با شلیک گلوله در یک درگیری کشته شده بود. ماموران پلیس پس از حضور در محل به تحقیق در این رابطه پرداختند. بررسیها نشان داد که چند نفر بر سر جای پارک با یکدیگر درگیر شدهاند. درگیری آنقدر شدید بود که درنهایت پسری جوان با شلیک گلوله مرد میانسال را به قتل رسانده و از محل متواری شده است.
درگیری وحشتناکیکی از عاملان درگیری به نام مهرداد درباره جزئیات ماجرای درگیری به پلیس گفت: «من مدتهاست که در این محل کاسب هستم و مغازه دارم. اما چند وقتی میشد که مرتب با مقتول بر سر جای پارک درگیر بودیم. او همیشه خودرویش را مقابل مغازه من پارک میکرد. خودش هم همینجا مغازه داشت. من هم همیشه به او اعتراض میکردم. تا اینکه روز حادثه او باز هم خودرویش را مقابل مغازهام پارک کرد.
من با دوستم داخل مغازه نشسته بودیم که وقتی این صحنه را دیدم، به او اعتراض کردم. دوستم به نام ناصر هم از مغازه بیرون آمد. مقتول با من درگیر شد. من هم که دیگر از کارهای او عصبی شده بودم، با او درگیر شدم. طولی نکشید که چند نفر از آشنایان مقتول هم وارد این درگیری شدند. درنهایت دیدم که دوستم با اسلحهای که در دست داشت، شلیک کرد و تیر به مقتول خورد. خیلی شوکه بودم. ناصر هم بلافاصله پس از این ماجرا متواری شد.»
اعترافات قاتل پشیمانبا این اظهارات، تحقیقات ماموران پلیس درخصوص شناسایی و دستگیری ناصر آغاز شد و او چند روز بعد از سوی ماموران پلیس دستگیر شد. ناصر در بازجوییها در حالی که از کار خود پشیمان بود، به ماموران پلیس گفت: «اصلا قصد کشتن کسی را نداشتم. مقتول را نمیشناختم. من به هواخواهی از مهرداد وارد این درگیری شدم و ناخواسته دست به قتل زدم. آن روز من به مغازه مهرداد رفتم تا به او سر بزنم. ما با هم صحبت میکردیم که مقتول طبق معمول خودرویش را مقابل مغازه پارک کرد. مهرداد و مقتول با هم درگیر شدند. من سعی کردم آنها را از هم جدا کنم. ولی خیلی زود چند نفر از آشنایان مقتول هم وارد درگیری شدند.
آنها ما را کتک زدند و به من حمله کردند. من هم برای اینکه درگیری پایان یابد، به سمت خودروی دوستم مهرداد رفتم. او داخل ماشینش یک اسلحه شکاری داشت. این را قبلا به من گفته بود، داخل ماشین شدم، اسلحه را برداشتم و شلیک کردم. قصدم کشتن مقتول نبود. فقط میخواستم به آن دعوا پایان دهم. وقتی دیدم که مقتول غرق خون روی زمین افتاده است، خیلی ترسیدم و فرار کردم. بعد هم فهمیدم او در بیمارستان فوت کرده است. الان هم از کارم پشیمانم و عذاب وجدان دارم.»
بخشش مجرم تحصیلکردهبا اعترافات متهم، او با قرار قانونی روانه زندان شد. پرونده او پس از تکمیل تحقیقات به دادگاه کیفری منتقل شد. متهم پس از تحقیقات تکمیلی در دادگاه کیفری محاکمه شد. در جلسه محاکمه اولیایدم درخواست قصاص کردند. هیأت قضائی هم او را به جرم قتل عمد به قصاص محکوم کرد .این حکم به تایید رسید و برای اجرا و سیر مراحل آخر به شعبه اجرای احکام فرستاده شد. ناصر یک بار هم پای چوبه دار رفت. اما موفق شد از اولیایدم مهلت بگیرد.
ناصر در این مدت که در زندان بود، ادامه تحصیل داد. او توانست مدرک لیسانس خود را بگیرد. از سوی دیگر او شروع به حفظ قرآن کرد. اما این تمام رفتارهای خوب او در زندان نبود. ناصر در همان زندان تلاشهای زیادی برای اعدامیها و همسلولیهایش کرد. از طریق دوستانی که در بیرون از زندان داشت، برای گرفتن رضایت دیگر متهمان تلاش کرد. خودش تماس میگرفت و از خانوادههای اولیایدم میخواست تا متهمان را ببخشند. زمانی که ناصر توانست پای چوبه دار از خانواده اولیایدم مهلت بگیرد، تیم صلح و سازش زندان آن شهر همراه با ریشسفیدان، تلاش زیادی برای جلب رضایت اولیایدم انجام دادند. تا اینکه اولیایدم اعلام کردند با گرفتن دیه متهم را میبخشند.
محاکمه از جنبه عمومیاولیایدم اعلام کردند که وقتی شنیدند متهم توبه کرده و در زندان مشغول به تحصیل است و از طرفی هم در حال حفظ قرآن است، تصمیم گرفتهاند به شرط پرداخت دیه او را ببخشند.
اینجا بود که با اعلام شرط اولیایدم، تیم صلح و سازش مستقر در دادسرای امور جنایی تهران به سرپرستی قاضی محمد شهریاری، سرپرست دادسرای جنایی، دست به کار شدند. آنها درنهایت با کمک خیرین دیه مقتول را فراهم و به اولیایدم پرداخت کردند. در این شرایط متهم به زندگی دوباره بازگشت و از مجارات اعدام رهایی یافت. او قرار است بهزودی از جنبه عمومی جرم در دادگاه کیفری استان محل حادثه محاکمه شود.