روزنامه آرمان امروز
1401/07/25
جور دیگر باید دید
هوشمند سفیدییکم-آنچه امروز در میهن ما «ایران» عزیز می گذرد، علی رغم اینکه مبین پویایی و میل به تازه گردانی است، توأم با تلخی هاست؛ کاربرد خشونت و مظاهر آن، آسیب دیدن اموال عمومی، استهلاک روحی-روانی مردم و از بین رفتن بستر ثبات و آرامش که می تواند پیامدهای مختلفی داشته باشد، همه و همه نیازمند تدبیر توأم با متانت و مبتنی بر خرد جمعی است.
دوم-اعتراض وجود دارد و واقعیت است؛ توهم نیست، بزرگنمایی نیست، و نمی توان آن را انکار کرد؛ اما نمی توان گفت اغتشاش محال است؛ قطعاً دشمنان این مرزو بوم، تور سوء استفاده را پهن کرده اند و از پیش مترصد چنین وقایعی بوده اند تا از آب گل آلود، ماهی گرفته و موج سواری خود را شروع کرده و سواری مجانی بگیرند و این پدیده ای است که از طرف دشمنان معمولاً رخ می دهد و از این منظر طبیعی است، اما دلیل نمی شود کل داستان را به بیگانگان و دشمنان ارجاع دهیم.
سوم-موج سواری، سوء استفاده و سواری مجانی دشمنان، نمی تواند دستاویزی باشد که همه وقایع و بحران ها را، برونزا بدانیم و ناکارآمدی نهادهای داخلی و انباشت انتظارات و روی هم افتادگی مسائل و مشکلات را از نظر دور داریم؛ به قول "سهراب سپهری" چشم ها را باید شست و باید واقعیت ها را دید؛ مگر طی سال های گذشته «بار اضافی» بر دوش نظام سیاسی نگذاشته ایم، مگر در ایام انتخابات، وعده های بی در و پیکر نامزدها، انتظارات را صد چندان نکرده، مگر از ضعف اطلاع رسانی دولت و ناکارآکدی در بیان دستاوردها گلایه نشده است، پس چرا گوش شنوایی نبوده تا آن ها را به دقت بشنود و بسترهای لازم برای تأثیرگذاری در امر سیاستگذاری هموار کند.
چهارم-آیا از مسائلی مثل افزایش طلاق، کاهش ازدواج، گسترش و تعمیق فقر، گسترش فساد، افسردگی اجتماعی، نارضایتی زنان از نارسایی های متعدد مثل حقوق اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، گسترش بیکاری، اشرافیت گرایی و تجمل دوستی، تورم بالا، عدم تاب آوری اجتماعی و اقتصادی، دوقطبی سازی های رو به فزون، پدیده آرای باطله، کاهش درآمد سرانه، مهاجرت نخبگان و فرار مغزها، افت اخلاق اجتماعی، توسعه فرهنگ مچ گیری، انتصابات فامیلی، پدیده آقازادگی، انسداد و تحدید تحرک اجتماعی، سختی معیشت، مسکن بد، اجاره های سرسام آور، و... کم سخن گفته شده است، اگر شنونده ای موثری بوده، پس چرا نتوانسته ایم بر آنها فائق آییم؟ آیا ظرفیت غلبه بر آنها نیست و یا افراد نالایق به کار گرفته شده و یا ...؟ پنجم-آیا نباید در حل مسائل، «سیاست» را بکار بگیریم و این اصل مسلم سیاسی را آویزه گوش خود کنیم که به قول «موریس دوورژه» استاد برجسته علم سیاست، هرگاه نتوان از طریق سیاسی، مسائل جامعه را حل و فصل کرد، و ناگزیر به قوه قهریه رجوع کرد، علامت شکست سیاست و ناتوانی مسئولان سیاسی در تدبیر و سیاست امور است؛ البته این به معنای عدم استفاده از زور مشروع نیست، بلکه باید آن را به عنوان آخرین راهکار بکار برد؛ زمانی که مطمئن شویم سایر راهکارهای علمی و تجربی مفید را طی کرده ایم. ششم-آیا مشکلات و مسائل صادقانه و صمیمانه با مردم در میان نهاده شده است و آنان در بستری عقلایی، به مشارکت فراخوانده شده اند، آیا همه در بازی سیاست شریکند؟ آیا نهادهای مدنی و سازمان های مردم نهاد، آنچنان که قانون اساسی، امکان داده، در این فرآیند مشارکت دارند، و آیا همانطور که مقام معظم رهبری بارها تأکید کرده اند، مسئولان به میان مردم رفته و با آنها گفت و گو کرده اند، آیا به قول «افلاطون» معیارهای گفت و گوی شرافتمندانه رعایت شده است، آیا براساس فرمان مولای متقیان علی (ع)، همانطور که در نامه به مالک اشتر می فرمایند: «با نمایندگان گروههای مختلف مردم گفت و گو کن، افراد نظامی را از آنها دور کن تا بدون لکنت حرف بزنند، حرف هایشان را گوش کن، اگر توانستی، اجابت کن وگرنه توضیح بده و عذرخواهی کن» ، گفت و گویی به دور از هرگونه هراس، روشنگرانه، تبیینی، مهربانانه و دوستانه مدنظر قرار گرفته است، آیا روابط عمومی ها و رسانه های دولت که باید حرف مردم را به دولت و حرف دولت را به مردم برسانند، در این راه موفق بوده اند و توانسته اند بر سرمایه اجتماعی حاکمیت اضافه کنند؟ آیا به قول «هابرماس»، وضعیت آرمانی گفت و گو فراهم است؟ هفتم-پس، باید چشم ها را شست و جور دیگر دید تا شاید مناظر و تصاویر دیگری در ذهن و در مقابل چشمان ما قد علم کنند، و ما را به تعمق و تفکر بیشتری وادارند، باید از همه ظرفیت های علمی – فکری، سیاسی کشور استفاده کرد تا از «بار اضافی» تحمیلی بر دوش نظام سیاسی کاسته شود و پاسخگوی انتظارات و خواسته های مردم بود، بی تردید، « ایران» استعدادها و ظرفیت های بالایی برای بالندگی ملت دارد، و این را همه می دانیم، و باید در بالفعل سازی آن اهتمام ورزید، باید آینده ای روشن و فردایی درخشان به یکایک فرزندان این سرزمین بشارت داد و امید را به جامعه تزریق کرد؛ «ما می توانیم» و «ما» همه ابزارها و زمینه ها را برای بالندگی داریم، ایران، سرزمینی است که باید در آن همه مردم از همه نعمات و فرصت ها به صورت برابر بهرهمند باشند، نه تنها فقط یک درصد از جامعه، باید بر شکاف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی فائق شد، باید به جای محدودیت، پویایی فرهنگ خودی را در پیش گرفت، باید مدارای سیاسی و سعه صدر را در برابر ملت و ایستادگی و مقاومت را در برابر دشمنان تقویت کرد؛ باید از تعداد دشمنان کاست و بر تعداد دوستان اضافه کرد، باید پذیرفت «جهان» صرفاً محدود به حوزه جغرافیایی زندگی ما نیست، امروز به مدد رسانه های اجتماعی، باید فرهنگ عام و خاص، حوزه جهانی و ملی را با هم دید، باید دید انسان جهانی و پساملی، چگونه می تواند ارزش های ملی و فرهنگی خود را در کنار هم زندگی کند. هشتم-نباید در انجام گفت و گو بیش از این درنگ کرد، زیرا ادامه وضعیت فعلی و ادامه سخن پراکنی علیه همدیگر و یا بیان اظهاراتی که تنش زا هستند و شاید امکان گفت و گو را سخت تر سازند، می تواند بر دامنه خسارت ها بیفزاید و فرآیند احتمالی انجام آن را در بن بست قرار دهد، لذا، گریز از رسیدن به چنین وضعیتی، مستلزم اتخاذ استراتژی های هوشمندانه، خردمندانه و مدبرانه است.
سایر اخبار این روزنامه
حذف دوستان منتقد باعث خوشحالی دشمنان می شود
شب داغ اوین
درآمد ایرلاین ها از مسافران جا مانده اجباری
حرف نزنید ، گوش دهید
قدرت چین ریشه در استقبال از اصلاحات دارد
جای عذرخواهی همچنان خالی است
خلاقیت نمادین دهه هشتادیها
آزوی دیرینه تزارها ، حذف کامل ایران از بازار گاز
کودتای شبانه آبیها، «شوالیه» جانشین «سردار» شد
جور دیگر باید دید
دیوان حافظ تلفیقی از فرهنگ ایرانی و اسلامی
مواجهه روسیه با ملتهای شرق اروپا
آمریکاییها از کاستی ها و ناامنیها خوشحالند
واکنش کنعانی به حمایت مجدد بایدن از اغتشاشات در ایران