روزنامه آرمان امروز
1401/07/25
مواجهه روسیه با ملتهای شرق اروپا
مهدی تدینیبا آنکه کرملین با همراهی و همدلی همه روسدوستان مانند چامسکی و جنگگریزان مانند اولاف شولتس در غرب دائم دنیا را از جنگ هستهای و جنگ جهانی میترساندند، کاملاً مشخص بود هر دو گزینه پوچ است. روسیه تنهاتر از آن بود که حتی روی کاغذ بتواند به جنگی جهانی فکر کند. هیچ نشانی از آرایش جنگ جهانی در دنیا وجود ندارد. چینیها هوشیارتر از آن بودند که دلارهای غربی را فدای ناتوستیزیِ غیرصادقانۀ روسها کنند. آنها در این آب گل الود دنبال ماهیهای تجاری خود بودند، نه بیشتر!
روسیه بیسروصدا تصمیم گرفت آن اهداف جنگیِ «حداکثری» را فراموش کند و روی اهدافی «حداقلی» تمرکز کند. دُنباس. تصمیم گرفت منطقۀ دنباس را با چند شهر بزرگ در شرق و جنوب تصرف کند تا بتواند هر چه زودتر بساط جنگ را با یک پیروزی آبرومندانه جمع کند. ماهها گذشت و حتی در جبهۀ شرقی اهداف جنگی روسیه تحقق نیافت و سرانجام در هفتههای گذشته، عملاً ورق جنگ برگشت و اکراینیها بخش زیادی از خاک خود را پس گرفتند. طبعاً فرماندهان روسی میگویند عقبنشینی ما خودخواسته بود، اما نگاهی به واقعیتهای میدان نشان میدهد آنچه رخ داد حتی شکستی آبرومندانه نبود، فرار نیروهای روسیه بود.
همۀ تحلیلها یک ایراد اساسی دارد و آن هم این است که اصلاً صورتمسئلهای که در رسانهها و افکار عمومی مطرح است، نادرست است. مسئلۀ روسیه و اکراین در وهلۀ نخست مسئلۀ روسیه و غرب نیست، بلکه مسئلۀ اساسی «مواجهۀ روسیه با ملتهای شرق اروپاست». اگر هم در این میان ناتو به سوژۀ دعوا تبدیل شده، واقعیت این است که ناتو با عزم و ارادۀ ملتهای شرق اروپا به شرق گسترش یافته است و مییابد. تجربه نشان داده است حتی یک ائتلاف نظامی بزرگ متشکل از آمریکا و متحدانش نمیتواند یک «فرقۀ پابرهنه» مانند طالبان را در بلندمدت شکست دهد، حال روسیه چطور میخواهد یک ملت را هم از خود متنفر کند و بعد در بلندمدت شکست دهد.
اصلاً تمایل به ناتو در میان اکراینیها زمانی اوج گرفت و جدی شد که روسیه کریمه را جدا کرد و به حمایت از جداییطلبان پرداخت. پس مسئلۀ اصلی، مواجهۀ روسیه با مردم اکراین است که راهحل آن «همسایهدوستی» است، نه موشکباران و تجاوز و کشتار جوانان. البته طبیعی است که آمریکا و اروپا نیز این وسط ماهی خود را از آب گل الود اکراین میگیرند، اما ریشۀ مشکل و راهحل آن در «رابطۀ روسیه با ملتهای شرق اروپا» نهفته است و تمرکز بر مسئلۀ ناتو و آمریکا نتیجۀ چیرگیِ پروپاگاندا بر واقعیت
است.
ریشۀ این مشکل را باید در اعماق دنیای ذهنی روسیه پیدا کرد. «واقعیت»، «حقیقت» و «پروپاگاندا». مشکل روسیه در این بود که پروپاگاندا چشم روسها را بست و دستشان را از واقعیت کوتاه کرد و در نتیجه حقیقت مخدوش شد. پروپاگاندا زهری است که حقیقت را میکشد. اگر برایتان سوال است چرا روسیه چنین جنگ اشتباه و پرهزینهای را آغاز کرد، جوابش در اینجاست. پروپاگاندای روسیه در طول چندین سال آنقدر ادعاهای نادرست دربارۀ اکراین مطرح کرد که دیگر حقیقت گم شد. همۀ احزاب در همهجای دنیا ـ از جمله در دموکراسیهای غربی کم و زیاد پروپاگاندا دارند اما «تکثر» و «تضارب آرا» زهر پروپاگاندا را میگیرد.
از وقتی این تکثر زیر سایۀ تلاش پوتین برای ماندن در قدرت رنگ باخت، پروپاگاندا حقیقت را مخدوش کرد. فاجعه زمانی رخ می دهد که تبلیغ جایگزین تحقیق میشود؛ یعنی در تحلیل ها پروپاگاندا جایگزین حقیقت می شود. درست مانند یک شکارچی که در تله ای میافتد که خود آن را کار گذاشته است. روسیه در تلۀ پروپاگاندای خود افتاد. در نتیجه همۀ تحلیلها و پیش بینی هایش نادرست از کار درآمد و اینک جراحتی عمیق، بسیار پرهزینه و خطرناک گشوده است و کسی نمی داند چقدر خونریزی خواهد
کرد.
تحلیلگر مسائل بین الملل
سایر اخبار این روزنامه
حذف دوستان منتقد باعث خوشحالی دشمنان می شود
شب داغ اوین
درآمد ایرلاین ها از مسافران جا مانده اجباری
حرف نزنید ، گوش دهید
قدرت چین ریشه در استقبال از اصلاحات دارد
جای عذرخواهی همچنان خالی است
خلاقیت نمادین دهه هشتادیها
آزوی دیرینه تزارها ، حذف کامل ایران از بازار گاز
کودتای شبانه آبیها، «شوالیه» جانشین «سردار» شد
جور دیگر باید دید
دیوان حافظ تلفیقی از فرهنگ ایرانی و اسلامی
مواجهه روسیه با ملتهای شرق اروپا
آمریکاییها از کاستی ها و ناامنیها خوشحالند
واکنش کنعانی به حمایت مجدد بایدن از اغتشاشات در ایران