دولت، مطالبات بر زمین مانده مردم را در زمان مناسب محقق کند

آرمان ملی- حمید شجاعی: تحولات و تغییرات در جامعه به سرعت در حال انجام است و مطالبات، خواسته‌ها و نیازهای مردم در حوزه‌های مختلف نیز به تبع آن تغییر کرده است. با این حال امروز مردم با توجه به کارکردها و عملکردهای دولت و سایر دستگاه‌ها نسبت به آن واکنش نشان می‌دهند و به قضاوت می‌نشینند. مخصوصا در حوزه اقتصاد و معیشت که به واقع کم و بیش پاشنه آشیل تمامی دولت‌ها بوده است. لذا بخشی از نارضایتی‌هایی هم که در جامعه بروز و ظهور کرده را شاید بتوان از همین جهت دانست. از طرف دیگر با تغییر نسلی که صورت گرفته امروز دهه هشتادی‌ها مطالباتی دارند که با دهه‌های گذشته متفاوت است و در پیگیری در جهت تحقق آن هم مصر هستند. از همین‌رو است که گفته می‌شود باید ابتدا آنها را پذیرفت، صدایشان را شنید و سپس با زبانی مشترک با آنها به گفت‌وگو پرداخت تا هم مطالبات و خواسته‌های آنها در یک همگرایی برطرف شود و هم آرامش به جامعه بازگردد. در این راستا برای بررسی عملکرد دولت، لزوم تحقق مطالبات مردم و گفت‌وگو با دهه هشتادی‌ها به عنوان نسل جدید «آرمان ملی» با امیررضا واعظی آشتیانی فعال سیاسی اصولگرا به گفت‌وگو پرداخته است که می‌خوانید. برخي معتقدند که دولت در حوزه‌هاي مختلف به ويژه حوزه اقتصادي بيش از برنامه‌محوري با روزمر‌گي مسائل را پيش برده؛ اساسا از ديدگاه شما بايد چه روندي براي حل مشکلات در جهت کاستن از روند اعتراضات در پيش گرفته شود؟
من معتقدم همه دولت‌ها نه در حوزه اقتصاد که در همه حوزه‌ها سليقه‌اي عمل کردند و در همين راستا نيز بايد به مجالس در همه ادوار اين اعتراض را داشت که شما هم قانون‌گذار و هم ناظر بوديد چرا از قدرت نظارت خود استفاده نکرديد، دولت‌ها را در ريل برنامه قرار نداديد و از دولت‌ها نخواستيد که بر روي ريل و برنامه حرکت کنند. خب اين انتقاد به مجالس در ادوار گذشته وجود دارد و نشان مي‌دهد که برخي در مجالس ما به جاي نظارت دنبال سياست بازي بودند که امتيازي از وزير و در جايي يا سکوت کنند يا حمايت جناحي و سياسي داشته باشند. علي الاصول اين رويه ادامه داشته و ضمن اينکه اين دولت هم گام‌هاي خوبي برداشته است. ما گاها اطلاعاتي را به‌دست مي‌آوريم که نشان دهنده اين است که اتفاقاتي در حوزه‌هاي مختلف افتاده و هرچه رويه ناآرامي‌ها ادامه داشته باشد به اقتصاد کشور نيز ضرر مي‌زند. اينگونه هم نبايد باشد که ما فضا را مهيا کنيم که اتفاقاتي پيش بيايد که امنيت کشور و جامعه رابه مخاطره بيندازند. به مخاطره افتادن امنيت قطعا باعث مي‌شود که در حوزه اقتصادي نيز صدمه ببينيم. ولي واقعيت امر اين است که بايد به فهم و درک مردم در حوزه‌هاي مختلف احترام قائل باشيم و جدي بگيريم. اين يک واقعيت است و بر اساس اظهارنظري که اخيرا بانک جهاني داشته مطرح کرده که دولت ايران با روي کارآمدن رئيسي کارآمدتر نشان داده است. اين گزارش بانک جهاني که نشان دهنده اين واقعيت است که اتفاقاتي در حال رخ دادن است. ولي نيازمند به اين هستيم که موضوع را بيش از اين مدنظر قرار دهيم و متوليان امر سعي کنند تصميم يا تصميماتي بگيرند که اثر بخشي آن براي آينده هم خوشايند باشد. ما موضوعي در حوزه مديريت داريم به نام مديريت تصميم‌گيري که يکي از موضوعات بسيار مهمي است که نسبت به آن بي‌توجهي وجود دارد. چراکه تصميم‌گيري که مبتني بر يک نگاه کارشناسي باشد و در حقيقت فرايندش به گونه‌اي طي شود که تصميمات درست و دقيق گرفته شود آن تصميم مي‌تواند در آينده و حال نشانه‌هاي آرامش را بر آحاد جامعه در حوزه‌هاي مختلف داشته باشد. به هر جهت بحث اقتصادي موضوع قابل توجه خودش است ولي بايد اين را هم در نظر بگيريم که محصول فعاليت اقتصادي دولت‌هاي گذشته امروز تبعات خود را نشان مي‌دهد و دولت فعلي هم بايد تلاش کند اگر تصميم‌گيري‌هايي در گذشته احيانا با چالش‌هايي مواجه بوده ضمن رفع آن مشکلات؛ امروز تصميماتي بگيرند که درآينده دولت‌ها منافع آن را براي جامعه احساس کنند.
اخيرا رئيس‌جمهور گفته اجازه اصلاح سياست‌هاي کلي نظام از رهبري اخذ شده است، با توجه به شرايط فعلي جامعه فکر مي‌کنيد اين سياست‌ها در کدام حوزه‌ها بايد اصلاح شود؟
من معتقدم که صحبت‌هاي آقاي رئيسي نشان‌دهنده تغييرات در عرصه سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي است اما چگونگي اين تصميم‌گيري خيلي مهم است. تصميم‌گيري به ظاهر ساده است؛ اما مساله بسيار حائز اهميت، تاثير مثبت آن در سرنوشت شخصي و جمعي است. زيرا تصميم‌گيري که مبتني بر کار کارشناسي و بررسي همه‌جانبه باشد و آن تصميم در حال و آينده اثرات مثبت داشته باشد، مهم است. بنابراين بايد در حوزه مديريت به اين تصميم‌گيري‌ها توجه کنيم. مواردي که رشد کرديم از تصميم‌گيري خوب بوده و جاهايي که در جا زديم و به نتيجه نرسيديم، از تصميمات کارشناسي شده نبوده است. اميدواريم با توجه به صحبت‌هايي که آقاي رئيسي مطرح کردند، کارها در حوزه‌هاي مختلف مبتني بر کار کارشناسي همه‌جانبه باشد و همه قوا کمک کنند تا ما به جمع‌بندي درستي در حوزه‌هاي مختلف برسيم و اين منجر به تصميمي شود که اثربخشي آن در آينده خود را نشان دهد. ما شاهد بوديم در حوزه‌هاي فرهنگي و اقتصادي تصميماتي در گذشته گرفته شده که تبعات منفي آن را امروز در جامعه مي‌بينيم. دولت هنوز به موضوعات ورود نکرده که ما بتوانيم در اين مورد قضاوت کنيم. ولي آنچه مسلم است اين واقعيت وجود دارد که نسل تغيير کرده و ما همواره بايد تصميماتي بگيريم که هماهنگ با شرايط سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي روز باشد. من انتقادي به گروه‌هاي سياسي دارم که گروه‌هاي سياسي همه را «همه چي دان» مي‌دانند و در حوزه‌هاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي همه چيز را سياسي تعبير مي‌کنند. در حالي که در حوزه‌هاي فرهنگي و اقتصادي از کساني که صاحب تئوري‌هاي منصفانه هستند و مي‌توانند فضا را تلطيف کنند، بايد استفاده کرد. آن وقت اين جريانات و گروه‌ها مي‌توانند موفق عمل کنند. ما تحزب را جدي نگرفتيم و جاي تحزب کارآمد يا تيم کاربردي واقعا خالي است.


طي مقاطع مختلف همواره بحث لزوم تحقق مطالبات مردم مطرح بوده و همه دولت‌ها نيز از رفع اين مطالبات سخن گفته‌اند؛ اما عزمي در اين خصوص مشاهده نشده و صرفا بر حجم اين مطالبات انباشته شده است؛ اساسا چرا دولت و حاکميت تلاشي در جهت رفع مطالبات مختلف مردم صورت نمي‌دهند؟
مطالبات در حقيقت حق مردم است و به نوعي خود نوع نقدي که در رسانه‌ها توسط کارشناسان و صاحب نظران و يا حتي رسانه‌هاي مختلف انجام مي‌شود خود آموزشي براي مطالبه‌گري جامعه است. يعني وقتي رسانه‌ها بحث‌هاي مختلفي را در حوزه‌هاي مختلف با کارشناسان دارند که نقد يا بحث کارشناسي مي‌کنند خود نوعي آموزش براي مردم است. منتها کشور ما با توجه به اهميتي که در جغرافياي جهان دارد و از آنجا که بحث استقلال خود را مورد تاکيد قرار مي‌دهد کشورهايي که زورمند هستند مثل آمريکا تاب ندارند که ببينند در کشوري مطالبه‌گري انجام شود. اصلا دروغ بزرگ آنها اين است که باور داشته باشند مردم ايران مطالبه گرند. لذا آنها دنبال مطالبه گري نيستند بلکه دنبال اين هستند که با رسانه‌هايي که دارند مردم کشور ما را به سمتي سوق دهند که مطالبه‌گري فراموش شود و چيزي به نام اغتشاش را جايگزين کنند. براي همين است که من اشاره کردم نوع انتقاداتي که در رسانه‌هاي مختلف مي‌شود مي‌تواند بستر مناسب فرهنگي و آموزشي براي مردم باشد که چگونه انتقاد و مطالبه‌گري کنند. مقام معظم رهبري بارها به اين نکته تاکيد کرده‌اند که مطالبه‌گري حق مردم است. شما نگاه کنيد ببينيد جليقه‌زردها ماه‌ها در فرانسه اعتراض و اعتصاب داشتند و روزانه چندين نفر از آنها را مي‌کشتند ولي صدايي از هيچ نقطه‌اي از دنيا در نمي‌‌آمد. در صورتي که حرکت جليقه زردها يک مطالبه‌گري بود اما دولت فرانسه از نقش مسالمت آميز خارج شده بود و کشتار مي‌کرد و صدايي از ساير کشورها نيز بلند نشد. امروز مردم، جوانان، نوجوانان يا به تعبيري دهه هشتادي‌ها اعتراضاتي دارند. هر چند که اين نسل متمايز از نسل ماقبل خود است و نسل دهه‌هاي 50 و 60 قطعا فاصله قابل توجهي با دهه‌هاي امروزي دارد و اينها بايد تحليل و توجه بشود. به هر صورت کسي با مطالبه‌گري مخالف نيست و مطالبه گري حق مردم است و بايد پيگيري شود. منتها مدل مطالبه‌گري حائز اهميت است. يعني شما فکر مي‌کنيد انقلاب و نظام يک کشور که با زحمات زيادي به دست آمده با بوق عوض مي‌شود؟ خب اين اتفاق که نمي‌افتد اما آنچه هست بايد ما مسير را به گونه‌اي تعريف کنيم و قانون‌گذار در اين حوزه بايد به مسيري برود و مردم نيز بدين باور باشند که مطالباتشان را در يک مسير قانوني و منطقي پيگيري کنند. به ياد داريد که چندي پيش بازنشستگان، معلمين و صنوف ديگر آمدند و اعتراضاتي داشتند و انجام دادند و به نتيجه نيز رسيدند که اين خوب است منتها خود همين جماعت مراقبت کردند که احيانا کساني که نقشه‌اي دارند به نقشه خود نرسند. اين مراقبت کردن خيلي خوب است اما اينکه اموال بيت المال را به آتش بکشند و حقوق مردم را تضييع کرده و زير پا بگذارند يا برخوردهايي کنند چندان قابل توجيه نيست. الان وزارت اطلاعات و يکسري افراد ديگر افراد خارجي را دستگير کردند که اينها نقش اساسي در اغتشاشات اخير داشتند و طرح کشته سازي و يکسري مسائل را مطرح کردند. ما بايد اين مراقبت‌ها را نيزداشته باشيم و اين بحث بصيرتي که مطرح مي‌شود صرفا براي مسئولان نيست و براي آحاد مردم است. ما بايد بدانيم که در چه زمان، مکان و با چه شرايطي به استيفاي حقوق بپردازيم. استيفاي حقوق نيز حق آحاد مردمي است که در جمهوري اسلامي زندگي مي‌کنند و بايد به حقشان برسند. لذا من موافق اين هستم که اگر دولت مطالبات بر زمين مانده مردم را در زمان مناسب و شرايط مناسب عملي کند کمترين آسيب‌ها در حوزه مطالبات مردم را خواهيم داشت. ولي اگر اين مطالبات بر روي هم انباشت شود تبديل به يک معضل مي‌شود و آن زمان حل کردنش بسيار سخت و دشوار است.
پس از اتفاقات اخير و اعتراضاتي که در جامعه رخ داد بسياري مطرح کردند که بايد بر اساس تغيير نسلي که صورت گرفته با يک زبان مشترک با دهه هشتادي‌ها به گفت‌وگو پرداخت و صدايشان را شنيد؟
اصلا اين کار بايد انجام شود. مگر مي‌شود ما مطالبات نسل جديد را ناديده بگيريم. اين يک واقعيت است اما اين بايد در يک فضايي اتفاق بيفتد که نشان دهد توجه به مطالبات آنهاست. دانشگاه‌ها جاي بسيار مناسبي براي گفت‌وگو است. حتي من معتقدم که مي‌تواند در مدارس تدابيري انديشيده شود که نشست‌هايي انجام گيرد. حال مدارس هم که مي‌گوييم در مقاطع بالا و مقطع متوسطه اين موضوع را بايد مورد توجه قرار داد. اساس موضوع اين است که آموزش و پرورش با يکديگر باشد. آموزش و پرورش يکي از موضوعات بسيار با اهميت است و بايد از اين نهاد شروع کنيم که در ادامه آن بتوانيم در دانشگاه‌ها اين نشست‌ها را برگزار کنيم. وقتي نوجوان يا جواني که از دبيرستان خارج مي‌شود اين آمادگي را براي گفت‌وگو نداشته باشد در سطح دانشگاه با يک چالش مواجه است. لذا بايد حتي در سيستم آموزش و پرورش نيز اين کرسي‌هاي هم‌انديشي را با هر نام و عنواني داشته باشيم که هرازگاهي نشست‌هايي با يک سياست تعريف شده برگزار شود. زماني چيزي به نام مجلس دانش آموزي داشتيم که کار بسيار خوب و منطقي بود. خب اگر اين مجلس دانش آموزي را هر سال يک بار يا چهار سال يک بار تغيير دهند و در طول سال در چندين نوبت اين نشست‌ها براي دانش آموزان در اقصي نقاط کشور و شهرهاي مختلف برگزار شود اينها همه بستر سازي و فرهنگ سازي مي‌شود و حتي در آينده وقتي اين نسل به شخصيت واقعي خود رسيد و براي کسب و کار وارد جامعه شد آن موقع حتي راه مطالبه گري را نيز آموخته که چگونه مطالبه‌گري کند. اگر در دانشگاه‌ها است راه مطالبه‌گري را بداند نه اينکه شاهد باشيم در دانشگاهي با الفاظ زشت رفتاري انجام دهند که واقعا براي جامعه دانشگاهي مشمئز کننده باشد. اين نشان مي‌دهد که ما در بخش آموزش و پروش نتوانستيم خوب حرکت کنيم. آموزش و پرورش ما واقعا نيازمند يک تحول است و تا راهکارها و ساز وکارهاي لازم در حوزه آموزش و پرورش پيدا نشود شايد اين نقص خود را در دانشگاه‌ها نشان دهد و زماني که اين نقص بخواهد ادامه پيدا کند نهايتا به نتايج خوبي منتج نخواهد شد. تمام کشورهايي که به هر جهت مباحث علمي و... ابتدائا به موضوع آموزش و پرورش اهميت دادند. ما اينجا يک سکته ميان آموزش و پرورش و دانشگاه‌ داريم که اين موضوع بايد مدنظر قرار گيرد.