در حد نوبل نبود!

به گزارش خبرنگار شهروندآنلاین؛ جایزه نوبل ادبیات در سال‌های اخیر به برخی چهره‌ها رسیده که در هیچ کدام از فهرست‌های گمانه‌زنی‌ نبوده‌اند. حتی گاهی شاهد اعطای نوبل به افرادی بودیم که چندان شهره و مقبول هم نبودند. البته برنده امسال، آنی ارنو، نویسنده‌ای نام‌آشنا در فرانسه بوده است، اما متخصصان امر بر این باورند اگر قرار بود نوبل ادبیات به شایستگی‌ها جایزه بدهد، می‌توانستند به چهره‌های شایسته‌تری جایزه بدهند. در همین زمینه گپی کوتاه زده‌ایم با احسان محمدی، مترجم و کارشناس ارشد زبان و ادبیات فرانسه. در واقع خواستیم ببینیم از نظر ایشان، به عنوان فردی آشنا در حوزه زبان و ادبیات فرانسه، آیا آنی ارنو، شایستگی دریافت نوبل داشته است؟

قطعا پیشتر از اعطای نوبل ادبیات، با آنی ارنو آشنا بوده‌اید؛ درست است؟

بله؛ چند اثر هم از او در ایران ترجمه شده که شاید بشود مهم‌ترین‌شان را «سال‌ها» دانست. البته La place یا همان که در ایران به نام «منزل به منزل» ترجمه شد هم جزو آثار مهمش است.



اواخر دهه شصت درآمد.

بله؛ سال‌ها پیش خوانده شده و گویا مترجم از سبک و سیاق نویسنده خوشش آمده و خب، برای ترجمه اقدام کرده.

کلا آثار این نویسنده چه فضایی دارد؟ مقصودم این است که چطور می‌نویسد و عموما چه سوژه‌هایی برای نوشتن انتخاب می‌کند؟

ببینید، مهم‌ترین موضوع در نوشته‌های آنی ارنو این است که سوژه‌هایش را بر اساس خاطراتش انتخاب می‌کند؛ یعنی آنچه برایش اتفاق افتاده. مثلا کتابی دارد با عنوان «یک مرد جوان» که موضوع آشنایی اوست با پسری که 30 سال از او کوچک‌تر بوده. خانم ارنو با این جوان آشنا می‌شود و مدتی با او بوده. خب، بعد از آن می‌آید کتابی می‌نویسد درباره شرح ماجراهایش با همین جوان. اتفاقا کتابی هم بود که خیلی با استقبال مواجه شد. طبیعی هم هست. به هر حال مردم دوست داشتند بدانند چطور خانمی در سن و سال خانم ارنو توانسته با جوانی که 30 سال از او کوچک‌تر بوده، زندگی کند.

همان پدیده‌ای که با عنوان «شوگر مامی» مطرح می‌کنند!

حالا کاری به این مباحث نداریم. منظورم این بود که بگویم بیشتر در کتاب‌هایش اتفاقات زندگی شخصی‌اش را می‌نویسد و به خاطرات زندگی واقعی می‌پردازد. اغلب از روایت‌های اول‌شخص هم استفاده می‌کند تا موضوع کاملا برای خواننده جا بیفتد. البته اخیرا گاهی در آثارش دیده‌ام که به سمت روایت‌های سوم‌شخص رفته.

یعنی در این حد بوده که جایزه نوبل ادبیات را به او بدهند؟

به هر حال نوبل ادبیات همان‌طور که خودتان هم می‌دانید در سال‌های اخیر همیشه با انتقادهای زیاد مواجه شده. منتقدان هم حق داشته‌اند. لوئیز گلیک واقعا که بود که ناگهان به او جایزه دادند؟ حتی عبدالرزاق. باز من می‌توانم باب دیلن را تا حدودی به خاطر ترانه‌هایش بپذیرم و بگویم لابد آکادمی نوبل می‌خواسته به ترانه هم اهمیت بدهد، ولی مابقی واقعا در حد و اندازه‌های نوبل نبودند. حتی وقتی جایزه را به پاتریک مودیانو هم دادند، باز هم عده‌ای انتقاد کردند، چه رسد به آنی ارنو که کیفیت آثارش در حد مودیانو هم نیست.

در کل در ادبیات فرانسه، افرادی بودند که شایسته‌تر از او باشند؟

جایزه را که هیچ‌وقت به میشل اوئلبک نمی‌دهند، اما اگر قرار باشد یک نفر را در این کشور انتخاب کنیم، بدون شک اوئلبک است.

چرا امکان ندارد به اوئلبک جایزه بدهند؟

به دلیل عریان‌نویسی‌ها و مواضعش. شما حتی در آثار ماری ان‌دیایه هم خلاقیت‌هایی می‌بینید که شاید کمتر بشود در آثار آنی ارنو دید.

عده‌ای می‌گویند در کل، ادبیات فرانسه نسبت به سال‌های گذشته، روند نزولی داشته. شما با این حرف موافقید؟

به نظرم بهتر است این‌طور بگوییم که ادبیات فرانسه در سال‌های اخیر بیشتر در فرم، پیشنهادهایی به ادبیات جهان داشته. یعنی شما به لحاظ فرم آثار می‌بینید واقعا خلاقیت‌هایی داشته‌اند. اما به لحاظ محتوا، می‌شود گفت چیز جدیدی ارائه نشده. یعنی جهان‌بینی که فرض کنید سارتر ارائه کرد، کامو داشت یا دیگران. از این لحاظ خیر.