حقابه، مرهمی بر زخم تالاب‌ها


مهدی قمشی
رئیس دانشکده مهندسی آب و محیط زیست دانشگاه شهید چمران اهواز




​​​​​​​تالاب‌ها بخش مهمی از دارایی‌های هر کشور محسوب می‌شوند؛ اما متأسفانه در کشور ما هنوز ارزش این دارایی‌ها مغفول مانده و عمده دلیل برای حفظ تالاب‌ها، ترس از ایجاد منبع ریزگرد و طوفان‌های نمکی است، در حالی که این مزیت (جلوگیری از ایجاد منبع ریزگرد) ممکن است در اولویت چندم (شاید هشتم) ارزش‌های تالاب‌ها قرار گیرد. اولین ارزش و اهمیت تالاب‌ها به «کاهش مخاطرات (نظیر کنترل سیلاب)» بازمی‌گردد. «کاهش و کنترل آلاینده‌های آب»، «تأمین آب»، «تفرج و توریسم»، «تنظیم و حفظ تنوع زیستی»، «تولید مواد غذایی و صنایع دستی»، «ارزش‌های فرهنگی»، «تعدیل گازها نظیر کربن و تعدیل‌کننده گرمایش اقلیم» از دیگر کارکردهای ارزشمند تالاب‌ها است.
ارزش اقتصادی تالاب‌ها
از نظر جهانی، میانگین ارزش اقتصادی قابلیت‌های هر هکتار تالاب طی یکسال حدود 15000 دلار برآورد شده است. برای دانستن بزرگی این ارزش اقتصادی، کافی است آن را با ارزش اقتصادی یک هکتار زمین کشاورزی با میانگینی کمتر از 1000 دلار در یکسال مقایسه کنیم. به‌طور کلی و بسته به نوع تالاب، ارزش هر هکتار تالاب، حداقل 5 برابر و حداکثر 20 برابر یک هکتار زمین کشاورزی است؛ این در حالی است که متوسط مصرف آب سالانه هر دو نیز تقریباً یکی است. به این ترتیب حتی از نظر ارزش اقتصادی نیز دغدغه کشور برای پاسداری و حراست از تالاب‌ها باید بسیار بیشتر از توسعه در امر کشاورزی باشد؛ اما تاکنون چنین نبوده و تالاب‌ها همانند دارایی و ثروتی فراموش شده قلمداد شده اند. در حال حاضر از 2.2 میلیون هکتار سطح تالابی ثبت شده در کشور، حدود 60 درصد مساحت کل آنها خشک شده است (دریاچه ارومیه، تالاب‌های جازموریان، هورالعظیم، شادگان، هامون و گاوخونی از مهم‌ترین اکوسیستم‌های آبی است). این سرنوشت شوم ثمره عدم شناخت ارزش واقعی تالاب‌ها، دست‌اندازی به محیط تالاب‌ها یا کوتاهی در تأمین حقابه محیط زیستی آنها است. البته باید این نکته را نیز متذکر شد که بجز تالاب هامون که حقابه‌اش به آب های ورودی مرزی وابسته است، سایر تالاب‌ها از آب‌های درون سرزمینی تغذیه می‌شوند اما سؤال اینجاست که این حقابه کجا رفته است؟ حقیقت این است که به‌دلیل قرارگیری بیشتر تالاب‌ها در پایین دست منابع تغذیه کننده آنها یعنی رودخانه‌ها، حقابه آنها در بالادست رودخانه، با مدیریت غیراصولی آب در بخش کشاورزی یا صنعت، بلعیده شده و یا خواسته و ناخواسته تأمین حقابه آنها در اولویت آخر قرار گرفته است.
تغییر کاربری اراضی
در همین راستا از جمیع چالش‌های تهدید کننده تالاب‌ها در کشور می‌توان به این نتیجه رسید که اولین و مهم‌ترین مسأله تالاب‌های کشور، عدم تأمین حقابه آنها است. البته مشکل تالاب‌های کشور تنها به تأمین حقابه بسنده نشده و مشکلات دیگری نظیر ساخت و سازهای توسعه‌ای مانند جاده، ایجاد مراکز کشف و استخراج نفت و گاز، آلودگی ناشی از ورود پساب‌ها و فاضلاب‌های کشاورزی و صنعتی به تالاب‌ها، تعدی و تجاوز به حریم تالاب‌ها و تغییر کاربری اراضی تالابی، بیشتر تالاب‌های ایران زمین را تهدید می‌کند. البته تا سالهای پیش روشن نبودن میزان حقابه و عدم الزام قانونی دستگاه متولی آب یعنی وزارت نیرو، تنها بهانه‌ای بود تا تالاب‌ها در پایین دست‌ترین نقطه رودخانه‌ها در اولویت آخر قرار گرفته و از حقابه خود محروم شوند. به این ترتیب با تصمیمات غلط و به طمع استفاده بهتر از آب، همان بلایی که در کشور شوروی سابق از سال 1960 تا 1987 بر سر دریاچه آرال (چهارمین دریاچه بزرگ دنیا) آمد و هزار و یک مشکل زیست محیطی، معیشتی و بهداشتی بر مناطق مجاور دریاچه آرال واقع در کشورهای استقلال یافته قزاقستان و ازبکستان تحمیل کرد، ما از سال 1992به بعد بر سر دریاچه ارومیه و تالاب‌های هورالعظیم، شادگان، جازموریان و گاوخونی و... آوردیم.
حقابه در اولویت قرار گیرد
جالب اینجاست که علی رغم اینکه حقابه تالاب‌ها دقیقاً مشخص شده و دستگاه متولی آب موظف به تأمین حقابه شده است (طبق ماده دو قانون حفاظت، احیا و مدیریت تالاب‌های کشور که در سال 1397 از سوی مجلس برای اجرا به دولت و سازمان حفاظت محیط زیست ابلاغ شده است)، اما پس گرفتن حقابه تالاب‌ها از حقابه داران نسبتاً جدید بسیار سخت و دشوار و حتی غیرممکن شده است! (همانگونه که تجربه ناموفق احیای دریاچه ارومیه به همگان نشان داد). مشکل اساسی‌تر این است که توسعه آب بَر از نوع کشاورزی در بالادست رودخانه‌های منتهی به تالاب‌ها، همچنان با شدت بیشتری ادامه داشته و در بالادست رودخانه‌ها، ساختن سازه‌ها و بذل و بخشش حقابه تالاب‌ها به بخش‌های دیگر رواج دارد؛ متأسفانه هیچ چشم‌اندازی نیز از تغییر رویکردها و مدیریت‌ها برای نجات تالاب‌های کشور دیده نمی‌شود. لذا باید همچنان نگران تالاب‌های کشور و آینده آنها بود  و تا زمانی که تغییری در این رویکرد مشاهده نشود، پرداختن به کارهای دیگر کاملاً بی‌ثمر است.
واقعیت این است که در سال آبی گذشته (اول مهر 1400 تا 31 شهریور 1401) اکثر تالاب‌های کشور تجربه بدی را پشت سر گذاشته و در بدترین شرایط وارد سال آبی جدید شدند. هم اکنون نیز سال آبی جدید در حالی آغاز می‌شود که نوید فرا نرمال بودن بارندگی‌ها در آذر ماه به گوش رسیده و سالی نرمال از نظر آبی در اکثر نقاط کشور (بجز حوضه کرخه که زیر نرمال پیش‌بینی شده است) پیش‌بینی می‌شود؛ لذا اکنون لب تشنه تالاب‌های کشور منتظر تصمیمات حکمرانان آب است تا در سال آبی جدید، حقابه آنان در اولویت قرار گرفته و دیگر همانند سال‌های گذشته، ته صف قرار نگیرند!
در حال حاضر دوستداران محیط زیست و متخصصان آب کشور چشم انتظارند تا بر اساس معیارهای پذیرفته شده جهانی، اولویت تخصیص آب زیست محیطی رودخانه‌ها و تالاب‌ها بر نیاز بخش‌های کشاورزی و صنعت چیره شده و با چنین نگرش علمی، این جاذبه‌ها و ثروت‌های طبیعی در کشور بتوانند حقابه طبیعی و مصوب خود را دریافت نمایند. پس از حل این مسأله، دیگر مشکلات بر شمرده فوق و حل تدریجی آنها اهمیت یافته و می‌توانند نفسی تازه به تالاب‌های کشور دمیده و درد تالاب‌های کشور را ترمیم و تسکین دهند.