روایت های ناب از شهید وحدت آفرین

«حمله تروریستی به نشست وحدت در سیستان و بلوچستان»؛ این تیتر روزنامه خراسان در فردای آن واقعه تلخ بود، واقعه تلخی که 26 مهرماه 1388 موجب شهادت سردار شوشتری، جمعی از فرماندهان سپاه و سران طوایف و مردمی شد که گرد هم آمده بودند تا از وحدت بگویند و ریشه های این وحدت را محکم تر کنند. گزارش تلخ روزنامه خراسان در 27 مهرماه سال 1388 روایتی پر و پیمان از خدمات وحدت آفرین سردار شهید شوشتری و همرزمانش بود. هرچند روایت زندگی بزرگ مردانی از جنس ایثار و شهادت سخت است؛ آن هم شهیدی که زندگی او پر از روایت های ناب و ناشنیده و دست اول است، شهید شوشتری که نامش با وحدت گره خورده و وصف ایثارگری هایش از شرق  تا غرب و از جنوب تا شمال این مرز و بوم پیچیده و زبانزد است. شهید شوشتری همان طور که در کلام رهبر معظم انقلاب وصف شده، مظهر ارزش های یک شهید بود. رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران 27 مهر سال 88 درباره شهید شوشتری فرمودند: «این شهید عزیزمان، شهید شوشتری، واقعا جزو عناصر پاکیزه سپاه بود. بنده ایشان را از نزدیک می شناختم و می دانستم که جزو انسان های مومن، پاک، سالم، صمیمی، فعال، زحمت کش و حقیقتا مظهری از همین ارزش هایی بود که متراکم می شود و یک شهید را به وجود می آورد.» به مناسبت 26 مهرماه سالگرد شهادت شهید شوشتری و شهدای گران قدر وحدت، گریزی زدیم به روایت هایی از زندگی این شهید عزیز، آن هم از زبان بزرگان عرصه ایثار و شهادت و همرزمان و همراهان او.     سردار اسماعیل قاآنی: شهید شوشتری به دنبال امنیت پایدار بود سردار شوشتری زودتر از افرادی همچون بنده، جنگ را درک کرد، یعنی زمانی ما با جنگ و جبهه آشنا شدیم که او یکی از فرماندهان رزمندگان خراسان به شمار می رفت. به ویژه این که از پیش در سپاه نیشابور مسئولیت داشت و یک چهره شناخته شده بود. بعدها که تیپ جواد الائمه (ع) شکل گرفت، دوران مسئولیت سطح بالای شهید شوشتری هم در جنگ آغاز شد تا دوره های جانشینی لشکر و قرارگاه، فرماندهی لشکر، فرماندهی قرارگاه و جانشینی نیروی زمینی را بگذراند. برای رسیدن به چنین جایگاه هایی، عواملی در وجود انسان ایفای نقش می کند؛ یکی از آن ها، ذات خود فرد است. غیر از این، نگرش، دیدگاه، اخلاق و رفتار شهید شوشتری نیز در این روند بسیار موثر بود. وی نسبت به هر چیزی که در پیرامونش می گذشت، احساس مسئولیت فردی و شرعی داشت. همه چیز را هم از زاویه مبانی دینی نگاه می کرد. از لحاظ شخصیتی هم پذیرفته بود که مسئول یک عده ای است. خب، بسیاری از انسان ها هستند که حتی با بالارفتن سن، خودشان به لحاظ ذاتی نمی خواهند یا نمی توانند درک کنند که مسئول اطرافیان شان شده اند و بالطبع باید برای یک عده ای سرپرست و مدیر باشند اما شهید شوشتری این خصلت در وجودش بود، که چه در دوران جنگ و چه پس از آن، احساس مسئولیت و این که برای دیگران باید قابل اتکا باشد، در وجودش پایدار ماند. خودش نیز با این شخصیت رشد کرد و هرچه فروتنی به خرج می داد، باز هم به بزرگواری و خوبی او در نزد دیگران افزوده می شد. اساسا شهید شوشتری به دنبال امنیت پایدار بود و امنیت پایدار هم، با مردمی ساختن امنیت، حاصل می شود. این جنبه را شهید شوشتری در ماموریت سیستان و بلوچستان برجسته ساخت و بر محور کار مردمی حرکت کرد.    سردار رحیم صفوی: شهید شوشتری از برترین های سپاه بود شهدایی از جنس سردار شوشتری، سرمایه های معنوی ملت ایران هستند و این عزیزان باید بهترین الگوی ایمان، شجاعت، خردمندی، وفاداری به اسلام و مردمداری برای جوانان امروز و فردای کشورمان باشند. بنده از اواخر سال 58 در جنگ کردستان، در حالی با او آشنا شدم که به همراه جمعی از پاسداران و بسیجیان استان خراسان برای غائله سنندج آمده بود. آن چه در نگاه نخست برای من جلب توجه می کرد، قد رشید، قامت استوار و پرصلابت او بود. هرچند در آزادی سنندج از نقاط مختلف کشور رزمندگان زیادی آمده بودند، ولی پاسداران خراسان، به ویژه شهید شوشتری، فداکاری های فراوانی از خود نشان دادند. شهید شوشتری در نبردهای شمال غرب نیز شرکت داشت و بارها مجروح شد، ولی هیچ گاه از صحنه بیرون نرفت. از لحاظ قدرت فکر و فرماندهی ، یکی از برترین های سپاه بود. هنگامی که روی نقشه عملیاتی بحث می کردیم، کمتر پای تابلو می آمد، ولی اگر به حرف می آمد، می شد به عمق استعداد و بینش او در امور نظامی پی برد؛ حتی این قدرت را داشت که اتفاقات پس از نبردها را نیز پیش بینی کند. بلند می شد و خیلی کوتاه و دوراندیشانه، صحبت می کرد یعنی پس از حمله را هم می دید و می توانست بگوید که مثلا ممکن است چه اتفاقاتی رخ بدهد. کم حرف، ولی دقیق بود. شلوغ کار نبود، آرام بود. یک آرامش خاصی داشت. همچنین برای جان بسیجیان ، پاسداران و نیروهای تحت امر خود خیلی اهمیت قائل بود؛ به طور نمونه، در نبردهای بدر و خیبر، بیمارستان امام رضا (ع) توسط نیروهای خراسان و بهداری این استان در نزدیک هورالهویزه ایجاد شده بود که ما می توانستیم مجروحان حمله را ظرف کمتر از یک ساعت برای انجام عمل جراحی به آن جا برسانیم!    سردار مرتضی قربانی: آمد و گفت من نورعلی شوشتری هستم جنگی که امر دفاع را بر ما واجب ساخت، انسان های مومن، مقدس، سرآمد، دلاور و خودساخته ای را نیز به ما نشان داد تا به صورتی خستگی ناپذیر، در هر صحنه ای از جنگ حاضر باشند. یکی از این انسان ها، به طور حتم، سردار نور علی شوشتری بود و هست. پس از این که 12 ماه در آبادان محاصره بودیم، با نبرد ثامن الائمه (ع) و شکست حصر این بند، در ضلع جنوبی رود کارون مستقر شدیم. نبرد طریق القدس که شکل گرفت، خط پدافندی سوسنگرد را از سردار عزیز جعفری وحاج آقا بشر دوست تحویل گرفتم، این منطقه، محور مرکزی نبرد طریق القدس نیز محسوب می شد.  هنگامی که روی پل سابله با مشکل پیشروی و فشار سنگین دشمن روبه رو شدیم،درخواست نیروی کمکی کردیم. ساعت 9 صبح روز چهارم حمله بود که دیدم یک گردان سازمان دهی شده، به عدد یاران خاص امام زمان (عج) که 313 نفرند، به ما ملحق شد. همه را که از چشم گذراندم، نظرم روی فرمانده شان قفل شد. گفته بودند که گردان نصرا... را به فرماندهی یکی از برادران کار کشته و خبره جنگ برایتان فرستادیم اما به زودی فهمیدم این گردان فرمانده ای دارد که نامش به اندازه گردانش، بزرگ است. مردی بلندقامت، با محاسنی پرپشت و آویخته و چهره ای مصمم و شاخص، بایک دست لباس پلنگی بسیجی. در خط مقدم درگیری و زیر آتش سنگین دشمن، چنان پیش می آمد که اسلحه کلاش توی دستش، انگار یک قاشق یا چنگال باشد. توپخانه دشمن مدام روی سرمان آتش می ریخت و هر لحظه شهید و مجروحی روی دست مان می ماند، اما این فرمانده بچه های خراسان، مثل یک ستون که خم شدن توی کارش نباشد، همان طور آمد نزدیک و گفت: من ، نورعلی شوشتری، مسئول این بچه ها هستم.   سردار پاک پور: گام های اساسی برای امنیت پایدار جنوب شرق * دورانی پیش می آمد که شاید هریک به نوعی از کوره درمی رفتیم. اما سردار شوشتری، با مشکل ایجاد شده، بسیار راحت و روان برخورد می کرد به گونه ای که حالت او، به ما نیز آرامش می بخشید. با این حال، خودش را یک انسان معمولی و عادی فرض می کرد. او واقعا یک انسان ساده و بی شیله  پیله بود. به لحاظ سنی از ما بزرگ تر بود، اما هم روحیه اش از ما جوان تر و هم چابکی و بنیه اش از ما بیشتر بود.از همه این ها گذشته، صبر و حوصله اش نسبت به ما برتری داشت.  تجربه و طبیعت می گوید که هرچه انسان سن و سالش بالاتر می رود، به همان نسبت از حوصله و توانش کاسته خواهد شد. بنابراین، حوصله را بیشتر در افراد میان سال جست وجو می کنیم اما روحیه شاداب، جوان و پایدار سردار شوشتری، چنان بروز پیدا می کرد که انگاری 38-37 سال بیشتر نداشته باشد. بسیاری از ویژگی های والای اخلاقی در شهید شوشتری دیده می شد؛ از جمله صمیمیت و صفایش که برای همه یکسان بود و به کسی بخل نمی ورزید. * ویژگی مردمان بلوچ این است که درباره خاک ، سرزمین و مذهب شان تعصب دارند. سردار شوشتری نیز این را می دانست و به آن احترام می گذاشت و از همین انرژی برای برقراری امنیت پایدار و یکپارچگی سیاسی و واگذاری این امنیت به خود مردم، بهره برداری می کرد. امروز نیز خون شهید شوشتری، برای منطقه و مملکت، برکت به همراه داشته و خواهد داشت و دیگر این گوشه از سرزمین پاک و اسلامی مان، نمی تواند عرصه تاخت و تاز مشتی مزدور و بی دین واقع شود. سردار شوشتری، گام های اساسی  را در یکایک پارامترهای امنیت پایدار در جنوب شرق کشور برداشت.   منبع: کتاب شهیدان هم بستگی