تفاوت کانون تفکر انتزاعی و کانون اندیشه ورزی اثربخش

نویدی. محمدعلی- مراد از کانون تفکر انتزاعی، مجمع اهل تفکر و علم و مشورت است که با واقعیات و عینیات زندگی انسان و انسانیت ربط وثیق و رابطه عمیق ندارد. گوئی، این نوع کانون تفکر، مضاف بر فرمایشی و دستوری بودن، دم و دهن بریده از حقایق و واقعیات جزئی زندگی انسان است. به تعبیر دیگر، کانون تفکری که از حقیقت امور انسان و زندگی تهی و توخالی است و در حد حرف و نظر و مفهوم و مصلحت توقف دارد. شاید، راز اینکه دانشگاه ها و مراکز پژوهشی و تحقیقاتی در جهان در حال توسعه، چندان با مسائل و مشکلات زندگی انسان درگیر و تنیده نیستند، همین صورت و حالت انتزاعی و ذهنی و مفهومی صرف آنها باشد. بنابراین، منظور از انتزاعی « abstractive » امر ذهنی، حرفی، کلامی، مفهومی و خالی از مصداق و واقعیت می‌باشد. چنین تفکری، اگرچه در جای خود مفید است، لیکن در متن زندگی و امور جامعه نافعیت و خیریت نخواهد داشت و عمر و سرمایه ها هدر خواهد رفت. شاید، بخاطر داشته باشیم که در دانشگاه‌ها و مراکز علمی، دفتر ارتباط دانشگاه و صنعت، تاسیس شد تا شکاف و فاصله دانشگاه و صنعت ترمیم شود و از یافته های دانشگاه در صنایع استفاده گردد و پل و پیوندی برجدایی مراکز علمی و صنعتی باشد. کانون تفکر انتزاعی، گرانبار از واقعیات و مسائل حقیقی و ملموس زندگی نیست. بدین ترتیب، اولویت چنین کانون‌هایی، بیش از آنکه مباحث و مسائل کاربردی و عملی و موثر باشد، موضوعات نظری، مفهومی و کلامی است و با کارآمدی و کاربردی فاصله ها دارد. بدین سان، این نوع کانون های تفکر، با صرف عمر و سرمایه، چنانکه شایسته است نمی توانند به گشایش مسائل زندگی یاری رسانند و مددکار آدمی باشند.
در مقابل کانون‌های تفکر و اندیشه ورزی اثربخش قرار دارند که با کارآمدی، کاربردی، موثریت و نافعیت و عمل و اثر کار دارند. یعنی این کانون های اندیشه ورزی منشایت اثر «‌efficacy‌» هستند و در سطح و ساحت انتزاع، حرف، ذهن و ضمیر نمی مانند بلکه وارد صحنه زندگی واقعی انسان می‌شوند و با مسائل و مشکلات زندگی ارتباط و درگیری و ربط وثیق پیدا می کنند و گرانبار از واقعیات کارساز زندگی هستند.
کانون‌های تفکر اثربخش، نخست به پرورش و تربیت و بزرگی و درستی و راستی اندیشه ها می اندیشند و در عمل در آن جهت می کوشند. همین صفت لاینفک اثربخشی از مراکز اندیشگی و علمی، موجب می‌شود تا کانون های تفکر اثربخش، در صدد گسترش و فراخمندی افق دید و وسعت دیدگاه اهل اندیشه و جامعه اهتمام کنند و اندیشیدن و کوشیدن را یک ارزش و اعتبار بی‌نظیر تلقی نمایند. لیاقت و شایستگی مجمع اندیشه ورز، از همین ارزش‌ها و اعتبارها نشات می‌گیرد. کانون های اندیشه ورزی اثربخش، اندیشه و تخیل و قدرت خلاقیت ما را تحریک و تقویت می کنند تا به ساحت‌های ناشناخته نوآوری و ابتکار وارد شویم و مرزهای علم و دانش و فناوری را بگسترانیم و بهره‌‌های نیک و خیر به زندگی برسانیم. کانون های اندیشه ورز و مراکز علمی اثربخش، به کشف درمان برای بیماری‌ها یاری می کنند و در عمل به رهایش انسانها از درد و رنج و سختی‌ها مدد می‌رسانند. یک کانون تفکر اثربخش، لاجرم دغدغه مشکلات و معضلات جامعه را دارد. زیرا، با قدرت و نفوذ و اشراف اندیشگی و علمی و تخصصی می‌تواند به کشف دشواری‌ها و گره‌های زندگی اهتمام ورزد و در حل و فصل و تبیین مسائل زندگی انسان و جامعه یاری کند. سوال این است که اگر مجمع اندیشه ورزی به کاهش دردها و رنج ها و آلام و سختی های زندگی یاری نکند، پس فلسفه وجودی آن برای چیست؟ به نظر نگارنده، یاریگری انسان و زندگی و انسانیت و مدنیت، از مهمترین اولویت‌های کانون های تفکر می‌باشد.
اینکه کانون‌های تفکر و اندیشه‌ورزی اهمیت بی‌بدیل دارند، به دلیل همین ارزش‌ها و یاری‌گری‌هاست و ضرورت تشکیل مراکز اندیشگی نیز از همین نکته درک می شود. اندیشه به خاطر یاری‌گری انسان و بهبود اوضاع زندگانی اهمیت دارد. و اندیشه ورزان، پیشگامان آگاهی و شناخت و گشایش افق‌های امیدبخش آینده هستند. بنابراین، کانون‌های تفکر و اندیشه ورزی اثربخش، در سه سطح به یاری انسان می یابند: گسترش دید و افق آدمی و جوامع بشری. قوام و دوام شخصیت و فردیت انسان و استحکام منش وی. و یاریگری به کنش و رفتار عملی آحاد و شهروندان جامعه تا اثرهای سازنده تولید کنند و به آبادی و بهبودی زندگی کمک نمایند. رضایت مندی و آرامش شهروندان اصل و اساس تمام کارها و بنیان جامعه است. و این صفت نیکو با درست اندیشیدن و درست کوشیدن ربط وثیق دارد. آری، کانون‌های تفکر اثربخش، می توانند به تغییر و تحول دیدگاه مسئولان و مردم یاری کنند و در جهت ترقی و تعالی و تکامل سوق دهند و از حالت انفعال و انجماد و انسداد رهایی بخشند. تفاوت کانون تفکر انتزاعی با مرکز اندیشه ورزی اثربخش، در همین نکات مهم نهفته است. آیا اثرمندی و اثرسازی با بی اثری یکسان است؟