اخبار ویژه

  نیویورک تایمز: بحران اقتصادی دولت‌های اروپایی را می‌بلعد
روزنامه معروف آمریکایی می‌گوید بحران اقتصادی، تورم و گرانی فزاینده، در حال بلعیدن رهبران اروپایی است.
نیویورک تایمز، شرایط امروز کشورهای اروپایی را به سال پایانی جنگ جهانی دوم یعنی سال 1945 میلادی تشبیه کرد و می‌نویسد: زنان بازنشسته ایتالیایی این هفته چرخ‌های دستی خرید خود را به دست گرفته و برای خرید به بازارها رفتند. آنها در بازارهای رو باز «رم» چرخ زده و از قیمت ماکارونی، پرتقال، دستمال سفره و صورت‌حسـاب‌های آب و برق و غیره در بهت فرو رفتند.
«سیمونتا بلاردی» ۶۹ ساله، چپ‌گرای خود خوانده گفت: «قیمت‌های همه چیز افزایش یافته است.» او استدلال می‌کرد که تورم تمام پس اندازهای او را بلعیده است.


او درباره اوکراین گفت: «آنها تنها چیزی که می‌خواهند اسلحه اسلحه، اسلحه است. من بیمارم و از آنها خسته شده‌ام.» این احساسی است بی‌حوصلگی، حتی خشم غیرمنتظره، نسبت به تورم ناشی از جنگ - که از خریداران در میدان‌های رم فراتر می‌رود و می‌توان آن را در میان اعتراضات هفتگی در آلمان یا در صفوف اعتصاب کنندگان فرانســـــوی یافت. این چیزی است که رهبـــــران را عصبی می‌کند. درحالی که رکود اقتصادی بریتانیا عمدتا به خاطر پیشنهادهای مالیاتی بدون تامل تحمیل شد، اما استعفای لیز تراس شاید واضح‌ترین سیگنال را ارسال کرد مبنی بر اینکه خطر سیاسی در انتظار کسانی است که بدون توجه به علت، نتوانسته‌اند به تورم و فرسایش استانداردهای زندگی رسیدگی کنند.
وضعیت در قاره اروپا حتی وخیم‌تر است. نرخ تورم سالانه در اتحادیه اروپا اکنون به بالاترین حد خود در چند دهه گذشته رسیده است: 10/9 درصد در سپتامبر و این در حالی است که این رقم در سال گذشته 3/6 درصد بود. این حتی در ایالات متحده یا بریتانیا بدتر است و عمدتاً تحت تاثیر دردهای منحصر به فرد و دردناک خروج از اتحادیه است؛ زیرا تلاش می‌کند رئیس جمهور روسیه را با ترک وابستگی طولانی مدت خود به گاز ارزان روسیه مجازات کند. با نزدیک شدن به فصل زمستان، رویگردانی همگانی اروپایی‌ها از انرژی روسیه در همه جا شروع به گزیدن خانواده‌ها و تاثیرگذاری بر آنها کرده است، استانداردهای زندگی را کاهش داده و در برخی کشورها این تهدید را دامن زده که ممکن است جبهه متحد تحریم‌ها علیه روسیه را از میان ببرد.
«ماریو دراگی»، نخست وزیر در حال کناره‌گیری ایتالیا و معمار خط متحد این قاره در برابر روسیه، هشدار داد که اگر اروپا نتواند به توافقی برای محدود کردن قیمت واردات گاز جایگزین دست یابد، همین اتفاق خواهد افتاد. او در سخنرانی خود گفت که هزینه‌های مارپیچ انرژی چیزی است که «رشد اقتصادی را به خطر می اندازد، قدرت خرید خانواده‌ها را محدود می‌کند و به قابلیت‌های تولیدی کسب و کارها آسیب می‌زند. وی افزوده این می‌تواند تعهد کشورهای ما در قبال اوکراین را با اما و اگر مواجه سازد.» به نظر می‌رسد که آن «لحظه» با افزایش اعتصاب‌ها و اعتراض‌ها بر سر افزایش هزینه‌های زندگی فرا رسیده و دوره‌ای از ناآرامی‌های اجتماعی و کارگری را آغاز می‌کند که حداقل از دهه ۱۹۷۰ سابقه نداشته است.
«کورت وندال» محقق ارشد موسسه اتحادیه کارگری اروپا گفت: «ما این را پــس از جنگ جهانی اول، جنگ جهانی دوم و همچنین در دهه ۷۰ دیده‌ایم.
در ایتالیا فشـــار همه جا وجود دارد. این هفته، جوزپه کونته، نخست‌وزیر سابق که خود را به عنوان قهرمان پوپولیست فقرای جنوب ایتالیا معرفی کرده است، اعلام کرد که به تظاهرات بزرگ در ۵ نوامبر که خواستار صلح برای اوکراین و پایان دادن به ارسال تسلیحات است، خواهد پیوست. در مجارستان که به دلیل افزایش قیمت انرژی خانوارها با تورم بیش از ۲۰ درصدی مواجه شده است، ویکتور اوربان، نخست وزیر بدبین به اروپا، بر سیاست خود مبنی بر محکوم کردن تحریم‌ها علیه روسیه در تعقیب معاملات با شرکت دولتی گازپروم روسیه برای تامین گاز طبیعی اصرار ورزیده است.
یادآور می‌شود بحران اقتصادی 6 ماه گذشته موجب سرنگونی و تغییر چند دولت در کشورهای مختلف اروپایی شده که آخرین آنها استعفای بوریس جانسون و سپس لیز تراس از نخست‌وزیری انگلیس بود.
نیویورک تایمز همچنین درباره کناره‌گیری لیز تراس ظرف 44 روز نوشت: هرج و مرج ناشی از سیاست‌های اقتصادی دولت تراس بریتانیایی‌ها را ناامید و خسته کرده است و بسیاری متقاعد شده‌اند که کشور در حال خارج شدن از کنترل است. «کریستین کرتو» مهندس گاز که در تعطیلات کاری بود، گفت: «ما در یک بحران اقتصادی، یک بحران سیاسی، یک بحران غذایی و بحران همه چیز هستیم. هر کسی که قرار است جایگزین تراس شود، فکر نمی‌کنم بتواند تفاوتی ایجاد کند.» هذیان‌گویی مشاور بیکار شده وزارتخانه‌های صمت و رفاه
مشاور وزیران صمت و رفاه و کار، و مشاور رئیس سازمان برنامه و بودجه در دولت سابق ادعا کرد جمهوری اسلامی به نابودی خویش همت گماشته است.
«فیاض- ز» که از بازداشتی‌های فتنه 1388 محسوب می‌شود، در روزنامه اعتماد نوشت: باورتان نمي‌شود كه چقدر دعوت به آرامش، گفت‌وگو، اصلاح، مذاكره، منطق، سخت شده است. سخت نه؛ به اتمام رسيده است. اين بزرگ‌ترين تهديد عليه ثبات رواني و سياسي كشور است. از حكومت سخن نمي‌گويم كه به تعبير من خود را به دست باد داده است. از كليت جريان ملي در داخل و خارج سخن مي‌گويم. اين راديكاليسم افسارگسيخته اگر منجر به هر تحولي شود، قطعا يكي از آنها دموكراسي نخواهد بود. ما در زنجيره خشونت‌هاي پي در پي همه خوب و بد خود را به تاراج مي‌نهيم. بايد براي اين امر فكري كرد. اما اگر از من چاره بخواهيد، پاسخي ندارم. من حتي امكان توجيه دختران خودم را نيز ندارم، چه برسد به دانشجويان يا نيروي مخاطب بيروني. اگر منصفانه پاسخ دهم كه مسئول اين وضعيت كيست؟ پاسخ مي‌دهم بي‌ترديد سهم جمهوري اسلامي ايران بيش از بقيه است. اين سيستم سياسي كه امثال من همه جواني‌اش را در جبهه‌ها براي اعتلاي آن صرف كرد، با بي‌تدبيري منحصربه‌فردي به نابودي خويش همت گماشته است.
او سپس به اظهارات یک مدیر بانکی هم‌تیپ خودش اشاره می‌کند که پسرش می‌خواهد به کانادا برود و می‌افزاید: با صداي لرزان مي‌گفت نمي‌دانم چطور بايد رفتنش را تحمل كنم. اما بخش عجيب ماجرا آن بود كه به همكارش مي‌گفت: همه روياي من خريدن زميني در شمال و ساختن كلبه‌اي بود كه در ايام بازنشستگي در آن استراحت كنم. دوست داشتم يك شاسي‌بلند بخرم. اما الان همه دار و ندارم را مي‌فروشم تا او از اين «خراب‌شده» برود! خراب‌شده، مثل پتك خورد بر سرم. راستش بدون آنكه كسي بفهمد شروع كردم به گريستن. ياد شبي افتادم كه رفيق لنگرودي من گفت من روي سيم‌هاي خاردار مي‌خوابم و شما از من رد شويد. ما گريه كرديم. همديگر را در آغوش كشيديم و از روي جنازه او رد شديم. ما دوستان‌مان را در بيابان‌هاي تف كرده جا گذاشتيم. ما در اروندرود خوراك كوسه‌ها شديم[؟!] همه آنها از جلوي چشمانم گذشت. از اينكه دخترانم امثال مرا مسئول اين وضعيت مي‌دانند. اينكه كشوري ساخته‌ايم كه هيچ‌كس از زندگي در آن شادمان نيست. در آن بانك هيچ‌كس نفهميد كهنه‌سربازي از خجالت با چشماني خيس آنجا را ترك كرده است. كاش برخي از ما هنر به موقع برخاستن را داشتيم. كاش داشته باشيم».
یادآور می‌شود «فیاض-ز» با وجود تحصیلات در حوزه تاریخ، در طول دولت اشرافی مدعی اعتدال و اصلاحات، مشاور وزرای اقتصادی مهمی مانند وزیر صمت و رفاه و همچنین مشاور رئیس سازمان برنامه و بودجه بود و از امتیازات و حقوق ویژه این مناصب با وجود نداشتن کمترین تخصص متناسب با این دستگاه‌ها بهره برد.
در همین دولت اشرافیت‌زده بود که به نام تدبیر و امید، تیشه به ریشه امید و اعتماد مردم به‌ویژه جوانان زده شد و بدترین مدیریت اقتصادی به نمایش درآمد. با این وجود امثال این مشاوران و مدیران اشتباهی تا روز آخر بر مسند بودند و نسخه‌های انحرافی می‌پیچیدند و برخی دولتمردان را در توهم غربگرایی و سیاست‌بازی نگاه می‌داشتند.
نامبرده چنان در دولت سابق جا خوش کرده بود که حتی در اسفند 97 به‌عنوان یکی از گزینه‌های سخنگویی دولت مطرح شد. او تا مدت‌ها مشاور وزیر رفاه در امور بین‌الملل بود و ضمنا در وزارت صمت نیز تردد داشت؛ چنان‌که در جریان سفر وزیر صمت به پاکستان در هیئت همراه حضور داشت. این فعال فتنه همچنین در برخی جلسات کمیته حزب سرمایه‌گذاری خارجی وزارت اقتصاد هم شرکت داشته است. اما تشکیل دولت جدید، موجب قطع مواجب بی‌حساب وی و بسیاری از افراد مشابه شده و به همین دلیل به نظر می‌رسد سیاه‌نمایی وی بیش از آنکه به واقعیات جامعه مربوط باشد، به نابودی آن امتیازت مفت به دست آمده برمی‌گردد. از جمله تراوشات این استاد کم‌سواد تاریخ، طرح این ادعا بوده که انرژی هسته‌ای می‌خواهیم چه کار؟ تأسی نامبرده به ادبیات سیاسیون عصر قجری و پهلوی در تحقیر منابع مهم تولید انرژی در حالی است که کشورهای بزرگ اروپایی به‌ویژه پس از بحران اخیر، سیاست گسترش برنامه هسته‌ای را با جدیت بیشتری دنبال می‌کنند. از رویا تا کابوس: چهره پنهان آمریکا
طبق داده‌های مراکز آمریکایی، رقم مقتولین ناشی از حملات مسلحانه در آمریکا طی ۵۰ سال گذشته ۲۰۱۹، از کل رقم مقتولین در جنگ‌های آمریکا (در طول تاریخ آمریکا) پیشی گرفته است.
«موسسه اندیشه راهبردی ترکیه» در تحلیلی با عنوان « از رویا تا کابوس: چهره پنهان آمریکا» به بررسی وقایعی ترسناک از جامعه آمریکا پرداخت که مورد توجه نیستند. به گزارش دیپلماسی ایرانی، در این بررسی آمده است: برخی آمار و اطلاعات راجع به آمریکا برای کسانی ارائه می‌شود که از کشور و دولت آباء و اجدادی خود شرمسار هستند و دنیای رویایی خود را در تمدن رنگارنگ و پر از صلح، شادی و آرامش در غرب جست‌وجو می‌کنند و نسبت به تاریخ خود بیگانه شده‌اند.
طبق داده‌های مراکز آمریکایی که در تاریخ ۴ اوت ۲۰۱۹ هم در اخبار یورونیوز آمده بود رقم مقتولین ناشی از حملات مسلحانه در آمریکا طی ۵۰ سال گذشته یعنی از سال ۱۹۶۸ تا ۲۰۱۹، از کل رقم مقتولین در جنگ‌های آمریکا (در طول تاریخ آمریکا) پیشی گرفته است. در حالی که بیشتر از یک و نیم میلیون آمریکایی بر اثر حملات مسلحانه طی مدت‌زمان یادشده جان‌شان را از دست داده‌اند؛ کل افرادی که در تمامی جنگ‌های آمریکا کشته شده‌اند تقریباً یک میلیون و دویست هزار نفر است.
تنها در سال ۲۰۲۰ بیشتر از ۴۵ هزار نفر بر اثر شلیک گلوله تفنگ کشته شده‌اند که البته بخشی از این افراد با استفاده از تفنگ اقدام به خودکشی کرده‌اند. طبق داده‌های مراکز آمریکایی در سال ۲۰۲۰ مرگ بر اثر شلیک گلوله در مقایسه با ۵ سال قبل از آن به میزان ۲۵٪ و در مقایسه با سال ۲۰۱۰، ۴۳٪ افزایش داشته است.
در آمریکا ۴۳۴ میلیون قبضه تفنگ در اختیار شهروندان غیرنظامی است. براساس داده‌های یک مرکز پژوهشی در سوئیس تا سال ۲۰۱۸ حدس زده می‌شد، تعداد ۳۹۰ میلیون قبضه تفنگ کوچک در میان مردم آمریکا در گردش باشد در حالی که پژوهش‌ها طی سال‌های اخیر نشان می‌دهد که رقم مزبور از ۴۳۴ میلیون قبضه بیشتر شده است. در سال ۲۰۱۱، 88 درصد از مردم آمریکا تفنگ داشته‌اند و این رقم در سال ۲۰۲۰ به ۱۲۰ درصد رسیده است یعنی رقمی به مراتب بیشتر از هر کشور دیگری در دنیا.
۴۳ درصد از میزان مرگ و میرها در سال ۲۰۲۰ ناشی از قتل بوده است و طی ۱۰ سال گذشته 75 درصد افزایش داشته است؛ در آمریکا روزانه ۵۳ نفر بر اثر حملات مسلحانه کشته می‌شوند.
پلیس در سال ۲۰۲۱، یک‌هزار و پنجاه و پنج نفر را به قتل رسانده، اما میزان مرگ و میر ناشی از خشونت پلیس در میان سیاه‌پوستان ۳ برابر سفیدپوستان است.
پدیده زن‌کُشی و خشونت خانگی در آمریکا تصویر تاریکی را نشان می‌دهد. آمریکا با میانگین ۳ مورد قتل زنان در روز، دارای رتبه سوم خشونت علیه زنان در دنیاست. در آمریکا در هر دقیقه ۲۴ زن یعنی سالانه ۱۲ میلیون زن در معرض خشونت فیزیکی قرار می‌گیرند. از هر ۴ زن یک نفر در معرض کتک‌کاری و خشونت فیزیکی علیه زنان قرار دارد.
20 درصد از زنان در آمریکا قربانی تجاوز جنسی می‌شوند‌‌‌. میانگین تجاوز جنسی به زنان در آمریکا رقم ۴۳۴ هزار مورد در سال گزارش شده است.
در یک پژوهش انجام شده توسط خبرگزاری رویترز در سال ۲۰۱۸ روشن شد در آمریکا در هر دقیقه ۱/۳‌، روزانه ۱۹۰۰ و سالانه ۶۸۳ هزار مورد تجاوز جنسی به زنان ثبت شده و از هر هشت زن یک نفر در معرض تجاوز جنسی قرار گرفته است.
پدیده ازدواج کودکان در آمریکا وحشتناک است. در آمریکا طی ۱۵ سال گذشته دویست‌هزار مورد ازدواج کودکان صورت گرفته در حالی که برخی معتقدند واقعیت پدیده ازدواج کودکان در آمریکا به مراتب بیشتر از آمار و ارقام اعلام شده است مخصوصاً که آمارهای ۱۰ ایالت در آمریکا در این خصوص تاکنون افشا نشده است.
آمریکا سعی می‌کند رسانه‌های جهان را تحت کنترل خود داشته باشد تا با توسل به تبلیغات، ابرقدرتی خود را به نمایش بگذارد، اما از نظر اجتماعی در حال فروپاشی و حرکت با سرعت به طرف سرنوشتی خوفناک است.