هنوز اراده سياسي در هر دو طرف براي احياي برجام وجود دارد

محمدحسين لطف‌الهي
در شرايطي كه تهران تاكيد دارد مذاكرات در بن‌بست نيست و تبادل پيام همچنان ادامه دارد، طرف امريكايي احياي برجام را خارج از اولويت توصيف مي‌كند و آن را به آينده موكول مي‌كند. «اعتماد» در گفت‌وگو با حيدرعلي مسعودي، تحليلگر مسائل بين‌الملل و عضو هيات علمي دانشگاه شهيد بهشتي به بررسي سرنوشت مذاكرات احياي برجام در سايه مسائلي نظير اعتراضات داخل ايران و اتهاماتي نظير همكاري نظامي تهران و مسكو در جنگ اوكراين پرداخته است. مسعودي معتقد است متغيرهاي اصلي موثر در توقف مذاكرات انتخابات مياندوره‌اي كنگره در امريكا و انتخابات رژيم اسراييل است و پس از اين انتخابات‌ها امكان احياي برجام وجود دارد. اين گفت‌وگو را در ادامه مي‌خوانيد. 
   مذاكرات احياي برجام عملا مدت‌هاست متوقف شده و در وضعيت نامعلومي قرار دارد. ايران اعلام كرده است كه ايالات متحده در پشت پرده پيغام‌هايي را براي مذاكره ارسال مي‌كند و امريكا هم مدعي است پيام خاصي براي تهران ارسال نكرده. ارزيابي شما از اين شرايط چيست و به نظرتان چه عواملي منجر به بروز شرايط فعلي شده است؟
من فكر مي‌كنم مهم‌ترين متغيرهايي كه باعث توقف مذاكرات در اين مرحله شده، انتخابات مياندوره‌اي كنگره در ايالات متحده و انتخابات اسراييل است. يعني در حقيقت متغيرهاي سياست داخلي در امريكا و اسراييل بيشترين تاثير را روي توقف يا تعليق مذاكرات احياي برجام گذاشته. در عين حال عوامل زمينه‌اي ديگر نيز در اين ماجرا دخيل بوده. اعتراضات اخير در ايران يا تحريم‌هايي كه از سوي كشورهاي اروپايي به دليل اتهام مشاركت در جنگ اوكراين و ارسال پهپاد به روسيه عليه ايران اعمال شده، از جمله اين عوامل زمينه‌اي هستند. به عقيده من اما مهم‌ترين عامل انتخابات‌ است، چراكه الگوهاي انتخاباتي در ايالات متحده معمولا اينگونه است كه هرچه به ايام برگزاري انتخابات نزديك مي‌شويم، چه انتخابات رياست‌جمهوري و چه ساير انتخابات‌ها نظير انتخابات مجلس نمايندگان و سنا، قدرت ريسك‌پذيري رييس‌جمهور امريكا كاهش پيدا مي‌كند. به اين معنا كه اگر طي يكي، دو ماه گذشته برجام احيا مي‌شد و طي آن امتيازاتي به ايران داده مي‌شد، حزب رقيب دولت در امريكا يعني جمهوري‌خواهان از آن به عنوان برگ برنده‌اي براي افزايش فشارها به كاخ سفيد و حزب دموكرات استفاده مي‌كردند. منظور من اين نيست كه همه مسائل مربوط به سياست خارجي تاثير تعيين‌كننده و چشمگيري روي سياست داخلي امريكا دارند اما مسائل اين حوزه از نظر پرستيژ و نمايش دستاوردها براي سياست‌مداران امريكايي مهم تلقي مي‌شود. در رابطه با اسراييل هم در مجموع برآورد گروهي از كارشناسان مسائل اسراييل اين است كه اگر برجام در دوره نخست‌وزيري آقاي لاپيد كه به نوعي دوره گذار هم به حساب مي‌آمد احيا مي‌شد، بهترين هديه به مخالفان او نظير آقاي نتانياهو مي‌بود. نتانياهو تمام تلاش و نيروي خود را به كار بسته بود كه جلوي احياي برجام را بگيرد و اگر احياي برجام در دوره لاپيد اتفاق مي‌افتاد، نتانياهو از آن به عنوان ابزاري براي تحت فشار قرار دادن رقيب و بازگشت دوباره به قدرت بهره مي‌گرفت. به نظر من اگر لاپيد دوباره به قدرت برسد، چشم‌انداز يا كورسويي از اميد براي احياي برجام باقي مي‌ماند. در مجموع بعد از انتخابات‌هاي امريكا و اسراييل تحولاتي در وضعيت مذاكرات صورت خواهد گرفت و همچنان مي‌توان گفت كه شانس احياي برجام به صفر نرسيده است .
    در اين مدت ما شاهد برخي تحولات بوديم از جمله اينكه آقاي اوباما از عدم حمايت از معترضان ايراني در سال 88 ابراز پشيماني كرد يا اينكه دولت كنوني امريكا تحركاتي در راستاي حمايت از اعتراضات اخير در ايران داشت و فشارهايي سياسي بر دولت امريكا براي پايان دادن به مذاكرات به ايران وارد شد. آيا پس از اين تحولات هنوز هر دوطرف اراده سياسي براي احياي برجام دارند؟
اگر مبنا را مواضع رسمي و اعلامي در نظر بگيريم هر دو طرف همچنان تاكيد دارند كه خواستار احياي برجام هستند. ما كه دسترسي به نيات دروني سياستمداران نداريم اما اگر بخواهيم تاثير همين اعتراضات اخير در ايران و مواضع طرف امريكايي در اين باره را براي تحليل در نظر بگيريم، خواهيم ديد كه ملاحظاتي در اين موضع‌گيري‌ها وجود دارد. حتي برخي مخالفان جمهوري اسلامي ايران مواضع مقام‌هاي امريكايي نظير آقاي رابرت مالي را محافظه‌كارانه تلقي مي‌كنند. اينها يك نشانه‌ است براي اينكه بتوان گفت مقام‌هاي امريكايي هنوز فكر مي‌كنند امكان ادامه مذاكرات و احياي برجام وجود دارد و به همين خاطر از اتخاذ مواضع راديكال خودداري مي‌كنند. ضمن اينكه كليت اين مواضع را مي‌توان مواضع پرستيژي امريكا دانست. به هرحال امريكا ادعاي رهبري نظم ليبرال بين‌المللي و حقوق بشر را دارد و اگر در اين حد هم موضع نگيرد از نظر پرستيژي دچار مشكل مي‌شود.
    پيش از فرا رسيدن زمان آغاز اعتراضات در ايران و پيش از شدت گرفتن تقابل با غرب بر سر اتهام حمايت از روسيه در جنگ با اوكراين، دو مطالبه اصلي از سوي ايران يعني بسته شدن پرونده تحقيقات آژانس بين‌المللي انرژي اتمي و اخذ تضمين از ايالات متحده كه از سوي طرف مقابل پذيرفته نمي‌شد از عوامل اصلي متوقف شدن مذاكرات بودند. آيا اگر عوامل بيروني مذاكرات نظير همين انتخابات‌ها به پايان برسند، امكان حل شدن اين اختلافات با توجه به تاكيد هر دو طرف بر عدم پذيرش موضع طرف مقابل وجود دارد؟
در موضوع اختلافات با آژانس بين‌المللي انرژي اتمي يك‌سري تحركات مثبت در چند هفته گذشته ديديم. سفر آقاي اسلامي به آژانس و مذاكراتي كه صورت گرفت در شرايطي كه رابطه ايران و آژانس شايد در شكننده‌ترين حالت خود در سال‌هاي اخير قرار دارد نشانه‌ مثبتي تلقي مي‌شود. برخي از موضع‌گيري‌هاي مقام‌هاي جمهوري اسلامي نيز اميدها براي حل مساله را افزايش مي‌دهد. اگر مساله به سوي جنبه‌هاي فني هدايت شود و با آن به صورت فني برخورد شود امكان يافتن راه‌حل وجود دارد و مي‌توان نقشه راهي را به نتيجه رساند كه اختلافات حل شود. در خصوص مساله تضمين‌ها هم يك‌سري ابهامات وجود دارد. ما نمي‌دانيم درخواست ايران در خصوص تضمين‌ها در قالب چه واژگاني مطرح شده و شامل چه خواسته‌هاي مشخصي مي‌شود. در بحث تضمين از ابتدا مقام‌هاي امريكايي تاكيد داشتند كه نمي‌توانند تضمين مدنظر مقام‌هاي ايراني در خصوص پس از سال 2024 را بدهند. به نظر مي‌رسد با توجه به اينكه ما خبر نداريم در متن برجام دقيقا چه نوشته شده مثلا ممكن است فرضا اختلاف‌نظر در اين حد باشد كه ايران مي‌گويد سه سال بعد از خروج احتمالي امريكا از برجام معافيت تحريمي براي شركت‌ها در نظر گرفته شود و امريكا بگويد 2 سال. ممكن است كه از نظر فني راهي براي قبولاندن اين مساله به طرف مقابل وجود داشته باشد يا اينكه ايران به صورت تاكتيكي از برخي خواسته‌هاي خود به صورت مقطعي عقب بنشيند.
    يك مشكلي كه چند ماه قبل وجود نداشت و اكنون مشكلي جدي براي ايران به نظر مي‌رسد، مساله اتهام همكاري ايران با روسيه در حمله به اوكراين و صادرات پهپاد از سوي ايران به روسيه است. از جمله اينكه طرف غربي ايران را به نقض قطعنامه 2231 متهم مي‌كند. تاثير اين مساله را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟
نگاه‌هاي متفاوتي درباره اين مساله وجود دارد. از جنبه حقوقي، اساتيد حقوق بين‌الملل بايد در اين باره اظهارنظر كنند كه آيا مي‌توان گفت روسيه برجام را به گروگان گرفته و كاري كرده كه ايران ناقض قطعنامه 2231 شناخته شود تا امكان احياي برجام وجود نداشته باشد يا خير. من نمي‌توانم اظهارنظر حقوقي بكنم اما در مجموع رويكرد اتخاذشده از سوي ايران كه نوعي همراهي محتاطانه با روسيه است، مي‌تواند هزينه احياي برجام و توافق با ايران را براي طرف غربي زيادتر كند. با اين وجود اگر ما اين مساله را كنار حركات و انتخاب‌هاي راهبردي بقيه بازيگران نظير عربستان سعودي بگذاريم كه تلاش كرد توليد نفت را كاهش دهد، به اين نتيجه مي‌رسيم كه مساله بحران اوكراين نمي‌تواند مانع جدي باشد و از ضرورت توافق با ايران و احياي برجام بكاهد. همان‌طوركه گفتم مي‌تواند هزينه سياسي را افزايش دهد اما مانع نخواهد بود.
    شما موضع ايران را حمايت محتاطانه از روسيه در جنگ اوكراين توصيف كرديد. آيا در شرايطي كه كارشناسان پيش‌بيني مي‌كنند جنگ در اوكراين به درازا خواهد كشيد و به يك جنگ فرسايشي تبديل خواهد شد و از طرفي غرب تصميم خود را براي تحميل شكست بر روسيه و تنبيه مسكو گرفته، اين موضع‌گيري تامين‌كننده منافع ملي ايران است؟
من در مقام ارزيابي كليت منافع ملي ايران نيستم كه بگويم اين مساله منطبق با منافع ملي ايران است يا خير. از دو زاويه به اين مساله مي‌توان نگاه كرد. يكي از زاويه حقوق بين‌الملل است؛ به هرحال روسيه و اقدامي كه اين كشور انجام داده به لحاظ حقوق بين‌الملل پذيرفته‌شده نيست و نقض فاحش قواعد آمره بين‌المللي به حساب مي‌آيد. روسيه تماميت ارضي يك كشور و حاكميت يك كشور بر سرزمينش را نقض كرده. دولت ايران هم اعلام كرده كه ما توسل به زور را براي حل‌وفصل اختلافات نمي‌پذيريم. از اين رو مي‌توان گفت كه ممكن است تبعاتي از نظر حقوق بين‌الملل براي ايران ايجاد شود. از اين زاويه اگر بخواهيم به ماجرا بنگريم، من مخالف اين نوع موضع‌گيري هستم. اما اگر بخواهم مساله را تحليل كنم و تلاش كنيم تا بفهميم از نظر تئوري چرا اين اين كار را انجام داده بايد بگويم ما يك ديدگاه نظري واقع‌گرايي نوكلاسيك داريم كه تقسيم‌بندي بين كشورها انجام مي‌دهد و آنها را به ضعيف يا قوي و طرفدار وضع موجود يا تجديدنظرطلب تقسيم مي‌كند. اگر بپذيريم كه روسيه در جهان امروز يك قدرت قوي تجديدنظرطلب است، براساس آن چارچوب نظري، قدرت‌هاي متوسط يا كشورهاي ضعيف كه تجديدنظرطلب هستند سياست همراهي با قدرت بزرگ تجديدنظر را دنبال مي‌كنند. يعني خود آن قدرت بزرگ نوعي توسعه‌طلبي را دنبال مي‌كند و قدرت‌هاي متوسط و كشورهاي ضعيف كه تجديدنظرطلب هستند ازاين‌رو كه احساس مي‌كنند پايه‌هاي نظم بين‌المللي ليبرال دچار لغزش شده، بنابراين سعي مي‌كنند با قدرت بزرگ تجديدنظرطلب همراهي نشان دهند. از نظر تئوريك اين مساله قابل توصيف است اما قابل تجويز نيست. اگر من يكي از مشاوران سياست خارجي ايران بودم بر اساس چنين چارچوبي چنين تجويزي نمي‌كردم اما فكر مي‌كنم مي‌توان با اين روش فهميد كه چرا ايران چنين كاري كرده.
    با اين وجود، در شرايطي كه برخي كشورهاي مستقل سعي مي‌كنند فاصله خود را با جنگ اوكراين حفظ كنند و ما شاهد هستيم كه چين مرتبا همراهي با اين جنگ را تكذيب مي‌كند يا هند خواهان پايان حمله روسيه مي‌شود، در برخي اظهارنظرها در ايران از سوي نمايندگان مجلس يا افراد ديگر نشانه‌اي از اين ملاحظه‌كاري ديده نمي‌شود. چرا اين اتفاق مي‌افتد؟
با وجود مخالفت‌هايي كه برخي كشورها با جنگ اوكراين مطرح مي‌كنند، زماني كه شما به آراي آنها به قطعنامه‌هايي غيرالزام‌آور كه در مجمع عمومي سازمان ملل متحد مطرح مي‌شود نگاه مي‌كنيد درمي‌يابيد كه برخي كشورهاي بزرگ جهان نظير چين، هند، برزيل يا آفريقاي جنوبي راي نمي‌دهند يا تحفظ‌هايي دارند. به هرحال يك نوساني در رويكرد اين كشورها وجود دارد. به شخصه معتقدم كشورهايي مثل چين و هند تصور مي‌كردند جنگ اوكراين يك منازعه كوتاه خواهد بود و براي طرف مقابل هم تبديل به يك جنگ حيثيتي و همه‌جانبه نظير جنگ ميان دموكراسي و اقتدارگرايي نمي‌شود. ارزيابي آنها اين بود كه نهايتا آنچه در مورد كريمه در سال 2014 اتفاق افتاد بار ديگر تكرار مي‌شود و مساله در يك بازه زماني كوتاه جمع مي‌شود. اما اينچنين نشد و همين امر نوسان‌هايي در مواضع آنها ايجاد كرد. من فكر مي‌كنم اين نوسان در مواضع ايران هم در حال پديدار شدن است. يعني اينكه سخنگوي وزارت خارجه و وزير امور خارجه صورت‌بندي سياست خارجي ايران را مطرح مي‌كنند و تاكيد دارند كه ما خواهان پايان جنگ و مخالف ارسال اسلحه به هر دو طرف هستيم، نشان مي‌دهد ايران هم خواهان پايان جنگ است.
     مهم‌ترين متغيرهايي كه باعث توقف مذاكرات در اين مرحله شده، انتخابات مياندوره‌اي كنگره در ايالات متحده و انتخابات اسراييل است.
     الگوهاي انتخاباتي در ايالات متحده معمولا اينگونه است كه هرچه به ايام برگزاري انتخابات نزديك مي‌شويم، چه انتخابات رياست‌جمهوري و چه ساير انتخابات‌ها نظير انتخابات مجلس نمايندگان و سنا، قدرت ريسك‌پذيري رييس‌جمهور امريكا كاهش پيدا مي‌كند.
     اگر مبنا را مواضع رسمي و اعلامي در نظر بگيريم هر دو طرف همچنان تاكيد دارند كه خواستار احياي برجام هستند. ما كه دسترسي به نيات دروني سياستمداران نداريم اما اگر بخواهيم تاثير همين اعتراضات اخير در ايران و مواضع طرف امريكايي در اين باره را براي تحليل در نظر بگيريم، خواهيم ديد كه ملاحظاتي در اين موضع‌گيري‌ها وجود دارد. حتي برخي مخالفان جمهوري اسلامي ايران مواضع مقام‌هاي امريكايي نظير آقاي رابرت مالي را محافظه‌كارانه تلقي مي‌كنند‌  .
     رويكرد اتخاذشده از سوي ايران كه نوعي همراهي محتاطانه با روسيه است، مي‌تواند هزينه احياي برجام و توافق با ايران را براي طرف غربي زيادتر كند.
     روسيه و اقدامي كه اين كشور انجام داده‌به لحاظ حقوق بين‌الملل پذيرفته‌شده نيست و نقض فاحش قواعد آمره بين‌المللي به حساب مي‌آيد. روسيه تماميت ارضي يك كشور و حاكميت يك كشور بر سرزمينش را نقض كرده است.
     اگر بپذيريم كه روسيه در جهان امروز يك قدرت قوي تجديدنظرطلب است، براساس آن چارچوب نظري، قدرت‌هاي متوسط يا كشورهاي ضعيف كه تجديدنظرطلب هستند سياست همراهي با قدرت بزرگ تجديدنظر را دنبال مي‌كنند. يعني خود آن قدرت بزرگ نوعي توسعه‌طلبي را دنبال مي‌كند و قدرت‌هاي متوسط و كشورهاي ضعيف كه تجديدنظرطلب هستند از اين رو كه احساس مي‌كنند پايه‌هاي نظم بين‌المللي ليبرال دچار لغزش شده، بنابراين سعي مي‌كنند با قدرت بزرگ تجديدنظرطلب همراهي نشان دهند.