روزنامه آرمان امروز
1401/08/04
سازندگی در صلح بازندگی در بحران
سیدحسین سجادیمیخواهم خلاصه و شفاف چند پرسش از مدیران سازمان صدا و سیما مطرح کنم و امیدوارم پاسخ به این سئوالها به تصمیمگیران ارشد نظام کمک کند، هرچه سریعتر تصمیم مهمی برای مهمترین رسانه نظام بگیرند.
1/ رویکرد صدا و سیما در پخش اخبار چیست؟ رویکردتان هرچه بوده و از هر کجا نشات گرفته است، مقایسه کنید تعداد مخاطبان اخبار سازمان صدا و سیما را از سال 87 (سال راهاندازی شبکه بیبیسی فارسی) تاکنون. قطعا خواهید دید، آمار مخاطبان اخبار ریزش داشته است. آیا راهکاری برای جلوگیری از تداوم این روند اندیشیدهاید؟ آیا چرایی این ریزش مطالعه و گزارش شده است؟ آیا نتایج گزارش و پیشنهاد متخصصان در تصمیمگیریهای بعدی شما لحاظ شده است؟
2/ هدف از راهاندازی شبکه 3، پخش برنامههای ورزشی، سرگرمی و مسابقه و فیلمهای سینماییروز بهمنظور جذب حداکثری جوانان به برنامههای سازمان صدا و سیما بود. در این مسیر مجریان توانمندی معرفی و در طول زمان محبوب شدند. چند درصد از مجریانی که باعث جذب مخاطب شدند، امروز در این شبکه حضور دارند؟ طرد یا حذف این افراد با چه منطقی صورت گرفت؟ تنها به این دلیل که در «مدار» شما نبودند یا از مدار شما خارج شدند؟ بهراستی «شما» کیستید که ریزش مخاطب نظام برایتان اهمیتی ندارد؟
3/ آیا مدیران صدا و سیما با اندیشه های «نیلپستمن» آشنا هستند؟ آیا میدانند طبق نظریات پستمن (که حداقل سه کتاب وی سالهاست توسط انتشارات سروش بارها چاژ شده است)، تلویزیونی کردن مناسک و شعائر دینی باعث دفع مردم از دین و ریزش مخاطب میشود؟ آیا افزایش و برجستهکردن برنامه های دینی در صدا و سیما، باعث شنوایی بیشتر مردم از متولیان دینی شده است؟
4/ تعداد پرسنل سازمان صدا و سیما را با تعداد پرسنل و بودجه شبکه های تلویزیونی فارسی زبان لندن نشین مقایسه کنید. سازمانی با قدمت صدای 96 سال و سیمای 64 سال، با حدود چهل هزار نیرو (بیشرین تعداد در میان سازمان های رسانهای جهان) و پنجهزار میلیارد تومان بودجه و درآمد، به یک شبکه تلویزیونی فارسیزبان ماهواره ای مرجعیت رسانه را باخته است.
5/ مدرک و تخصص توامان یکصد مدیر ارشد سازمان صدا و سیما را بررسی کنید، منظور تنها مدرک نیست چون میدانیم و میدانید که بسیاری از مدیرانتان با تخصص و مدرک بیربط با رسانه، در دانشگاه خودتان مدرک دکتری گرفتهاند و امروز مدعیان رسانهاند.
منظور این است که اساتید واقعی رسانه چند نفرشان بین مدیران ارشد صدا و سیما هستند. همان اساتیدی که شاگردانی تربیت کردهاند که بهجای آنکه جذب صدا و سیما شوند و این سازمان را سر و سامان بدهند، مهاجرت کرده و جذب شبکههای فارسیزبان خارج از کشور شدند و در تمامی سطوح اجرایی، مدیریتی و تصمیمگیری تاثیرگذار هستند.
6/ آیا قانوناساسی را قبول دارید که همه مردم مقابل قانون برابرند؟ آیا همه مردم برابر دوربینهای سیمای ملی برابرند؟ اگر پاسخ آری است، پس چرا فقط یکصدا به صورت واضح شنیده میشود؟ صداهای غایب از کدام تریبون برای بیان نظرات، دردها و نقدهایشان استفاده کنند؟
7/ وقتی اعتراضی در جامعه رخ می دهد، هدف شما از انکار یا سانسور آن چیست؟ یعنی از نظر شما آن اعتراض ارزش انعکاس در رسانه را ندارد؟ اگر ارزش ندارد، پس چرا میهمانانی دعوت میکنید تا معترضان را بدون حضور خوشان به انواع بیاخلاقی، بیتدبیری و وابستگی متهم کنند؟ چنین رویکردی، فهم شما از متون اخلاقی و دینی و رسانه ای است؟
میتوان به چنین پرسشهایی ادامه داد، اما برای این یادداشت همینمقدار کفایت میکند. کوتاه سخن آنکه تمامی دانش و تلاش شما در سازمان صدا و سیما و در میدانی انحصاری در داخل کشور، رسانهای ساخته است که مرجعیت اخبار را به شبکه های فارسی زبان ماهواره ای باخته است و در مواقع بحرانی و ضروری نمی تواند به صورتی شایسته به نظام سیاسی کمکنماید.
سایر اخبار این روزنامه
اعتراضات اخیر شورش طردشدگان است
اروپا علیه اروپا
اختلال اینترنت را کسی گردن نمیگیرد!
فیلترینگ جیب صداوسیما را پر میکند
میوه هست ، قدرت خرید نیست
زور آزمایی موافقان و مخالفان در سکانس آخر
علی کریمی میتواند به ایران بازگردد
ماسک بزنید، آنفلوانزا در وضعیت قرمز
شمشیر سعودی بر گردن دموکرات های آمریکا
سازندگی در صلح بازندگی در بحران
سهم ما در اعتراضات دهه هشتادی
کشورها و حقوقبشر
زور آزمایی موافقان و مخالفان در سکانس آخر
عماد افروغ: اعتراضات اخیر شورش طردشدگان است