آدرس غلط درباره ریشه مشکلات اقتصادی


عبدالمجید شیخی
اقتصاددان

بیانیه ۵ اقتصاددان درباره ریشه‌های اقتصادی اعتراض‌ها، ابتدا با این جمله شروع می شود که «در پی ضایعه تاسف‌باری که برای شادروان خانم مهسا امینی حین بازداشت به وقوع پیوست، موجی از اعتراض‌ها در جامعه به راه افتاد که هنوز هم ادامه دارد...» این بخش از این بیانیه گویای این واقعیت است که انگار پدیده سلبریتی‌ها فقط به بازیگران سینما و رسانه‌های تصویری و ورزشکاران مرفه محدود نمی‌شوند، بلکه این آفت به خرمن اقتصادخوانده ها نیز افتاده است. جالب است در این بیانیه به اغتشاشات آبان‌ 1398 و دی ماه 1396 نیز اشاره می‌کنند و اغتشاشات را که توسط جبهه دشمن و برخی داخلی ها شروع شده و گسترش یافته است را به عنوان حرکت گسترده جامعه ایران با وضعیت ناپایدار و ملتهب یاد می‌کنند.
بیش از 160 رسانه نظام سلطه و استکبار و تعداد معدودی از فریب خوردگان داخلی از اغتشاشات حمایت کرده اند. این تفکر که ریشه در نظام سرمایه داری دارد، با بی مبالاتی و یا شاید مغرضانه و یا جهالت تام، این اغتشاشات را به عنوان یک حرکت اصلاحی نام داده است، این 5 نفر در بیانیه خود، دلیل این هنجارشکنی ها را نارضایتی عمومی معرفی می‌کنند و می پرسند: «سوال بسیار مهمی که در چنین مواقعی اهمیت بالا پیدا می‌کند آن است که چرا جامعه در چنین وضعیت ناپایدار و ملتهبی قرار گرفته و به انبار مواد محترقه‌ای تبدیل شده که با جرقه‌هایی مشتعل شده و آتش به سرعت در آن، گسترش پیدا می‌کند.» این 5 اقتصاددان به نظر فراموش کرده اند در بخش عمده ای از دولت های بعد از جنگ حضور داشته اند. این افراد اشاره نمی‌کنند که اولاً به زعم این‌ها که این اغتشاشات ریشه در مسائل اقتصادی دارد چرا درباره اغتشاشات سال های 1396، 1398، 1388 و 1378 که مشابه این اغتشاشات رخ داد بیانیه ندادند و تماشاگر و زبان بسته بودند و در زمان های مذکور سکوت کرده و هشداری به مخاطبان خود یعنی دولت های وقت ندادند و اکنون زبان گشوده اند؟ هر درس نخوانده‌ای می‌داند که آثار بسیاری از متغیرهای اقتصادی با وقفه زمانی به ظهور می رسد و این‌ها ظاهراً در حین بیانیه نویسی، سواد اقتصادی خود را فراموش و یا عمداً نادیده گرفته اند‌، یعنی اغتشاشات یک ماه گذشته اگر ریشه اقتصادی داشته باشد، مربوط به عملکرد دولت یازدهم و دوازدهم در زمینه اقتصاد مربوط است. باید از این افراد پرسید‌ شما که در دوره دولت قبلی کتاب اقتصاد ایران نوشتید، چرا آن موقع این مطالب به یاد شما نیامد؟ آیا عدد دوتابعیتی ها و دارندگان گرین کارت و رانت خواران دولت یازدهم و دوازدهم و آقازاده های آنان و خائنینی که از کابینه اصلاحات و جنبش دروغین سبز و بنفش که به رسانه های معاند پیوستند را واقعاً ندیدید و الان باید به فکر مردم بیافتید؟ آیا جامعه زنان که با شیبی شگفت‌آور به تحصیلات دانشگاهی دست پیدا کرده و وارد بازار کار و علم و فناوری شده‌اند را نمی بینید. آیا بحران‌های بزرگ ارزی و حضیض سرمایه‌گذاری در سال‌های اخیر که دولت همسوی این افراد به وجود آورده اند را ندیدید؟ فقر گسترده در کنار رانت‌های بزرگ طی سال‌های اخیر را مشاهده نکردید؟ چشم بر شرطی کردن اقتصاد به برجام و منفی شدن سرمایه گذاری خالص در دولت پیشین بستید و اکنون که دولت به چند پیمان منطقه ای بزرگ پیوسته و چندین توافق دو و چند جانبه با همسایگان منعقد کرده و حجم تجارت را در مواردی به بیش از 5 برابر رسانده و تراز تجاری را مثبت ساخته، این چه سخن نابه‌جایی است که «چالش‌های جدی سیاست خارجی که محدودیت‌های مالی و اقتصادی زیادی را برای کشور به‌وجود آورده...» می گویید؟‌ این کار شما جز مصداق عزا گرفتن با شادی مردم و شادی کردن در عزای مردم آیا معنای دیگری دارد؟ در ادامه هم می‌نویسند: «... متحیر می‌شویم که چگونه نظام حکمرانی، بی‌محابا، جبهه‌های بسیار پرریسک جدیدی مانند ورود به حوزه‌های فرهنگیِ شخصیِ مردم را به‌روی خود می‌گشاید و خود، داوطلبانه به ابعاد بحران‌ها می‌افزاید.»؛ باید پرسید کدام جبهه فرهنگی و شخصیِ مردم را نظام حکمرانی باز کرده که از قبل نبوده؟ چرا رُک نمی‌گویید که با کدام بخش نظام اسلامی مشکل دارید؟ »؛ خشم و نفرت عده معدودی از جوانان غافل که از دست دولت‌های قبل ناراحت هستند را به حساب جامعه می‌گذارید؟ این اتفاقات نتیجه تدابیر ساخته و بافته دولتی است که همین آقایان در آن حضور داشته اند. کدام آزادی در کشور سلب شده است؟ باید به این افراد گفت که اگر آزادی نیست، پس چطور شما با این نامه مغلطه آمیز غیر منصفانه سخن پراکنی می‌کنید؟ و متاسفانه تفاوتی بین نتیجه‌گیری این پنج تن اقتصاددان با بیگانگان و دشمنان نظام وجود ندارد.