آزمون «انتقاد از خود»

صادق زیباکلام استاد دانشگاه تا بدين جا و تا قبل از فوت مهسا اميني جريان‌هاي معتدل بيرون از حاکميت خواهان گفت‌وگو بودند اما برخي مسئولان نيازي به گفت‌وگو نمي‌ديدند. اما به دنبال رخدادهاي اخيري که در جامعه پيش آمد دست کم برخي از مسئولان که ميانه‌رو‌تر هستند و عميق‌تر به مسائل مي‌نگرند و اهل تدبير و دورانديشي هستند به تدريج موضوع گفت‌وگو را مطرح کرده‌اند. اينکه چقدر به گفت‌وگو باور دارند چندان محل پرسش نيست بلکه نکته اساسي‌تر و بنيادي‌تر آن است که آيا به گفت‌وگو به مثابه ابزاري براي برون رفت از بحران مي‌نگرند و يا آنکه اصالتا به گفت‌وگو قائل هستند؟ اين پرسش مهمي است. اگر گفت‌وگو براي آنها صرفا به مساله کپسول اطفاي حريق باشد و بخواهند آتش را خاموش کنند و سپس همان سياست‌هاي گذشته را پي بگيرند چندان به نظر نمي‌رسد که گفت‌وگو کارگر باشد. البته همه کساني که مايل به گفت‌وگو هستند خواهند گفت که ما اصالتا و واقعا به‌خاطر آينده کشور خواهان گفت‌وگو هستيم و گفت‌وگو براي ما يک تاکتيک نيست و واقعا به گفت باور داريم و پاي آن ايستاده‌ايم. واقع مطلب آن است که ما دستگاه گفت‌وگو سنج نداريم که کدام مسئول عميقا خواهان گفت‌وگو است و نگاه کدام مسئول به گفت‌وگو به مثابه ابزاري براي عبور از شرايط فعلي است. اما آزمون‌هاي ساده و در عين حال جدي وجود دارند که مي‌توان سنجيد که آيا مسئولان واقعا به گفت‌وگو باور دارند. از جمله آنها مي‌توان به آزمون «انتقاد از خود» اشاره کرد. آن تعداد از مسئولان که به گفت‌وگو باور دارند مي‌توانند گفت‌وگو را با انتقاد از خود شروع کنند. آزمون ديگر نگاهشان به عملکرد در قبال شرايط فعلي جامعه است. واقع مطلب آن است که تاکنون راه حلي ارائه نشده است. بنابر اين گفت‌وگو پيرامون ارائه راه‌حل يا انتقاد از خود مي‌توانند علائم مثبتي باشند که شايد بتوان به آينده گفت‌وگو اميدوار بود.