روزنامه ایران
1401/08/08
رویارویی روایتها
مهسا رمضانیخبرنگار
هیچ گاه اینقدر پررنگ «رسانه» و «سیاست» دست به دست هم نداده بودند تا برساختی از واقعیت بسازند. این درهمتنیدگی این روزها چنان اوج گرفته که «جنگ روایتها» را پیش کشیده است. اینکه در عصر رسانهها، چقدر سیاستها در پس روایتها پنهان میشوند موضوع بحث ما با دکتر عماد افروغ جامعهشناس و استاد دانشگاه شد. او که از اعضای کارگروه رصد فرهنگی کشور است و به تبع، رسانهها را هم در رصد خود دارد ارزیابی و البته نقد قابل تأملی از عملکرد برخی رسانهها در وقایع اخیر دارد که در ادامه میخوانید.
***
جناب دکتر افروغ، این روزها از «جنگ روایتها» بسیار میشنویم. روایتگری رسانهها از وقایع، چطور میتواند افکار عمومی را جهتدهی کند؟
واقعیت این است که فضاهای مجازی، حتی اگر در خدمت انعکاس واقعیتهای جامعه هم باشند، تاحدی واقعیتها را میسازند و به هر حال «مجاز» هستند. بنابراین، افراد نباید تنها به رسانهها بسنده کرده و در این مسیر باید از رسانههای بدیل همچون کتاب، روزنامه، ارتباطات فیمابین، بویژه تفکر و بینش هم استفاده کنند تا بتوانند القائات رسانهها را خنثی کنند.
در وقایع اخیر به وضوح دو جبهه رسانهای شکل گرفت. عملکرد رسانههای خارجی فارسیزبان را در جنگ روایتها چگونه میبینید؟
وقتی رسانهها تا این اندازه اهمیت و بُرد دارند میتوانند تا حدودی به مخاطبان خود خط و ربط دهند. در این تقابل رسانهای ما باید بسته به اینکه چه مسئولیتی را دنبال میکنیم، بیتفاوت نباشیم. در وقایع اخیر، چه مستقیم و چه غیرمستقیم، رسانهای از خارج از کشور عمدتاً به برخی از مخاطبان ما خط و ربط میداد که خود از رژیمی به نام عربستان سعودی، با آن سابقه جنایت در یمن، خط فکری و کمک مالی دریافت میکرد که مهد تفکر داعشی و وهابیت و نفی دموکراسی و آزادی است. البته بخشی از ماجرا به ضعفهای ما برمیگردد. رسانههای ما، آنچنان که باید دقیق و بموقع عمل نکردند بنابراین رسانههای بیگانه قدرت مانور پیدا کردند. انتظار میرفت رسانه ملی در جریانهای اخیر کارآمدتر ظاهر شود.
به نظر کارشناسان رسانه، اگر از زمان طلایی انتشار یک خبر بگذرد «موضوع» به «بحران» بدل میشود. آیا در حوادث اخیر رسانههای ما توانستند زمان طلایی اطلاعرسانی را دریابند؟
در خصوص مسئولیت اجتماعی رسانهها دو رویکرد «بازتابدهندگی» و «شکلدهندگی» وجود دارد. مادامی میتوان از یک رسانه موفق و کارآمد سخن گفت که بتوانیم بین این دو رویکرد، دیالکتیکی برقرارکنیم و تنها در این صورت است که میتوانیم باوجود مفروضات پیشینی تاحدی واقعیت را بازتاب دهیم. بهعنوان مثال رسانه ملی ما در وقایع اخیر بموقع وارد عمل نمیشود و اطلاعرسانی دقیق نمیکند. ما نباید اسم «اعتراضِ» تاحدودی طبیعی را ا«غتشاش» بگذاریم، ضمن اینکه به هر حال نمیشود ردپای اغتشاشگران و محرکان بیرونی را هم نادیده گرفت.
چرا معتقدید در وقایع اخیر عملکرد رسانهای مطلوب نداشتهایم؟
این یک پرسش جدی است و باید پرسید که این خودسانسوریها از کجا آمده است، چرا باید خودسانسوریهایی که بعضاً بوی قطبیشدگی تصنعی، کاذب، خطی و جناحی میدهد، بر یک رسانه همچون رسانه ملی حاکم باشد. چرا نباید بموقع اطلاعرسانی کنیم. این جنس از اطلاعرسانی باعث میشود تا افراد جذب رسانههای بیگانه شوند. رسانههایی که نیت دیگری دارند و اساساً بهدنبال بازتاب واقعیات نیستند و میکوشند تا واقعیتها را شکل بدهند و در دیالوگ بین «بازتابدهندگی» و «شکلدهندگی» بیشتر به شکلدهندگی میاندیشند. در حالی که رسانههای ما باید بیشتر بر «بازتابدهندگی» تمرکز کنند.
آیا مطبوعات بدرستی در مقام بازتابدهندگی و شکلدهندگی ظاهر شدند؟
در جریانهای اخیر، مطبوعات تاحدودی ادای وظیفه کردند و در این بین برخی به «بازتابدهندگی» و برخی بر «شکلدهندگی» تمرکز کردند. اما معتقدم رسانه ملی در مقایسه با دیگر رسانههای داخلی عقب ماند و نمیتوان نمره خوبی به این رسانه داد.
برخی از تحلیلگران، عقبماندن رسانهها از مسائل را به «سیاستزدگی» آنها ربط میدهند. آیا چنین تحلیلی درست است؟
ما باید فضای مطلوبی را برای آزادی مطبوعات و رسانهها رقم بزنیم و «خط قرمزهایی» که هیچ نسبتی با قانون اساسی ندارد را کنار بگذاریم. فصل سوم قانون اساسی مربوط به حقوق ملت و آزادیهای اساسی شهروندان است و متناسب با آن باید حقوق شهروندی را فهم کنیم؛ اما متأسفانه کاتولیکتر از پاپ شدهایم. این در حالی است که در فضای انقلاب اسلامی تنفس میکنیم و یکی از شعارهای اساسی آن در کنار شعار عدالتخواهی و استقلال، «آزادی» است. بیتردید، یکی از اهداف انقلاب اسلامی بسط آزادی بیان و اصطلاحاً آزادی پس از بیان بوده است. اما پرسش اصلی اینجاست که چرا ما در حد مطلوب از این آزادی برخوردار نیستیم. ما در این زمینه قانون داریم اگر قانون نداشتیم، میتوانستیم از آن بهعنوان یک آرزوی تاریخی یاد کنیم. ما انقلابی را برای رسیدن به «آزادی» پشت سرگذاشتهایم و کوشیدهایم تا از دل این انقلاب اسلامی یک قانون اساسی مترقی بیرون آید و فصولی همچون فصل سوم و اصل 27 قانون اساسی در آن گنجانیده شود. اما چرا اعمال سلیقه میشود؟ چرا اجازه نمیدهند، مطالبات شهروندی به یک خودآگاهی تبدیل شود و این خودآگاهی از طریق مجاری قانونی ظهور پیدا کند؟
«سیاستزدگی» نکته قابل تأملی است که طرح کردید. واقعیت این است که وقتی فضای کشور به شدت سیاستزده و امنیتزده میشود، نتیجهای جز انسداد رسانهای در پی نخواهد داشت، اما انسداد رسانهای تنها یکی از دلالتهای نکتهای است که طرح کردید و دلالتهای سوء زیادی دارد، یک سوی دیگر سیاستزدگی «سیاستزدایی» است. در کل اقتضای سیاستزدگی مفرط و نتیجه طبیعی سیاستزدایانه آن، تلاش در جهت نشر لذتگراییهای روزانه و تقلیل سلایق مخاطبان محصولات فرهنگی است. غافل از اینکه نفس همین دور کردن جامعه از سیاست عملاً به واکنشهای سیاسی میانجامد. هرچند در کوتاه مدت در این واکنشهای سیاسی کماکان بوی لذتگرایی به مشام میرسد اما عطف به واقعیات تاریخی ایران در نهایت امتزاج واکنشهای طبیعی سیاسی با لذتگرایی از هم پاشیده و مسیر واقعی و رشد یافته خود را مییابد. در اعتراضات اخیر تاحدودی بوی لذتگرایی مزبور به مشام میرسد و این لذتگرایی ممزوج با سیاسیشدن، نتیجه همان سیاستزدایی و سیاستهای فرهنگی متناظر است. البته سیاستزدایی اثر کوتاهمدت سیاستزدگی است و در بلندمدت تغییر چهره داده و اتفاقاً به یک مطالبه سیاسی پرشور تبدیل خواهد شد.
این واکنش در مقابل رژیم پهلوی هم از آنجا که مانع توسعه سیاسی شده بود، اتفاق افتاد و منجر به یک مطالبه پرشور از طرف مردم شد اما آن زمان این مطالبه سیاسی، بوی انقلاب، بوی بازگشت به خویشتن خویش و ارزشها میداد. اگر ما همان روال را به شکل و در قالب دیگری دنبال کنیم و با سیاستزدگی مردم را نسبت به سیاست بیتفاوت کرده و سرگرم یکسری لذایذ روزانه کنیم، در کوتاه مدت سلایق و ذائقه مردم عوض میشود و وقتی که مردم میخواهند واکنشی طبیعی را نسبت به این سیاستزدگی نشان دهند، تاحدودی این واکنش رنگ و بوی لذتگرایی به خود میگیرد.
اما در درازمدت جامعه ایران نشان داده که اهل حقیقت و فرهنگ است. همین مطالبه سیاسی پرشور در نهایت مسیر خود را باز میکند و به یک حقیقتطلبی واقعی تبدیل میشود.
«خط قرمز» عبارتی آشنا برای اهالی رسانه است و برخلاف باور عامه، حتی رسانههای غربی هم ملزم به رعایت این خطوط قرمز هستند...
سالها پیش مقالهای نوشتم با عنوان «فضای مطلوب آزادی مطبوعات در ایران» در آنجا به نظریههای آزادی مطبوعات اشاره کردم، که در میان آنها سه نظریه غالب بود؛ 1. تمامیتخواهی که مربوط به کشورهای سوسیالیستی آن زمان بود، 2. آزادیگرایی یا آزادیخواهی و 3. مسئولیت اجتماعی. جالب است بدانید که در امریکا «نظریه مسئولیت اجتماعی» حاکم است نه «نظریه آزادیگرایی». در امریکا این نگاه وجود دارد که ما یک حقوق اجتماعی هم داریم و اینگونه نیست که مطبوعات آزاد باشند که هر چیزی بنویسند و چون مطمئن نیستیم که مطبوعات ما مسئولیت خودشان را در قبال حقوق اجتماعی رعایت کنند باید خط قرمزها و نهادهایی را برای مطبوعات تعبیه کنیم. میخواهم بگویم، در مهد به اصطلاح دموکراسی و آزادیخواهی هم خط قرمز وجود دارد و از آن تحت عنوان «نظریه مسئولیت اجتماعی» یاد میشود ما هم طبیعتاً ملاحظات اجتماعی، فرهنگی و ساختاری خودمان را داریم و باید به این ملاحظات توجه کنیم.
مدام گفته میشود غرب مهد تکثر و دولت- ملت است. اگر مهد تکثر و دولت- ملت بود چرا سکولاریسم را پذیرفت؟ سکولاریسم، در واقع، ممانعت از ورود دین، اخلاق و باورهای دینی و در نتیجه گروههای دینی و اخلاقی به عرصه عمومی و سیاسی است و طی آن، عملاً از برخی گروههای اجتماعی و فرهنگی سلب آزادی میشود. در کتاب «قدرت، نگرشی رادیکال» اثر استیون لوکس که پیشتر ترجمه کردم، آمده است که در غرب از چیزی به نام «اغوا» و «فریب» استفاده میشود و ما دموکراسی به معنای متعارف آن یعنی حکومت مردم به وسیله مردم و برای مردم نداریم. نوعی دموکراسی نمایندگی یا منتخب وجود دارد که در آن عدهای از طرف خود به جای دیگران تصمیم میگیرند. در آنجا دموکراسی وکالتی نداریم و دموکراسی نمایندگی داریم که خود تبدیل به یک الیگارشی شده است و عدهای به جای بقیه حکومت میکنند و اسم آن را حکومت مردم برای مردم و به وسیله مردم گذاشتهاند. نمیخواهم نافی دموکراسی غربی شوم. حرف من این است که چرا تا این اندازه غربگرا هستیم و از واقعیتهایی که در خود غرب هست چشم میپوشیم.
سایر اخبار این روزنامه
ستارههای شاهچراغ
تضمین اصل سهام و سود ۲۰ درصدی
مخالفت 40 تشکل صنفی با استیضاح وزیر صمت
چرا در دانشگاه فحاشی میکنند؟
تجارت غیرنفتی 60 میلیارد دلاری شد
رویارویی روایتها
4 مدال طلای المپیک میخواهم
سوزندوزی زنان بلوچ بر تار و پود یونسکو
پول زور بده جای پارک بگیر!
سر آنفلوانزا شلوغ است
120 کشته در جشن هالووین کره جنوبی
تشییع شهدا در گوشه گوشه وطن
بازیگر اصلی وارد بازی شد
توهم براندازی از نیویورک تا تهران!
تشکیل پرونده برای 1000 اغتشاشگر
مراسم وداع با شهید غریب تهران