قلق مارها در دست سلطان!

 «هرجا برم یارم، یاد تو وا بامه/ هرجا برم یارم، یاد تو وا بامه» این یک آهنگ بختیاری است که وقتی با «علی غلامی‌ارجنکی» تماس گرفتم تا زمانی که تلفنش را جواب بدهد، آن را شنیدم. او مارگیر مشهوری است و بزرگ روستای ارجنک به دلیل گرفتن ماری که همه آبادی از آن وحشت داشتند، لقب «سلطان» را به او داده است. دلبسته زادگاهش، ارجنک است، یکی از روستاهای شهرستان شهرکرد که برای داشتن جنگل‌های درختان ارجن(ارژن) به این اسم معروف شده است. علی غلامی ارجنکی، 54 ساله است و بیشتر از سه دهه عمر خود را با مارها و خزنده‌ها گذرانده، مارگیری را حرفه خطرناک و باصفایی می‌داند. او در گذشته مارها را بعد از مارگیری به موسسه سرم‌سازی «رازی» و انستیتو «پاستور» می‌برد تا بعد از سم‌گیری برای ساخت سرم دوباره آن‌ها را به طبیعت برگرداند اما این روزها سر این بزرگمرد بختیاری حسابی شلوغ است. او در اصفهان یک باغ خزندگان راه‌اندازی کرده است و بیش از 22گونه مارهای ایرانی و خارجی و خزنده‌های بزرگ مانند تمساح و اژدهای کومودو را به نمایش گذاشته  و درباره مارها، چگونه برخورد کردن با این خزنده‌ها و اقدامات اولیه در هنگام مارگزیدگی به مردم آموزش می‌دهد. مارها طوری به زیرپوست زندگی آقای ارجنکی خزیده‌اند که چند فرزند او هم به کار با مارها علاقه‌مند شده‌ و خودشان قصه‌های بزرگ و عجیبی را رقم زده‌اند. به طور مثال دخترش فائزه معروف به ملکه مارهاست که با او هم گپ کوتاهی زدیم .در پرونده امروز زندگی‌سلام بیشتر درباره این مارگیر و روزهایی خواهید خواند که با این حرفه از سر گذرانده است.
 
خیلی اتفاقی ترسم از مارها ریخت وقتی با سلطان مار ایران تماس گرفتم در باغش در ارجنک مشغول کار بود. او در باغش برای سرم‌سازی و موسسه ها، مار و عقرب تکثیر می‌کند تا از سم این خزنده‌ها برای تهیه سرم‌های ضد مارگزیدگی و ضدعقرب‌گزیدگی استفاده‌شود. این‌ که چطور به سلطان مار معروف شده است باید از زبان خودش شنیده شود. «ارجنکی» می‌گوید: «در نوجوانی به پدرم برای کارهای کشاورزی و دامداری کمک می‌کردم. یک روز وقتی برای کمک به پدرم رفته بودم متوجه شدم پرنده‌ای، از لانه خود پایین درخت افتاده است. پرنده را برداشتم تا آن‌ را به لانه‌اش برگردانم. از درخت بالا رفتم و دستم را در لانه پرنده بردم تا آن را داخل بگذارم. متوجه جسم نرمی شدم. آن را از لانه بیرون کشیدم و آن‌جا بود که متوجه شدم یک مار را دستم گرفتم اما مار را به‌دلیل ترس رها نکردم و این اتفاق باعث شد تا ترسم از مارها بریزد. بعد از این اتفاق، مار سمی قنات روستا را که دام‌های زیادی را نیش می‌زد و مانع استفاده مردم و دام از آب می‌شد، گرفتم. کدخدای روستا به دلیل تشویق لقب «سلطان مار» را به من داد و کارم دیده شد. کم‌کم مارگیری را شروع کردم و علاقه‌ام به خزنده‌ها بیشتر شد. البته از بچگی به مارها علاقه‌مند بودم اما در 22 سالگی برای کار با مارها معروف شدم.»     دخترم ملکه مارهاست اطلاعات و تجربه‌های منحصر‌به‌فرد «علی غلامی‌ارجنکی» از او یک دایرة ‌المعارف ساخته که تقریبا همه چیز را درباره مارها می‌داند. او می‌گوید: «مارها هر ماه سم تولید می‌کنند و هربار بعد از جمع‌آوری مارها و سم‌گیری آن‌ها را در زیستگاه خودشان رها می‌کردم. در ایران سه نوع مار کشف کردم، مار ارجنکی، افعی کوهرنگی و تک حفره. دو همسر، سه پسر و چهار دختر دارم. دخترم فائزه وقتی هفت ساله بود، 11بار زبان مار کبری را بوسید و به «ملکه مارها» معروف شد. یکی از پسرهایم خواننده شده و یکی در تیم هندبال ساحلی بازی می‌کند. فائزه هم با این که ازدواج کرده است، هرجا نمایشگاه دارم همراهی‌ام می‌کند. الان خیلی وقت است مار، صید نمی‌کنم و با همکاری محیط‌زیست با چند گونه مار سمی و غیرسمی، نمایشگاه برگزار می‌کنم. همه این مارها میکروچیپ دارند و بعد از نمایشگاه، آن‌ها را به سازمان محیط‌زیست تحویل می‌دهم. در این نمایشگاه‌ها سعی می‌کنم مردم را با گونه خزندگان، انواع مارها و اهمیت آن ها در چرخه اکوسیستم آشنا کنم. گاهی هم به آتش‌نشان‌ها آموزش می‌دهم تا هر نوع ماری را چطور باید گرفت تا هم به مار آسیبی نرسد و هم جان خودشان به خطر نیفتد.»     برای اسم‌و‌رسم‌دار شدن نمی‌شود مارگیر شد «غلامی‌ارجنکی» روزهایی را که با حرفه مارگیری از سر گذرانده است این‌طور توصیف می‌کند: «مارهای زیادی نیشم زده‌اند. سه بار مار افعی، یک‌بار کبری و جعفری. هربار با امدادرسانی‌های اولیه که بلد بودم زنده ماندم و الان هم آن قدر که مارها نیشم زده‌اند، بدنم مقاومت پیدا کرده است. البته یک‌بار یکی از انگشت‌هایم را از دست دادم چون تنها راه درمانم همین بود. هدف خیلی‌ها وقتی به سراغ این کار می‌آیند فقط اسم‌و‌رسم پیداکردن است اما این فایده ندارد. برای مارگیری، اول باید آسیب‌پذیری خودت را در نظر بگیری چون هیچ‌کاری بی‌خطر نیست. «مارگیری چو زیبا‌ و‌ خوش است/ دیدنش بازی میان آتش است/ گر نمایش‌ها می‌زنیم در روزگار/ با خطایی می‌برند اندر حصار» یعنی اگر یک خطا کنید باید جان‌تان را به پایش بگذارید. خیلی‌ها می‌خواهند بدون تجربه کار ما را انجام بدهند اما باعث مشکلاتی می‌شوند. مثلا از دعانویس و رمال نوشته‌ای می‌گیرند و می‌گویند با این نوشته، مار به تو کاری ندارد. طرف با اعتماد بر همین کاغذ، به دنبال شکار افعی می‌رود و با گزیده شدن توسط مار، جانش را از دست می‌دهد. در کل، اگر با مار کاری نداشته باشید به شما کاری ندارد چون آن‌ها برای دفاع از خود، نیش می‌زنند. من هرجا که می‌روم، می‌گویم چرخه طبیعت را با کشتن مارها به هم نزنید چون این چرخه برای دفع آفات و موش و... به مار نیاز دارد.»     مارگزیده‌ها را بدون دریافت پول درمان می‌کنم بیشتر از 30 سال است که با مارها سر‌وکار دارد اما می‌گوید: خطر مار از لذتش بیشتر است، اصلا خوب است آدم از مارها بترسد. او ادامه می‌دهد: «هر وقت مار، کسی را بگزد، خبرم می‌کنند. اصلا پشت ماشینم نوشته‌ام: «امداد مارگزیدگی» از شهر و استان و روستاهای زیادی با من تماس می‌گیرند تا بروم و مارگزیده‌شان را درمان کنم. بعضی وقت‌ها به موقع خبر می‌دهند و طرف نجات می‌یابد. بعضی وقت‌ها هم دیر می‌شود. همین چند وقت پیش دختر 11 ساله‌ای را در همدان مار گزیده بود و دیر اطلاع دادند. عفونت به همه جا رسیده بود و تا رسیدم کار از کار گذشته بود و دختر از دست رفت. درمان، کاری‌ است که از دستم برمی‌آید و برای رضای خدا این کار را انجام می‌دهم و بابتش هیچ پولی نمی‌گیرم. اگر مار، انسان را نیش بزند و کمک‌های اولیه به او رسیده باشد،  می‌تواند تاپنج ساعت دوام بیاورد تا بقیه درمان انجام شود اما هر چه زودتر اقدامات درمانی شروع شود بهتر است. به همین دلیل نباید معطل کسی ماند و بهتر است به‌سرعت فرد را به مراکز درمانی رساند. در نمایشگاه هم، کمک‌های اولیه و مهم برای درمان فرد مارگزیده را آموزش و در هر شهری درباره مارهای بومی همان منطقه و ویژگی‌های آن توضیح می‌دهم. مثلا در خراسان کفچه‌مارهای سمی فوق‌العاده خطرناکی دارد و در بوشهر و جنوب مارجعفری بسیار زیاد است. با توجه به تفاوت نوع سم مارها، نحوه امدادرسانی به افراد متفاوت و حیاتی است.»     بچه‌هایم با 12 ساعت زندگی با مارهای سمی رکورد گینس را شکستند «یک بار، دانش‌آموزان یک مدرسه برای بازدید آمده بودند. یکی‌ از آن‌ها با کنجکاوی زیاد، در تراریوم را باز کرده بود. مارهای سمی بیرون آمده بودند و من برای این که مارها بچه‌ها را نیش نزنند، خودم به سرعت افعی‌ها را جمع کردم و در نتیجه مار، خودم را نیش زد. اگر در آن لحظه می‌ترسیدم، مار بچه‌های مردم را نیش می‌زد. این کار دل و جرئت می‌خواهد و البته تجربه. اگر امروز بچه‌هایم این کار را انجام می‌دهند بااحتیاط و تجربه چندین‌ساله است. زمانی هم که برای مسابقات ثبت رکورد گینس رفتیم، دختر و پسرم را گذاشتند در یک آکواریوم یک متر در 120سانتی‌متری که در آن30 مار سمی بود. آن زمان تنها زمانی بود که وحشت داشتم و می‌گفتم: «خدایا کمک کن! می‌خواهم پرچم ایران بالا باشد» درست است تجربه بالایی داشتم از استرس قند خونم بالا رفت ولی مشکلی پیش نیامد و بچه‌های من با 12 ساعت رکورد زندگی با مارهای سمی را شکستند که چهار ساعت بود. الان هم خیلی از شهرها و کشورها می‌خواهند خودم را شهروند آن جا معرفی کنم اما همیشه در جواب این درخواست‌شان، می‌خوانم: «بود سرتا سر عالم شعارم/ که ایرانی ز ایل چهارمحالم/ شناسانم به مردم نوع ماران/ بود این راه و رسم روزگارم/ غلامی شهرتم باشد به گیتی/ به خاک پاک ایران افتخارم».     مارها به روایت «ملکه مارها»! «فائزه غلامی‌ارجنکی» معروف به «ملکه مارها» و دختر سلطان مار ایران درباره مارها و رفتار با آن‌ها نکات جالبی می‌گوید «من 11 ساله بودم و برادرم شش ساله. ما در یک آکواریوم یک متری 12 ساعت با 30 نوع مار سمی زندگی کردیم. مارها در تمام این مدت در کنار ما بودند و ما با توجه به شناخت و تجربه‌ای که از آن گونه داشتیم، جو داخل آکواریوم را کنترل می‌کردیم. خوشبختانه در طول آن مدت چالش جدی‌ نداشتیم و توانستیم رکوردمان را ثبت جهانی کنیم. این که من با مارها در یک آکواریوم بودم و زنده ماندم بحث یک روز و دو روز نیست. بحث یک عمر زندگی با خزندگان است. بحث 20سال زندگی کردن با مارهاست و این تجربه و علم در کنار هم باعث شد تا بتوانیم با آن‌ها درست رفتار کنیم ولی آسیب ندیدن ما دلیل نمی‌شود هرکس بخواهد، می‌تواند این کار را انجام دهد. از زمانی که چشم باز کردم کنار مارها بودم و ازسه سالگی با آن‌ها دوست شدم. پدرم در کودکی روش دوستی با مارها را به من آموزش داد و از همان زمان ترسم ریخت و علاقه‌ام به مارها بیشتر شد. اصلا زمانی می شود با یک حیوان دوست شد که علم، تجربه و استعدادش را داشته باشید تا بتوانید با آن، رفتار درستی نشان بدهید که نه به خودتان نه به او آسیب بزند. در طبیعت هم، اگر مار دیدید از آن‌ها دوری کنید و تحت هیچ شرایطی به دنبال شناخت آن‌ها نباشید. شناسایی مارها در طبیعت کار سختی ا‌ست چون حالت وحشی‌گری دارند و خواه ناخواه برای دفاع از خود و حریم زندگی و همچنین نمایش قدرت‌شان نیش می‌زنند. من از بچگی با پدرم مارگیری می‌کردیم و می‌دانم مار گرفتن قلق دارد. در طول این سال‌ها تنها یک بار مارکبری من را نیش زد که از آن جان سالم به در بردم.» این روایت فائزه غلامی ارجنکی معروف به «ملکه مارها» و دختر سلطان مار ایران است. فائزه 24سال دارد و در دانشگاه، روان شناسی خوانده است.     اگر مار دیدیم یا مارگزیده شدیم، چه کنیم؟ مارها به وسیله علایم ظاهری مانند شکل سر، حفره بین چشم‌ها، مردمک‌ها و ... به مارهای سمی، نیمه‌سمی و غیرسمی تقسیم می‌شوند. زهر مار در غدد سمی اختصاصی نشئت گرفته از غدد بزاقی تولید می‌شود و به وسیله یک مجرا به قاعده دندان‌های نیش منتقل و سپس توسط دندان نیش به بدن آسیب دیده تزریق می‌شود، اما اگر مار دیدیم یا دچار مارگزیدگی شدیم، باید چه کنیم؟ 1- اگر در خانه، مار دیدید به سرعت با آتش‌نشانی تماس بگیرید و کودکان و حیوانات خانگی را از محل رویت مار دور نگه دارید. 2- با جارو یا چوب به مار حمله نکنید. مار تا زمانی که از طرف شما احساس خطر نکند به شما حمله نمی‌کند. 3- یک فاصله ایمن با مار داشته باشید. مار را ترک نکنید. چون ممکن است به جایی از خانه برود که شما دسترسی به آن نداشته باشید. 4- اگر خود یا اطرافیان‌تان دچار مارگزیدگی شدید، این چند توصیه را جدی بگیرید: دور کردن مصدوم از محل حادثه (البته در صورت نبود خطر، بی‌حرکت نگه داشتن مصدوم در اولویت قرار دارد)؛ تماس با مراکز اورژانسی و اقدامات درمانی اولیه با استفاده از راهنمایی اپراتورهای اورژانس؛ رساندن مصدوم به مراکز درمانی در ساعت اولیه؛ خارج کردن زیور آلات، ساعت یا لباس‌های تنگ از اندام گزیده شده؛ استفاده نکردن از کمپرس‌ آب سرد و کیسه‌های یخ؛ پرهیز از دست کاری جای نیش و گزیدگی؛ آرام کردن فرد آسیب‌دیده و اطمینان‌بخشی به او که مرگ ناشی از مارگزیدگی نادر است.