روزنامه آرمان امروز
1401/08/09
پاسخگویی مسئولان محصول شنیدن مطالبات دانشجویان
در روزهايي که صداي اعتراضي مردم بلند شده است، شاهد اين بوديم که افراط و تفريط از سوي هر دو گروه در دستور کار قرار گرفت. يعني هم معترضين و هم نمايندههاي حاکميت به جاي آرام کردن فضا، وارد فضاي هيجاني و در نتيجه دور از منطق شدند. سئوال اين است، آيا در اين حالت ميتوان اميدي به تعامل و حل مساله يا مسائل داشت؟سعيد عصمتي در گفتوگو با «آرمانامروز» با اشاره به رويدادهاي فعلي گفت: درباره کارنامه اين 40 روزي که کشور شرايط دشواري داشت، بايد اذعان داشت، کارنامه مردودي داريم. فضاي فعلي نشان ميدهد، جامعه به حدي از خرد و رفتارهاي صحيح دور است که حتي دانشجويان نخبه و برجسته ما هم کنشگريهاي اجتماعيشان را بلد نيستند و واکنشها، واکنشهايي هستند که در شان جامعه نخبه کشور نيستند. شايد دليل عمده اين نقصان اين است که ما جامعه نتوانستهايم در مباحث فرهنگي موفق باشيم و همچنين از اينکه جامعه را پويا کنيم، ترس و ابهام داشتيم.
اين فعال سياسي ادامه داد: در واقع در جامعهاي که بر پايه نظارت مردم بر حاکميت است، بايد مردم رفتارهاي نظارتي نسبت به رفتارهاي جمهوريت را بلد باشند. اتفاقي که براي مهسا اميني و واکنشهايي که دراين باره افتاد، به قدري بد و هزينهساز بود که حتي ميتوانيم بگوييم سلطنتطلبها، تجزيهطلبها و ..... از هيجان موجود در جامعه استفاده کردند. يعني اگر راهکارهاي اعتراضي مدني را طبق قانون اساسي به مردم آموزش داده بوديم، ميگفتيم بيايد و اعتراضتان را مطرح کنيد. يکي از موارد لازم در جامعه ما مخدوش است و بههمين دليل مشخص نيست خواسته و منشور معترضين چه مواردي هستند. ما در اين چهل و چند روز هيچ بيانيهاي از انجمن و تشکلهاي دانشگاهي نديدهايم. در حالي که دانشگاهيها بايد اعتراضشان را در چند بند مشخص در بيانيه بياورند و مطالبه کنند. يعني وقتي نتوانيم صداي مناسبي از خودمان به جامعه انعکاس بدهيم، نميتوانيم بهمدينه فاضله برسيم که هيچ، حتي به ناکجاآباد هم نخواهيم رسيد و بهکل محو ميشويم. لذا وقتي حرکتها و تجمعات کور انجام ميشود، منجر به سرکوب، افراط و ... خواهد شد.
وي توضيح داد: معتقدم تندروي از همه جريانهاي کشور بايد محکوم شود. چه معترض و چه حاکميت نبايد افراط کنند. چون اين روش با شرع اسلام و فرهنگ ايراني همخوان نيست. متاسفانه به خاطر يکسري از رفتارهاي افراطي حاکميت درباره اسلام، اسلامستيزي را در بخشي از مردم به مد بدل کرده است. البته به آنهايي که اسلامستيزي را اصل ميدانند بايد گفت، اگر ايراني هستيد و به کوروش و زرتشت اقتدا ميکنيد، آنها پندار نيک، رفتار نيک و گفتار نيک را توصيه کردهاند و بههمين دليل نبايد رفتارهاي تندرو و افراطي انجام بدهيد. به عنوان مثال اگر به گشتارشاد معترضيم يا رفتارهاي حاکميت که به اسم اسلام انجام ميشود ايراد ميگيريم، ما خودمان چطور رفتار ميکنيم؟ ما در منشور اعتراضي با چه نوع ادبياتي صحبت ميکنيم؟ اگر در حرکت اعتراضي اسلحه بگيريم به اين معني خواهد بود که اعتراضي مسلحانه در دستور کار داريم. اگر واکنشهاي مدني و معقول را انجام بدهيم، ميتوانيم صداي مان را به گوش جامعه برسانيم يا ناسزا بدهيم؟ ناسزا را که انسانهاي سطح پايين در دعواها
ميدهند.
عصمتي افزود: بايد پرسيد، آقاي نخبه واکنش شما چطور است و آيا رفتارتان فرهيختگي دارد؟ منِ نوعي که شهروند عاديام ميتوانم پشت شما که دانشگاهي هستيد، قرار بگيرم؟ شما وقتي اقدام بيفرهنگي انجام ميدهيد، من نميتوانم از شما حمايت کنم. يک زماني مظاهر اسلام را به حدي به خرافه گرفتيم که اسلام منفور شده است و يکسري هم از آن ور بوم به تمام مسائل لعن و بياحترامي ميکنند. من قرار است هوادار شماها باشم؟ فرض کنيم عدهاي تغيير نظام را هدف ميدانند، ميخواهند کشور را تحويل کساني بدهند که رفتارهاي شان افراطي است؟ وقتي تغيير ميخواهيد، بايد برنامه داشته باشيد و بدانيد که با ناسزا چيزي درست نميشود. اگر به رفتار رئيسجمهور، نمايندگان مجلس و ...داريم بايد با رفتاري منطقي همراه باشد تا نشان بدهيم، فرق داريم. تاکيد ميکنم، اعتراض ناشي از ناسزا و رفتارهاي راديکال به سرانجام نخواهد رسيد و محکوم به شکست است.
وي توضيح داد: در واقع پيشرفت و پوستاندازي جامعه فقط با خرد ممکن است و برنامه منظمي که بايد ارائه کنيم و به درگيري و نزاع «نه» بگوييم. در اين مدت هيچکدام از انجمنهاي دانشجويي بيانيه صادر نکردند تا حاکميت بداند، بايد پاسخگوي چه مواردي باشد. اگر به حاکميت بگوييم، چرا پاسخگوي مردم نيستيد، در جواب ميگويد ناسزا و آتش زدن سطل آشغال چه جوابي دارد؟ همچنين در اين فضا منافقين، سلطنتطلبان، کوملهها و ... هر کدام حرکت مردم را به نام خود ميزنند و سهمخواهي ميکنند.
سعيد عصمتي در پايان گفت: نکتهاي که اول انقلاب انجام شد، اين بود که امام خميني مشي مشخصي را در دستور کار قرار داد و بههمين دليل انقلاب بهثمر نشست. الان مردمي که کف خيابان هستند را جزيي از تجزيهطلبان بدانيم يا نيروهاي معاند ديگر؟ در واقع تکليف مردم با معترضين مشخص نيست، چون اين مدل اعتراض مدني اعتراضي کور است که در اينصورت جامعه به عقب رانده ميشود. چون مانيفستي در کار نيست و در نتيجه تجمعي جاعلانه به وجود ميآيد که نميتواند هوادار جذب کند و بههمين دليل حاکميت از لفظ هيجاني استفاده ميکند. بهعنوان مثال آقاي تاجزاده درست و بهجا مواردي را ذکر کرده و اعتراض خود را نشان داده است.
سایر اخبار این روزنامه
لغو تحریمها، گروگان نتیجه انتخابات آمریکا
مناظره داغ ؛ 2 نامی که گفته نشد
قیمت مهاجرت به «جان» رسید
امنیت چینی واردات جدید خاورمیانه
پاسخگویی مسئولان محصول شنیدن مطالبات دانشجویان
ژنرال را خانه نشین کردند
امضای طلایی پای پرونده «رانت » 46 تن طلای سرخ
آب تهران پاسخگوی خانه های جدید نیست
معادن خالی از رانت و فساد شد
عبور از دوانگاری ورود به «راه میانه»
دامنه جنگ اوکراین در روابط ایران-آمریکا
ردپای خلق پول در رشد سپردههای بانکی
جنون آنی در تصمیم به مهاجرت
مدیران مدارس در حوادث تصمیمات هزینهزا نگیرند