روزنامه آرمان ملی
1401/08/09
ما گل چه کسی را لگد میکنیم
مهران کرمی روزنامهنگار برخي مشاغل در گذشته به فراخور نوع زندگي مردم اهميتي بهسزا داشتند. گل لگد کردن زماني که خاک يکي از عمدهترين مصالح ساختماني بود يکي از اين مشاغل بود ولي امروزه از آن شايد جز در کورههاي آجرپزي خبري نيست. گل لگد کردن امروز استعارهاي از انجام کار بيهوده و حرف مفت زدن است...اگر امروز بخواهيم براي گل لگد کردن مصداقي بيابيم شايد روزنامهنگاري در مطبوعات ايران يکي از آنها باشد. کاري که در ميانه کشاکش قدرت سياسي همواره از سوي صاحبان قدرت و حتي منتقدان آن ناديده گرفته ميشود ولي کاش در همين حد بود و خبرنگار بهخاطر وظيفه حرفهاياش آشوبگر و کارگزار بيگانه و دشمن خوانده نميشد و در حد همان گل لگد کردن ميماند. خبرنگار و روزنامهنگار وظيفهاش در ميانه ميدان(جنگ باشد يا رقابت سياسي يا پوشش يک واقعه غير سياسي) آگاهيبخشي و اطلاعرساني است. خبرنگار و عکاس خبري وظيفه دارد از وقايع و تحولات مستندنگاري کند. اين مستندنگاري بعدا دستمايه تاريخنگاري ميشود. اهميت خبرنگاري را ميتوان با نقش امدادگران در ميدانهاي نبرد مقايسه کرد. از اين رو جايگاه خبرنگار و بيطرفياش بايد از هر دو سوي ميدان به رسميت شناختهشود و البته روزنامهنگار هم بايد در موقعيتي قرار بگيرد که بتواند با اشراف و عنصر مشاهده و بيطرفي حرفهاي روايتگري کند.
نميخواهم ادعا کنم که روزنامهنگاران در ايران در حوزه خود، کارشان را بينقص انجام ميدهند. متأسفانه نقش خبرنگاران در اين روايتگري به بوقچي جريانهاي قدرت و تبليغاتچي طرفهاي منازعه فروکاسته شده است. اپوزيسيونها و مردم، خبرنگار و رسانه را ابزار حاکميت فرض ميکنند. اما از طرف ديگر در اين چند دهه هيچگاه از طرف صاحبان قدرت نيز به روزنامهنگار اعتماد نشده و آنها را قلم به مزد و ابزار دست دشمنان دانستهاند. به همين سبب همواره روزنامهها و مطبوعات با بيمهري و نامهرباني مواجه شدهاند که در هر حوزهاي وارد ميشوند آب به آسياب دشمن ميريزند.
کاري که خبرنگار ميکند ممکن است رضايت صاحبان قدرت را برآورده نکند چون روزنامهنگار در پي کشف حقيقت است ولي اگر حقيقتا روزنامهنگار در پي کشف حقيقت باشد، صاحبان قدرت بيشترين بهره را از آزادي بيان ميبرند. امروزه اگر غرب با قدرت رسانه جهان را اداره ميکند بهخاطر اهميت و نقشي است که رسانه در تعديل ساخت قدرت در آن کشورها دارد و به همين دليل در بلاد غرب در کنار سه قوه حاکميتي، رکن چهارم شمرده ميشود. نيازي نيست که رسانه را در کشورهاي دوردست مثال بزنيم. موقعيت جزيرهاي و قطرهاي کشوري چون قطر به عنوان يک بازيگر مهم منطقهاي که توانست سياست تندروانه دولتي چون عربستان را بشکند، بيش از آنکه به نفت آن وابسته باشد به قدرت رسانهاي شبکه الجزيره است.
در ماجراي از دست رفتن مهسا اميني که بيش از چهل روز است گوشه و کنار کشور را دستخوش ناآرامي و خشونت کرده است، اگر جريان رسانهاي قدرتمندي آزادانه در داخل فعاليت ميکرد، شاهد اين همه رويدادهاي ناخوشايند نبوديم. رسانهها نبايد لزوما آنچه را مقامات ميخواهند به مردم بگويند. مردم اگر سخن راست را از رسانه داخل کشور بشنوند و بخوانند، سراغ رسانههاي خارج از کشور نميروند. چون رسانه داخلي بيواسطه ميتواند به اخبار دسترسي داشته باشد. چهل روز است خبرنگاران و حتي مديران رسانهها دنبال ويپيان و فيلترشکن براي رصد تحولات و اخبار دست اول هستند و حتي اگر خبرنگاري به خود زحمت بدهد تا بيواسطه به خبري دست يابد به همدستي با آشوبگران متهم ميشود. نمونهاش دو خبرنگار روزنامههاي شرق و همميهن است که يکي به اتهام انتشار نخستين عکس از مهسا و ديگري به دليل رفتن به خانه متوفي براي تهيه گزارش در بازداشت به سر ميبرند و ادعا شدهاست که در آشوب و اغتشاش نقش محوري داشتهاند.
مخلص کلام ما به همان مشاغل در حال انقراض و گل لگد کردن قانعيم. فقط لطفا به ما نسبت آشوبگر و جاسوس و بر هم زننده امنيت ندهيد. ما اگر گلي لگد ميکنيم جز براي ساختن خانه ميهن نيست.
سایر اخبار این روزنامه
دانشگاه بهترین جایگاه گفتوگوست
زمینه را برای گفتوگوی ملی فراهم کنیم
گفتوگو با مردم موجب اقناع آنها میشود
سیاستورزی عفت مرعشی در 87 سالگی
روزنامهنگارکار میدانی نکند چه کند؟
دود اجرای ناقص طرح مالیات بر خانههای خالی درچشم مستاجران
ما گل چه کسی را لگد میکنیم
برجام، بازارسرمایه، اقتصاد دستوری
هزینه ساختارهای ناساختار
جام جهاني فوتبال و فرصتها
7 پیشنهاد قوچانی برای اصلاح وضع موجود
ما گل چه کسی را لگد میکنیم