متهمان اثربخشی بسیار پایین مشاوره‌طلاق

  هر زن و شوهری برای جدایی از یکدیگر باید در جلسات مشاوره طلاق شرکت کنند تا منطقی بودن دلایل‌شان برای بار آخر دقیق‌تر بررسی شود. هرچند گاهی چاره‌ای جز طلاق نیست اما برای گرفتن این تصمیم تلخ و پرآسیب باید نهایت ملاحظه را به خرج داد. به‌تازگی معاون سازمان بهزیستی کشور درباره مناسب نبودن زمان مداخله مشاور گفته: «مشاوره به هنگام طلاق دیر هنگام است و میزان اثر بخشی جلسات مشاوره درباره دادخواست طلاق به ‌ویژه توافقی بسیار پایین است. تحقیقات نشان می‌دهد که انجام مشاوره قبل از ازدواج و در زمان انتخاب همسر مطلوب‌تر است و باید وضعیت کارگزاری کشور به سمت خدمات پیشگیرانه حرکت کند که اگر افراد قبل از مشکلات به مهارت مدیریت شرایط مجهز شوند، بیشترین کارکرد را خواهند داشت». در ادامه و از منظر روان‌شناسی به متهمان اثربخشی بسیار پایین جلسات مشاوره‌ طلاق اشاره خواهد شد.

  باور اشتباه درباره امکان‌پذیر نبودن  بهبود رابطه عاطفی
یکی از باورهای شناختی اشتباه در ازدواج‌های ناموفق این است که زن و شوهر گمان می‌کنند بهبود رابطه عاطفی آن‌ها امکان‌پذیر نیست. این باور با از بین بردن انگیزه اصلاح رفتار و اقدامات سازنده، هرگونه پیشرفت در مناسبات زناشویی را متوقف می‌کند. از سوی دیگر تجربه نشان می‌دهد که حتی اگر یکی از طرف های ازدواج، زن یا شوهر، رفتار سازنده‌ای در پیش بگیرد نه تنها به بهبود رابطه او و همسرش کمک می‌کند، بلکه در رفتار همسرش هم می‌تواند تغییرات مثبتی ایجاد کند.


 رایج‌ترین دلایل شکست مشاوره طلاق
رایج‌ترین دلایلی که جلسات مشاوره طلاق را به بن‌بست رسانده و اثربخشی‌شان را به کمترین حد ممکن می‌رساند
 عبارت اند از: خطاهای شناختی در رابطه مثل تعمیم مبالغه‌آمیز، شخصی‌سازی، تفکر همه یا هیچ، قهر و سکوت در رابطه، جدا کردن رختخواب، گریه کردن و داد و فریاد، توهین و ناسزا به خانواده همسر و ... . در ادامه، چند نکته در همین باره مطرح خواهد شد.
 درگیر تفکر قطبی‌شده نشوید
همان‌طور که گفته شد، از جمله متداول‌ترین خطاهای شناختی، تفکر قطبی‌شده «همه یا هیچ» یا «این یا آن» است. مثلا ممکن است همسر شما برخلاف معمول کمی سرسنگین به نظر برسدو پیش خود نتیجه بگیرید که دیگر شما را دوست ندارد. در این تفکر قطبی‌شده چیزی که از کمترین حد ممکن خود کمتر باشد، برچسب نامطلوب می‌خورد بنابراین یا عشق صددرصد است یا جدایی کامل، توجه یا تمام عیار است یا بی‌توجهی کامل و ... . بعضی زوج ها حتی در جلسات مشاوره طلاق در حدفاصل آن‌ها متاسفانه موقعیت دیگری را در نظر نمی‌گیرند و فقط بر جدایی، تاکید می‌کنند.
 تعمیم مبالغه‌آمیز و صدور حکم اشتباه
تعمیم مبالغه‌آمیز حاصل این طرز تلقی است که به حوادث جزئی ابعاد وسیع می‌دهید و بر اساس آن حکم می‌کنید. مثلا اگر همسرتان بر حسب اتفاق حرف شما را قطع کند، می‌گویید همسر من کسی است که همیشه صحبت من را قطع کرده است! اگر همسرتان در زمینه‌ای به شما بی‌احترامی می‌کند، تبدیل می‌شود به کسی که هرگز به شما احترام نگذاشته است! انتخاب گزینشی هم از جمله مواردی است که به استناد یک جزء ناچیز از یک حادثه، کل آن را قضاوت می کنید.
 خودتان را مقصر یا قربانی ندانید
شخصی‌سازی یا ارجاع به خود موقعیتی است که خود را بی‌سبب مسئول همه رفتارهای همسرتان می‌بینید. مثلا رفتارش خوب نیست و این نشان می‌دهد که حتما من کار نادرستی کردم و از دست من عصبانی است‌. برچسب‌زدن‌های‌منفی زمانی مصداق می یابد که شما به جای توجه به رفتار ناخوشایند یا خطای دیگران خود را هدف حمله قرار می‌دهید. بنابراین داشتن این تفکر یا احساس قربانی شدن، شانس شما را برای گرفتن تصمیم معقولانه تر در جلسه مشاوره طلاق به شدت کاهش می‌دهد.
 هنر گفت‌و‌گو   و سازگاری
سازگاری در ازدواج، باید عاقلانه و از روی شناخت و آگاهی باشد و با عاشق‌شدن‌های شاعرانه متفاوت است. در یک ازدواج منطقی، ممکن است علایق و هدف‌های زن و شوهر متفاوت باشد اما راه مذاکره و رسیدن به توافق مثلاً در زمینه تقسیم کار یا تربیت فرزندان برای دستیابی به اهداف بلندمدت‌تر یعنی برخوردار شدن از روابط لذت‌بخش و باثبات وجود دارد‌. در صورت ناراحتی و دلخوری از همسر به هر دلیلی، اولین و بهترین راه‌حل، گفت‌وگوی سالم است که باید در موقعیت مناسب انجام شود. یکی از راه‌هایی که شما و همسرتان می‌توانید به اتفاق برای بهبود رابطه و ایجاد تفاهم بیشتر انتخاب کنید، برخورداری از هنر گفت‌وگو و هنر سازگاری است. این همان مهارتی است که در جلسات مشاوره طلاق هم به کار خواهد آمد.