گفت‌وگو: جدال امكان‌ها و باورها

اين روزها، پس از مدت‌ها آه و فغان انديشمندان و دلسوزان مبني بر اينكه جامعه نيازمند گفت‌وگو است، به تدريج صداهاي آرامي از سوي اصولگراياني كه همه اركان قدرت را در دست دارند، درباره گفت‌وگو و تعامل شنيده مي‌شود. همين كه چنين نجواهاي آرامي براي ضرورت گفت‌وگو به گوش مي‌رسد، خود جاي خرسندي دارد اما گفت‌وگو زمينه‌ها و ملزوماتي دارد كه هابرماس از آن به عنوان شرايط آرماني گفت‌وگو ياد مي‌كند. طرفين گفت‌وگو در شرايط برابر گفت‌وگو كنند، هيچ سمتي تحت اجبار و فشار طرف مقابل نباشد و به خاطر گفت‌وگو و محتواي مباحث آن كسي مورد مواخذه و پيگرد قرار نگيرد. خارج از شرايط امن، ايمن و آزاد براي گفت‌وگو، گفت‌وگو معنايي ندارد. گفت‌وگو براي برون‌رفت از مشكلات معنا پيدا مي‌كند نه گفت‌وگو براي گفت‌وگو و دور باطل زدن. بدون توجه به الزامات ماهوي گفت‌وگو، سخن گفتن از آن، داعيه و ژستي بيش نخواهد بود. در جامعه ما تمركز اختيارات در دست يك جناح است كه به لحاظ هستي‌شناسي بخش زيادي از آنها تاكنون نشان داده‌اند باوري به گفت‌وگو ندارند و همه‌چيز را از زاويه رسمي- اجرايي حكومتي پذيرفتني و قابل مديريت مي‌دانند. از سوي ديگر، باورمندان به گفت‌وگو جايگاهي در ساختار قدرت ندارند و حتي زماني كه دولت يا اكثريت مجلس را در اختيار داشتند، توان عملي‌سازي گفت‌وگو را نداشتند زيرا با مخالفت نهادهاي ديگر روبرو مي‌شدند. در عمل، در جامعه ما جدال امكان و باور درباره گفت‌وگو وجود دارد. آنهايي كه باور به گفت‌وگو در جامعه دارند، امكان عملي‌سازي خواست خود را ندارند و  حتي امكان مطالبه‌گري از ساختار قدرت براي پياده‌سازي چنين خواستي را ندارند و آنهايي كه قدرت و امكان تصميم‌گيري درباره چنين موضوعات مهمي را دارند، باوري به گفت‌وگو و مشاركت عمومي در تعيين ساختارها ندارند. چنين ناسازوارگي چند دهه است كه كشور ما را در مدار باطل سكوت و انفعال، اعتراضات و فرونشاندن اعتراضات قرار داده است كه هزينه‌هايي را بر جامعه تحميل مي‌كند.
ضرورت داشت پيش از رسيدن جامعه به التهابات و ناآرامي‌ها و پيش از آسيب‌هاي پديدارشده، متوليان امور سياسي به گفت‌وگو بينديشند و زمينه واقعي آن را فراهم سازند. هنوز هم برخي شواهد پرشمار نشان مي‌دهد باور به گفت‌وگو در بين جناح مستقر در ساختار قدرت وجود ندارد يا ضعيف است. نمونه آن اخراج يكي از جامعه‌شناسان اصولگرا از برنامه زنده تلويزيوني يا «لعنت فرستادن يكي از وعاظ اصوالگرا به كساني است كه رفتار خشونت‌بار از سوي طلبه‌ها را نمي‌پذيرند»! انسان از شنيدن چنين ادبيات ناسازگار با دين كه از سوي مناديان دينداري به‌ كار گرفته مي‌شود، متحير و نگران مي‌شود. از سوي ديگر، هنوز هيچ گفت‌وگويي انجام نشده بر مبناي پيش‌فرض‌هايي، شروطي براي آن تعيين مي‌شود براي نمونه اين شرط كه «افراد شركت‌كننده در گفت‌وگو، تحت‌تاثير رسانه‌هاي بيگانه نباشند»! چنين شرطي بر اين فرض استوار است كه هر نقد و اعتراضي از سوي بيگانگان برنامه‌ريزي مي‌شود حتي اعتراضات صنفي. جدال نابرابر توانستن و خواستن يا به بياني جدال امكان و باور، جامعه ما را از موهبت گفت‌وگوي سازنده و مفاهمه براي رسيدن به خير و خرد جمعي محروم ساخته است. تا چنين جدالي وجود داشته باشد، همچنان چنين وضعيت تعليقي دست و پاي جامعه را براي رسيدن به آرامش و آباداني خواهد بست.