نوجوانان عضو گروه داعش راه فرار نداشتیم!

پرونده نوجوانان گروه داعش که برای عملیات تروریستی از عراق راهی ایران شده بودند با محاکمه آخرین عضو این گروه دنبال شد. متهمان در جریان دادرسی، روایت‌های تکان‌دهنده خود را از انگیزه‌شان برای عضویت در این گروه مطرح کردند.
سال ۹۶ مأموران اطلاعات سپاه از ورود اعضای گروه داعش به خاک ایران و استقرار آن‌ها در روستایی حوالی جوانرود استان کرمانشاه باخبر شدند. براساس اطلاعات به دست آمده، آن‌ها ۱۶ قبضه کلاشنیکف، یک تیربار و چهار سلاح دیگر و تعداد زیادی کمربند انتحاری همراه داشتند. در روند تحقیقاتی که انجام شد مشخص شد، اعضای این گروه می‌خواستند بعد از ورود به خاک ایران در سطح کشور پراکنده شوند و چندین عملیات انتحاری و انفجار انجام دهند، اما با توجه به اطلاعات به دست آمده به محض ورودشان به روستای محل استقرار، محاصره شدند. بعد از محاصره این گروه، مأموران سپاه از آن‌ها خواستند خودشان را تسلیم کنند، اما یکی از آن‌ها کمربند انفجاری را منفجر کرد که باعث شهادت سه نفر از مأموران شد. از ۲۱ نفر اعضای این گروه پنج نفر به هلاکت رسیدند و در نهایت ۱۶ نفر از آن‌ها بازداشت شدند. با کامل شدن بررسی‌ها، پرونده سه نفر از متهمان که زیر ۱۸ سال سن داشتند به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و بقیه اعضا در دادگاه انقلاب اسلامی محاکمه شدند.
در جلسه رسیدگی به پرونده که در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد، یکی از متهمان که ۱۴‌ساله و اهل عراق بود به اتهام محاربه در جایگاه قرار گرفت. او گفت: «من عضو داعش بودم که با حمله نیرو‌های اطلاعات کردستان عراق همه چیز را رها و فرار کردیم. به دل بیابان زدیم تا اینکه به روستایی رسیدیم. چهار روز غذا نخورده بودیم که در آن روستا غذا پیدا و خودمان را سیر کردیم. از عملیات انتحاری که قرار بود در ایران انجام شود خبر نداشتم. امیر ما، ابوخدیجه نام داشت. او می‌دانست وارد خاک ایران شده‌ایم، اما حرفی به ما نزده بود و از مهماتی که همراه داشتیم خودش و چهار نفر دیگر استفاده می‌کردند.»
سلیمانی و ایرانی‌ها ما را نابود کردند


دیگر عضو این گروه با حق دانستن داعش گفت که هنوز بر همان عقاید باقی مانده است. او در ادامه از چگونگی به عضویت درآمدن در گروه داعش گفت: «من از طریق کلیپ‌هایی که داعش منتشر می‌کرد، عضو داعش شدم. آن‌ها را قبول دارم، چون می‌خواستند فساد را از بین ببرند. اگر ایران نبود، کرکوک و اربیل دست ما بود. سردار سلیمانی باعث شد ما سقوط کنیم. وقتی به اربیل رسیدیم، می‌خواستیم آنجا را که فساد زیادی دارد و زن‌ها حجاب ندارند و مرد‌ها کار‌های خلاف می‌کنند پاکسازی کنیم، اما نزدیک به پیروزی بود که سلیمانی آمد و اربیل را از ما گرفت. او با ما مبارزه کرد، به همین خاطر ایران باید از بین برود.
پسر نوجوان در پاسخ به این سؤال که چرا وارد خاک ایران شدید، گفت: «در کرکوک به ما حمله شد، به همین دلیل فرار کردیم و آواره شدیم. هیچ چیز برای خوردن نداشتیم و فقط روزی یک خرما می‌خوردیم. فقط راه می‌رفتیم و نمی‌دانستیم کجا می‌رویم. ابوخدیجه هم به ما چیزی نگفت تا اینکه بعد از چهار روز یک شکارچی را اسیر کردیم و از او غذا خواستیم. او به ما گفت شما را به روستایی می‌برم و در آنجا غذا می‌دهم. او برای ما غذا آورد و قرار شد شب را آنجا بمانیم، اما ابوخدیجه گفت باید حرکت کنیم. داشتیم در‌این‌باره صحبت می‌کردیم که فهمیدیم نیرو‌های اطلاعات، ما را محاصره کرده‌اند. ۱۶ نفر تسلیم شدند و یک نفر هم انتحاری کرد.»
او در پاسخ به این سؤال که آیا قصد عملیات انتحاری داشتید، گفت: «از این موضوع خبر نداشتم، چون برای عملیات انتحاری جلیقه درست می‌کردند که ما کمربند داشتیم. به ما گفته بودند اگر اسیر یا زخمی شدید، انتحاری کنید تا دست ایرانی‌ها نیفتید. به ما نگفته بودند قرار است در ایران عملیات انجام دهیم، اگر هم می‌گفتند من می‌آمدم. ایران باید نابود شود، چون مزاحم شدند و نتوانستیم در عراق حکومت کنیم. زنان ایرانی هم گناهکارند. این چه حجابی است، باید آن‌ها را شلاق زد. این چه وضعی است که جوان‌های شما دارند. ما می‌خواستیم این‌ها را درست کنیم، اما ایرانی‌ها اجازه ندادند.
او در آخر گفت: «پشیمان نیستم. شما ایرانی‌ها دروغ گفتید. مگر ما با ایزدی‌ها چکار کردیم؟ مگر کنیز گرفتن ایرادی دارد؟ سلیمانی شما با این کار‌ها مخالفت می‌کرد.»
در ادامه سومین عضو این گروه در جایگاه قرار گرفت. او ایرانی بود که گفت محاربه را قبول ندارد و اشتباه کرده عضو داعش شده است. متهم ۱۶ ساله در توضیح گفت: «از طریق کلیپ‌های تلگرامی با این گروه آشنا شدم. فکر می‌کردم عضو داعش شدن فقط عشق و حال است. ماشین‌های امریکایی گرانقیمت آن‌ها را که دیدم، وسوسه شدم. خانواده‌ام نمی‌دانستند عضو داعش شده‌ام. همین که به دیاله رسیدم، پشیمان شدم. آنجا بود که فهمیدم شرایط آن چیزی که می‌گفتند، نیست. آن‌ها مرا یک ماه در چادری زندانی کردند، چون فکر می‌کردند ایرانی هستم، برای جمع‌آوری اطلاعات آمده‌ام. بعد از یک ماه تلفن همراهم را دادند تا با خانواده‌ام تماس بگیرم، سپس آموزش انتحاری دادند. من با دوستم رفته بودم. خیلی می‌ترسیدیم و گریه می‌کردیم. می‌گفتیم نمی‌توانیم آدم بکشیم، ولی آن‌ها ما را کتک می‌­زدند و شکنجه می‌کردند. دنبال راه فرار بودیم که برگردیم تا اینکه این گروه را پیدا کردیم. آن‌ها می‌گفتند برای اینکه شما را نکشیم باید برای ما آب بیاورید. وقتی وارد خاک ایران شدیم، می‌خواستم پیش خانواده ام بروم، اما می‌ترسیدم، چون ابوخدیجه ما را می‌کشت. این‌ها رحم نداشتند، چون چند نفری را جلوی من اعدام کردند. خودشان هر کاری می‌کردند، ولی هر کسی حتی یک سیگار می‌کشید، او را شکنجه می‌کردند. باور کنید قصد حمله انتحاری یا عملیات نداشتم. دوستم که بعد از بازداشت از پشت تیر خورد و مرد، می‌خواست فرار کند.»
در پایان هیئت قضایی جهت صدور رأی وارد شور شد و با توجه به محتویات پرونده، سه متهم را به خاطر اینکه زیر ۱۸ سال سن داشتند به پنج سال نگهداری در کانون اصلاح و تربیت محکوم کرد. همچنین دو متهم عراقی نیز بعد از گذران این پنج سال تحویل کشور عراق داده خواهند شد تا به جرائم احتمالی آن‌ها رسیدگی شود. دیگر متهم که ایرانی بود نیز بعد از گذران این پنج سال باید در استان محل زندگی‌اش در کرمانشاه بماند و به مدت دو سال حق خروج از آن استان را ندارد.
محاکمه چهارمین متهم نوجوان
بعد از صدور این حکم از آنجایی که یکی از متهمان پرونده، زیر ۱۸ سال سن داشت، ولی پرونده‌اش به دادگاه انقلاب اسلامی فرستاده شده بود با اعتراض وکیلش، پرونده به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و در وقت رسیدگی روی میز هیئت قضایی شعبه پنجم دادگاه قرار گرفت.
متهم که ایرانی و از عضویت در داعش پشیمان بود، بعد از اعلام رسمیت جلسه به جایگاه رفت و با رد اتهامش گفت: «از اینکه عضو داعش شدم، پشیمان بودم، اما راه فراری نداشتم. وقتی وارد خاک ایران شدیم من به بهانه پیدا کردن غذا به روستایمان که نزدیک محل استقرارمان بود، رفتم. خانواده‌ام در آن روستان زندگی می‌کردند. پدرم وقتی مرا دید شوکه شد. از او آب و غذا خواستم که به من داد. او به من مشکوک شده بود، به همین خاطر بعد از رفتنم با مأموران تماس گرفته بود و همین سرنخی شد تا اعضای گروه دستگیر شوند. طلب بخشش دارم. من هم فریب خورده‌ام.» در پایان هیئت قضایی، متهم را برای بررسی رشد عقلی به پزشکی قانونی معرفی کرد تا بعد از اعلام نظر کارشناسان، رأی صادر شود.