رؤیاهای بر باد رفته

یادداشت
حسام‌الدین برومند

مواجهه امریکا با جمهوری اسلامی ایران در 43 سال گذشته یک مواجهه همه‌جانبه بوده است و جای کمترین تردیدی وجود ندارد که امریکا  از همه ظرفیت‌ها و توان «نظام سلطه» برای براندازی نظام ما استفاده کرده و از همه گزینه‌های سخت و نرم بهره برده است. در واقع نظام محاسباتی امریکایی‌ها در چهار دهه گذشته در مصاف با ایران اسلامی، مبتنی بر دو راهبرد کلان و استراتژیک بوده است؛ یکی تغییر حکومت - بخوانید براندازی- و دیگری تغییر رفتار و تضعیف ساختارهای نظام. مقامات امریکایی از دموکرات یا جمهوری‌خواه، هر کدام در برهه‌ای تلاش کرده‌اند در وهله اول موضوع براندازی را دنبال کنند یا اگر به هر دلیلی این مسأله را نشدنی دانستند؛ بلافاصله موضوع تغییر رفتار ایران مطابق خواسته‌های خود را پیگیری و رهگیری کرده‌اند. امریکایی‌ها در جنگ سخت(هشت سال جنگ تحمیلی) یا جنگ نرم (تهاجم، شبیخون و ناتوی فرهنگی) علیه ایران، وقتی دیدند که براندازی نظام جمهوری اسلامی ممکن نیست، کوشیدند تا از طریق پرونده هسته‌ای یا تحریم‌های وحشیانه اقتصادی، به تضعیف باورها از یکسو و تضعیف ساختارها از سوی دیگر متمرکز شده تا در نهایت و آنچه که گام نهایی نام نهاده‌اند، موضوع براندازی در ایران را عملی نمایند. هدف امریکایی‌ها در دوره‌ای نه چندان دور، این بود که به بهانه توافق هسته‌ای یک زیرساخت رابطه میان تهران و واشنگتن ایجاد نمایند تا درپی آن سبک زندگی ایرانی- اسلامی را نشانه بروند و در نهایت باورهای دینی مردم و روحیه انقلابی آنها را تضعیف نمایند. همچنان‌که در دوره دیگری یا حتی به موازات هجمه‌های فرهنگی، تلاش کردند با تحریم‌ها هم خط جدایی مردم از نظام را به دلیل نارضایتی عمومی از وضعیت اقتصادی رقم بزنند و هم ساختارهای اقتصادی جمهوری اسلامی را تضعیف نمایند. 


واقعیت این است که با همه این ترفندها و گزینه‌ها، امریکایی‌ها نتوانستند رفتار جمهوری اسلامی ایران را مطابق با اغراض و اهداف خود تغییر بدهند.  بنابراین در دوره ترامپ، او شمشیر را از رو بست و تیپ‌هایی مانند جان بولتون و رودی جولیانی از مشاوران نزدیک به او، خیلی عریان به صحنه آمده و دوباره رجز براندازی سر دادند! و در ترجیع بند این تقلاها، این ادعا را به پیش کشیدند که «جشن چهل سالگی انقلاب اسلامی برگزار نخواهد شد»! 
از همین رو اردیبهشت سال 1397 از برجام خارج شدند و به امید بی‌سابقه‌ترین تحریم‌ها در جنگ اقتصادی و با چاشنی عملیات روانی و رسانه‌ای، به انتظار جشن در میدان آزادی نشستند! جالب اینجاست که طی دو سال اخیر بارها خود امریکایی‌ها اعتراف کردند که پروژه فشار حداکثری علیه ایران شکست خورده است، اما در مقطع فعلی و این بار توسط دموکرات‌ها، رؤیای براندازی جمهوری اسلامی دنبال شد و به آشوب‌ها و اغتشاشات اخیر امید بستند تا به اصطلاح کار را تمام کنند! برای همین، در بحبوحه ناامنی‌ها و جولان آشوبگران و به خط شدن رسانه‌های غربی و سعودی در دمیدن آتش اغتشاشات، «ند پرایس» سخنگوی وزارت خارجه امریکا (۱۲ اکتبر) به صراحت موضع‌گیری کرد که «توافق هسته‌ای ایران» در حال حاضر تمرکز امریکا نیست و اذعان داشت دولت این کشور در عوض بر حمایت از اغتشاشگران در ایران تمرکز کرده است. بعد از آن رابرت مالی، نماینده امریکا در امور ایران در همایشی در «اندیشکده کارنگی» با بیان اینکه واشنگتن توجه خود را به حمایت از اغتشاشات معطوف نموده، تهدید کرد اگر لازم باشد به‌ عنوان آخرین راهکار، به گزینه نظامی علیه برنامه هسته‌ای ایران متوسل می‌شوند! این اظهارات- بخوانید بلوف‌ها - در حالی بود که روز جمعه گذشته مصادف با 13 آبان و مقارن با راهپیمایی میلیونی مردم کشورمان علیه شرارت‌ها و جنایت‌های شیطان بزرگ، «بایدن» نیز به صحنه آمد و مدعی شد: ایران را آزاد خواهیم کرد! البته ساعتی پس از حماسه تاریخی مردم در راهپیمایی 13 آبان، کاخ سفید بطور رسمی از ادعای بایدن عقب‌نشینی کرد. 
بنابراین باید گفت مقامات امریکایی اعم از دموکرات یا جمهوری خواه هیچ ابایی نداشتند که موضوع براندازی در ایران را دنبال کنند و به آن امید هم داشتند اما در همه موارد قبلی و از جمله آشوب‌ها و اغتشاشات اخیر شکست خوردند چون در نظام محاسباتی‌شان این مسأله را هنوز نفهمیده‌اند و به آن باور ندارند که  «جمهوری اسلامی چیزی جز مردم نیست» و آحاد مردم با سلایق مختلف سیاسی (علی رغم انتقادها و مشکلات) جایگزینی برای جمهوری اسلامی متصور نیستند.