جزئیات تکان‌دهنده از شکنجه و نحوه شهادت «آرمان عزیز»

گروه سیاسی/ سیدهادی حسینی، دوست شهید مدافع امنیت آرمان علی وردی، باحضور در برنامه تلویزیونی جهان آرا، به روایت نحوه شهادت غریبانه و مظلومانه این طلبه بسیجی شهید پرداخت؛ روایتی که به گفته وی می‌توان آن را به قتل صبر تعبیر کرد.
وی با بیان اینکه شهید علی‌وردی پس از پایان درس حوزه و بنابه اعلام تجمع اغتشاشگران، با کوله پشتی، کتاب و لباس حوزه که درون کوله پشتی قرار داشت خودش را به شهرک اکباتان می‌رساند، اظهارکرد: این شهید هیچ سلاح، لباس یا ملزوماتی برای مقابله با اغتشاشگران به همراه نداشت.
با هرچه داشتند او را زدند
حسینی با اشاره به اینکه پس از حضور شهید آرمان در صحنه، او صرفاً درحال قدم زدن و بررسی بوده تا به دیگر دوستانش که به چند گروه تقسیم شده بودند، ملحق شود، اضافه کرد: چون لباس یا تجهیزاتی نداشت، فکر می‌کرد شناسایی نمی‌شود، اما به صرف اینکه چهره مذهبی و حزب‌اللهی داشت، او را شناسایی کردند و در گوشه‌ای، او را به تنهایی گرفتند.


دوست این شهید در توصیف نحوه شهادت شهید علی‌وردی، با بیان اینکه اغتشاشگران با هرچه در دست داشتند به او حمله کردند، اظهارکرد: با آجر به سر و با چاقو به صورتش می‌زنند، کوله پشتی او را پیدا کردند و وقتی دیدند که درون کوله پشتی او عبا است، کسی فریاد زد که او طلبه است و از این به بعد بدتر او را می‌زدند. سیدهادی حسینی با بیان اینکه آرمان را چند بلوک و کوچه روی زمین کشیدند و موهایش را کشیدند، ادامه داد: سرش را به جدول زدند، با چاقو به ران پایش کشیدند تا پاهایش از کار بیفتد و نتواند راه برود، پشت بدنش هم از ضربه‌هایی که معلوم نیست از چه بود، تکه تکه شده بود.
آقا نور چشم ما است
وی با بیان اینکه زخم‌های زیادی روی سر و بدن این شهید بود که فقط به جرم مذهبی بودن به او وارد شده بود، اظهار کرد: حتی از او می‌خواهند به مقام معظم رهبری توهین کند، درست مانند داعش که از مدافعان حرم می‌خواستند به اهل بیت(ع) توهین کنند، از آرمان هم خواستند به رهبری بی‌ادبی کند که آرمان می‌گوید آقا نور چشم ما است.
15 تا 20 نفر بودند
دوست این شهید، با اشاره به اینکه تا لحظه آخر آرمان را زدند، اضافه کرد: آرمان را به قتل صبر کشتند، یعنی او را سر فرصت کشتند، زنده زنده با چاقو به صورت او زدند و با بلوک به سر او زدند، 15 تا 20 نفر بودند که اینقدر به او زدند تا خسته شدند. سیدهادی حسینی با بیان اینکه در حین ضربات به پدر و مادر او هم توهین کردند، گفت: در نهایت هم بدن بی‌جان او را زیر یک پتو قرار دادند و در گوشه‌ای رها کردند تا نتوانند او را پیدا کنند.
وی با بیان اینکه نیروهای امنیتی چندین ساعت دنبال آرمان گشتند و در نهایت بدن او را جایی در گوشه‌ای پیدا کردند که پتو روی آن انداخته بودند، درباره ماجرای انگشتر شکسته این شهید نیز گفت: گویا وقتی به سر آرمان سنگ می‌زنند، او براساس غریزه انسانی، دستش را به روی سرش می‌گیرد، اما اینقدر ضربات و جسمی که به او می‌خورد، سخت است که انگشتر در دست او خرد می‌شود، تا جایی که پرستاران در بیمارستان گفتند دستش اینقدر باد کرده که نمی‌توانیم انگشتر را از دست او خارج کنیم.