روزنامه آرمان ملی
1401/08/17
بلوچستان دارد از درد میمیرد!
آرمان ملي: استان سيستان و بلوچستان بخشي از خاک ايران است و به لحاظ مشموليت خاکي، تفاوتي با ساير نقاط کشور ايران ندارد. اما تفاوتهاي ديگري دارد که سالهاست طعم درد مداوم را به بوميان اين منطقه چشانده است. در بلوچستان بيکاري بيداد ميکند. مردان به ناچار به سوختبري و قاچاق آن روي ميآورند. زنان سوزن ميزنند تا شايد درآمدي در کنار يارانهاي که هر ماه به حساب خانوادهها واريز ميشود، داشته باشند. برخي خانوادهها در مناطقي از خاک بلوچستان، تنها با همين يارانهها زندگي را ميگذرانند. روستاها آب ندارند و با تانکر براي آنها آب برده ميشود. گاهي در يک روستا ممکن است يک شتر و دو گاو لاغر ببينيد يا حتي آن را هم نبينيد و اين تمام دارايي دامي روستاست. کشاورزي نابود شده و ميوه از پاکستان و البته با قيمتهاي بالا وارد ميشود. آدمهاي بسياري شناسنامه ندارند. کودکان ميل بسياري به پيشرفت دارند و از بهره هوشي بالايي برخوردارند. با اين همه با مشکلات بسياري براي سرويس مدارس مواجهاند چراکه روستاها تنها تحصيلات ابتدايي را پوشش ميدهند. مشکل رفتن به مدرسهاي خارج از روستا که بايد با پاي پياده صورت بگيرد يا با سوار شدن بر ماشينهاي سوختکش که متعلق به دانشآموزان پسر است و دانشآموزان دختر هم که به دليل مشکل سرويس بعد از اتمام تحصيلات ابتدايي بايد در خانههاي خود بمانند. بسياري از کودکان دريا را نديدهاند. همين دريايي که در چند قدمي آنهاست؛ درياي عمان. مشکلات مردم بلوچستان تمامي ندارد و اگر قرار بر ذکر تکتکشان باشد طوماري بلندبالا بايد تهيه کرد. نکتهاي که بايد در اين مقال به آن اشاره کرد اين است که اين مردمان آرام و محجوب که با وجود اين همه محرميت، درک و آگاهي بالايي از شرايط اجتماعي و سياسي جامعه، کشور و شرايط بينالملل دارند، همواره در تمام دورههاي انتخاباتي اين کشور شرکت کرده و هميشه بالاترين آمار شرکت در انتخابات را داشتهاند. به اين دليل که تا به حال ، همواره اميدوار به تغيير بودهاند. اميد داشتن و صبر براي اينکه در کنار ساير هموطنان خود در جايجاي ايران، در آسايش و آرامش زندگي کنند. بحث فعلي نه در مورد رأي دادن قوم بلوچ و نه در خصوص التهابات هميشگي زندگيشان و نه حتي عدم ارج نهادن به صبرشان در همه اين سالها نبوده که ميخواهيم در مورد کودکان بلوچ و مشکلات و جسمي که از کودکي تا بزرگسالي با خودشان حمل ميکنند، صحبت کنيم. کودکاني خندان با دندانهاي سفيد درشت که اگر به بلوچستان رفته باشيد، هرجا که باشند به استقبال شما ميآيند و پراند از جنب و خروش و خنده. حال چه کپرنشين باشند چه در خانههاي خشتي و گلي روزگار بگذرانند و چه در روستاها خانهاي معمولي داشته باشند. آنچه در ميان تمام مهرباني، ذکاوت و ادب اين کودکان توجه شما را به خود جلب ميکند، ممکن است سرفههاي پيدرپي آنها باشد. خانوادههاي اين کودکان به ويژه در محدودههاي کپرنشينها و خانههاي خشتي و گلي، ميگويند که بچهها عفونت گرفتهاند و توجه شما به سرفههاي مقطعي کودکان خاک گرفته، ميان خندههايشان جلب ميشود. يک مشکل قابل توجه ديگر که کودکان بلوچ با آن درگيرند، «تالاسمي» است. محدوديتهاي غذايي و فقر آهن و غيره، تالاسمي و کم خوني را به بخشي از ميراث اين کودکان زيبا رور بدل کرده. حالا اما بعد از مدتهاي مديد که بسياري از خانوادههاي بلوچ، درگير کمخوني و انواع تالاسمي هستند، برخي رسانهها به وضعيت افزايش آمار فوتيهاي بيماران تالاسمي در استان سيستان و بلوچستان نظري انداختهاند و البته پيش از همه مقصر را تحريم داروهاي وارداتي دانستهاند. رئيس هياتمديره انجمن تالاسمي استان سيستان با اشاره به اينکه بيشترين آمار بيماران تالاسمي براي جنوب و در شهرستانهاي چابهار، ايرانشهر، سراوان و زاهدان هستند، گفته: در سيستان و بلوچستان مشکل بيماران بدون شناسنامه را که 150 نفرند را هم داريم و اين بيماران در روستاهاي دور افتاده و مرزي متولد شدهاند که شناسنامه ندارند. اين بيماران هزينه تزريق خون و حتي رفت و آمد به مراکز درماني هم ندارند. تزريق هر کيسه خون براي آنها به صورت آزاد 250 هزار تومان است. با توجه به شرايط سني بيماران در ماه حداقل 2 بار بايد خون تزريق کنند و به دليل فقر مالي نميتوانند دارو را به صورت آزاد بپردازند و اين افراد بيماراني هستند که به اصطلاح به آنها محکوم به مرگ ميگوييم زيرا ما در انجمن به دليل محدوديتهاي مالي به سختي ميتوانيم هزينه تزريق خون بسياري از آنها را بپردازيم، از اين رو بيشترشان به دليل نداشتن هزينه درمان و بيمه، جانشان را از دست ميدهند.تنها ميخواهيم زنده بمانيم!
خبرگزاري ايلنا به همين بهانه در گزارشي با چند نفر از مبتلايان به تالاسمي در استان سيستان و بلوچستان گفتوگو کرده است که به اين شرح است؛ عاطفه نقش بندي يکي از بيماران مبتلا به تالاسمي در استان سيستان و بلوچستان است. او با تاکيد بر اينکه بيشترين آمار بيماران تالاسمي در سطح کشور متعلق به استان سيستان و بلوچستان است، گفته است که «به همين دليل گاهي دچار کمبود و بحران خون ميشويم که با فراخوان از طريق خانوادهها، جوانان فاميل به ما خون اهدا ميکنند که به صورت مقطعي اين مشکل برطرف ميشود. اما براي دارو بحران ما شديدتر است و متأسفانه از سال 97 تاکنون داروهايمان کمياب و ناياب شدهاند.» او ادامه داده: «ما بيماران تالاسمي براي آهن زدايي نياز مداوم به دارو و به خصوص به دفترال، داريم. قبلا از طريق معاونت غذا و دارو و دانشکده علوم پزشکي با درخواست و اعتراض توانستيم تعدادي از اين دارو را دريافت کنيم اما خيلي وقت است که ديگر اين دارو به دست ما نرسيده و هر چند وقت يک بار اين دارو در حالي بين 10 الي 15 نفر توزيع ميشود که فقط در زاهدان حدود يکهزار بيمار داريم.» اين بيمار مبتلا به تالاسمي، گفته است «تعدادي از بيماران از روستاهاي مجاور زاهدان براي دريافت خون به زاهدان مراجعه ميکنند و با هر بار تزريق خون آهن فراواني وارد بدن ميشود که به داروي آهن زدايي نياز دارند و اگر دارو مصرف نکنند اولين اندامهايي که دچار آسيب ميشوند قلب، کبد و غدد هستند که الان 80 تا 85 درصد اين بيماران با خطرات و مشکلات جدي قلبي و کليوي دست و پنجه نرم ميکنند که آنهم به دليل کمبود و نبود داروي با کيفيت است.» نقشبندي اضافه کرده: هم اکنون داروهاي ساخت داخلي وارد بازار شدهاند که ناچارا استفاده ميکنيم که عوارض بدي هم دارند و من خودم يکي از آن افرادي هستم که حساسيت بسيار شديدي به اين داروها دارم. نقش بندي ادامه داده: به رغم اينکه بسياري از ما تحصيلکرده و سهميه شغلي داريم اما هيچکدام از ما را به دليل بيماريمان استخدام نميکنند. به ما ميگويند که بيماري داريد و نميتوانيد جايي مشغول به کار شويد. دوستم در يک مجموعهاي فعال بود که متأسفانه تا فهميدند تالاسمي دارد عذرش را خواستند و به وي گفتند ديگر حق کار کردن ندارد. ما براي کار و بسياري از حقوق شهرونديمان مطالبه نکرديم ما فقط براي سلامتي که واقعا حقمان است تلاش ميکنيم و تنها داروي با کيفيت ميخواهيم که زنده بمانيم. ما حتي نميتوانيم به گزينه ازدواج فکر کنيم. به نظرم اينها حق ماست و بسيار ناراحت کننده است. اگر پاي درد دل تکتک بيماران تالاسمي بنشينيد تنها خواستهمان داروي باکيفيت است. يکي ديگر از بيماران مبتلا به تالاسمي ساکن زاهدان نيز درباره مشکلات دارويي و درمانياش، گفته: همه بيماران تالاسمي در استان و به خصوص بيماران گروههاي خوني کمياب با کمبود تزريق خون مواجهند. مدتي است اين کمبود خون شدت گرفته و گاهي به دليل نبود خون نوبت تزريق خونمان را به روزهاي بعد موکول ميکنند که اين مشکل براي بيماراني با شرايط فقر مالي و مسافت دور بسيار سختتر ميشود. اين بيمار مبتلا به تالاسمي ادامه داده: براي تامين داروهايمان مشکلات زيادي داريم. به مصرف داروهاي داخلي حساسيت دارم و چند وقت پيش پايم بهشدت زخم شد. حتي همين داروهاي ساخت داخليمان نيز گاهي نداريم. داروي الوان که قبلا فراوان بود اما در حال حاضر ناياب شده و من که ماهي 300 تا از اين قرص را بايد مصرف کنم چند ماهي است 100 تا 160 تا از اين قرص را ميتوانم تهيه کنم و بايد به گونهاي آن را تقسيم و در طول ماه مصرف کنم تا وقتي دوباره اين دارو به دستم ميرسد با مشکل نبود دارو مواجه نشوم. گاهي هم اصلا نميتوان اين دارو را در بازار پيدا کرد. يک بيمار مبتلا به تالاسمي ديگر هم در اين باره گفته: 34 سالهام، گروه خونيام o+ و بسيار کمياب است بر اثر عوارض داروهاي توليد داخلي مدام دستهايم زخم ميشود و کليه درد دارم. داروهاي توليد داخلي هم به دليل سهميه بندي بودن يا خيلي کم و يا اصلا به من نميرسد.
کمبود خون هميشگي
اما رئيس هياتمديره انجمن تالاسمي استان سيستان و بلوچستان هم در اين باره گفته: «مشکل کمبود خون است که هميشگي است و با وجودي که بانک خون تلاش خود را انجام ميدهد اما بازهم به دليل تعداد زياد بيماران تالاسمي، کليوي، هموفيلي و تصادفات زيادي که در استان رخ ميدهد مشکل کمبود خون سيستان و بلوچستان را پررنگتر کرده است. وحيد شهنوازي به مشکلات تحريم اشاره کرده و گفته: بيماران تالاسمي نوع يک (ماژور) استان 3 هزار و سيصد نفرند و پس از کمبود خون مشکلات دارويي اين بيماران را داريم. داروهاي وارداتي که هم اکنون به دليل تحريمها وارد نميشود باعث مشکلاتي نه تنها براي بيماران اين استان بلکه همه بيماران کشور شده و خود داروهاي ايراني که مواد اوليهشان از خارج وارد ميشود شرکتهاي داروسازي را با مشکل روبهرو کرده است. به گفته شهنوازي: با توجه به سهميهبندي شدن، کمبود و نبود دارو عوارض بسيار خطرناکي متوجه بيماران تالاسمي از جمله مشکلات استخواني، غددي، قلبي و غيره به وجود ميآورد. همه اين مشکلات دستبهدست هم داده و باعث مرگ بيمار در دوره نوجواني و جواني ميشود. به نسبت گذشته آمار فوتيهاي بيماران تالاسمي بالا رفته است. بيماران ما بيشترشان فقيرند و از روستاهاي دور دست با فاصلهاي بيش از 100 يا 200 کيلومتر براي روند درماني به مرکز استان مراجعه ميکنند و تامين هزينهها براي اين افراد بسيار سنگين است. شهنوازي با بيان اينکه نه تنها انجمن بيماران تالاسمي در استان با کمبود منابع مالي مواجه است، بلکه همه انجمنهاي بيماران خاص اين استان دچار مشکل هستند، اضافه کرده: در سيستان و بلوچستان همه انجمنهاي بيماران خاص وضعيت خوبي ندارند و کمکهاي مالي خيران به آنها بسيار محدود است. رتق و فتق امور 3 هزار بيمار تالاسمي در 7 شهرستان استان که اکثرا فقيرند براي انجمن بسيار سنگين است. همه اين بيماران براي روند درماني بايد به مرکز استان بيايند و هر 6 ماه يک بار نياز به چکآپهاي دورهاي دارند که متأسفانه تنها اگر بتوانند تزريق خون و معاينات عموميشان را انجام ميدهند. براي معاينات تخصصي در مرکز استان حتي مکاني براي اسکان هم ندارند که ما همه سعي و تلاشمان را ميکنيم که بتوانيم از محل کمکهاي مردمي مهمانپذيري برايشان تهيه کنيم. او عنوان کرده: نياز به ساخت يک خوابگاه مرکزي داريم که بتوانيم بيماراني که از مناطق دور استان براي درمان مراجعه ميکنند را براي چند روز اسکان بدهيم. به دليل بعد مسافتي و هزينههاي زياد بسياري از بيماران روند درمانيشان را قطع کردهاند.
سایر اخبار این روزنامه
به حرف مردم گوش کنیم
تمرین به سبک کارلوس
شنیدن صدای مردم؛ رفع مطالبات و گفتوگوی اقناعی
حضور کیروش شوک مثبتی به تیمملی وارد کرد
مناطق آزاد نیازمند آزادسازی
بلوچستان دارد از درد میمیرد!
از امنیت تا تغییر
جامعه و تعدد بحرانها
وضعیت آینده ارزی کشور
محاکمه و مجازات عناصر اغتشاشات اخیر زودتر انجام شود
کمتر از ۵ دقیقه طول میکشد موشک باور ۳۷۳ به هدف برخورد کند
از امنیت تا تغییر
شرط عبور از گردنههای سخت اقتصادی