روزنامه ایران
1401/08/18
زخمه های عاشقی
ندا سیجانیروزنامه نگار
آخرین روایتگر از نسل بخشیهای بزرگ خراسان
بخشی علیرضا سلیمانی فرزند استاد و پیشکسوت بزرگ موسیقی اقوام ایران، حاج قربان سلیمانی است. نوازنده دوتار و خواننده موسیقی محلی و از ترکهای شمال خراسان و آخرین روایتگر از نسل بخشیهای بزرگ خراسان. پدراستاد حاج قربان، کربلایی رمضان از دوتارنوازان مشهور خراسان، و معلم اول او بود و بعد از فوتش زیرنظر خانمحمد، عِوَض (عیوض) و غلامحسین تعلیم گرفت. البته در سال ۱۳۴۵ به دلیل توصیه یکی از متشرعین، دست از موسیقی کشید و در سال 1368 بار دیگر آموختن را از سرگرفت و کنسرتهای بسیاری در ایران و خارج از ایران برگزار کرد. کشورهایی همچون پرو، هلند، تونس، ترکیه، بلژیک، انگلستان، سوئیس، کلمبیا، اکوادور، پاناما، فرانسه و چند شهر امریکا. این استاد برجسته افتخارات بسیاری درعرصههای داخلی و خارجی به دست آورده که ازجمله میتوان به کسب مقام اول جشنواره موسیقی لیون فرانسه و همچنین احراز مقام ستاره جشنواره آوینیون فرانسه اشاره کرد. همچنین در آلبوم «شب، سکوت، کویر» با محمدرضا شجریان همکاری داشته است.
فرهنگ و هنر ایران در دنیا شناخته شده است
زندهیاد حاج قربان سال ۱۳۸۵، دوتار خود را به پسرش علیرضا سلیمانی هدیه داد و با موسیقی وداع گفت: «از کودکی با موسیقی آشنا بودم .در واقع موسیقی همیشه درخانه ما جریان داشت و نواخته میشد. در خانواده ما موسیقی بهصورت موروثی و سینه به سینه منتقل شده است. دوتار ما برای شمال خراسان است البته ما جزو خراسان رضوی هستیم؛ شهرستان قوچان. پدرم استاد اولم بود؛ اگرچه مخالف آموختن موسیقی ما، ولی با توجه به علاقهای که داشتم با کمک مادرم بهصورت پنهانی نواختن دوتار را یاد گرفتم. آن دوران پدرم نزدیک به پنج ساعت با ساز دوتارش در مجالس قصهگویی و داستانسرایی داشت و همین امر موجب خسته شدن او میشد و در صحبتهایش خطاب به ما میگفت من این راه را انتخاب کردم ولی شما آن را ادامه ندهید. اما زمانی متوجه این موضوع شد که من درسهایم را آموخته و غرق این هنر شده بودم. تا سال 86 در کلاس های پدر شرکت داشتم و از ایشان درسهای بسیاری آموختم. فرزندان ما نیز علاقهمند به ادامه این راه هستند.باید بگویم کلاس و آموزشگاهی نداریم اما اگر بدانیم هنرجویی ذوق و علاقه آموختن این هنر را دارد به او کمک میکنیم و آموزش میدهیم.»علیرضا سلیمانی بیش از 70 سال دارد و در کنار موسیقی به کار کشاورزی و باغداری هم مشغول است و به گفته خودش هیچ گاه از راه موسیقی درآمدی کسب نکرده است او در کنار پدرش استاد حاج قربان در کنسرتهای بسیاری در ایران و خارج از ایران اجرا داشته و براین باور است: «موسیقی و فرهنگ ایران بسیار گسترده و متنوع بوده و در دنیا شناخته شده است.در حال حاضرهم جوانان استقبال بسیار خوبی از موسیقی اقوام ایران دارند اما این موسیقی همچنان نیازمند حمایت مسئولان است.»
تغییراتی که استاد عسگریپور روی پرده ساز ایجاد کرد
محسن عسگریپور فرزند استاد ذوالفقار عسگریپور(عسگریان) است. پدربزرگش به عسگریان مشهور بوده اما نام فامیل خود و پدرش عسگریپور است و به این شهرت افتخارمیکنند. او در میان 10 خواهر و برادر خود ادامهدهنده راه پدر بوده و هست و نسل دهم خانواده در حفظ این هنر اصیل آبا و اجدادی است: «از شش سالگی آموختن موسیقی را آغازکردم. در واقع نسل دهم خانواده هستم و پسرم نسل یازدهم و حافظان این هنر اصیل و همچنان ادامه دهنده راه پیشینیان خود بوده و هستیم.در همان دوران خردسالی در جشنواره موسیقی فجر شرکت کردم و به سبب کمسن و سال بودن توانستم جایزه بخش موسیقی محلی آن سال جشنواره را دریافت کنم. پدرم تکنواز گروه بود، یک گروه هفت نفره و من کوچکترین عضو گروه بودم. حین نواختن یک قطعه معروف ناگهان سیم تار پدرم پاره شد و همانجا ادامه قطعه را زدم طوری که حاضران در سالن گمان کردند یک کار تمرین شده بوده در حالی که کاملاً اتفاقی بود و همین امر سبب اقبال بیشتر به کار ما شد.»استاد ذوالفقارعسگریپور آشنا و آگاه به ساخت انواع سازها بود؛ آنچنان که جزئیات صدایی و ساختاری سازها را مورد توجه قرار میداد و بر اثر همین شناخت و تجربیات بسیار و البته سالها زندگی در کنار ترکها، کرمانجها، کردها و فارسهای خراسان، توانست سازهای جدیدی ابداع کند و باید گفت اولین کسی است که پردههای دوتار را افزایش داد و از ۷ تا ۹ پرده به ۱۹ پرده رساند: «پدرم ساز دوتار را از 5/8 پرده که به گفته برخی دوستان 9 پرده، به 19 پرده تبدیل کرد و با این تغییرات، تحول بسیار مفید و اثرگذاری در این ساز بهوجود آورد و این امکان حاصل شد که بتوانیم تمامی مقامهای موسیقی خراسان را با دوتار بنوازیم و براین اساس نیازی به جابهجا کردن پردههای ساز نیست.»ساز دوتار قدمتی چندهزار ساله دارد و از خانواده سازهای زهی مضرابی است که با انگشتان دست یا زخمه نواخته میشود. این ساز در مناطقی همچون شمال و شرق خراسان، منطقه ترکمننشین و کتول در استان گلستان و نیز شرق مازندران رواج دارد: «ساز ما دوتار خراسان است. جنوب شرق خراسان یعنی شهرهای تایباد، خواف، تربتجام و.... هم خودم و هم پسرم این ساز را تدریس میکنیم. البته مقامهای موسیقی منطقه ما متفاوت با شهرهای مختلف شمال خراسان است. در واقع موسیقی محلی ما به زبان فارسی روایت میشود اما زبان موسیقایی شمال خراسان اغلب کرمانجی بوده و این تفاوت در بیان و گویش و در پرده سازها هم نمایان است. لازم به یادآوری است این تفاوتها در شهرهای جنوب خراسان هم که به دوتارنوازی میپردازند نیز مشهود است به این صورت که در منطقه تربت جام، دوتارنوازی براساس 9 پرده است اما دوتارهای منطقه ما بر 18 پرده بوده واین قابلیت وجود دارد که اکثریت مقامهای این مناطق را اجرا کنیم. نکته دیگر اینکه اصل موسیقی منطقه ما فولکلور و برگرفته از چهاربیتیهای عاشقانه بوده و علاوه بر آن مقامهای حماسی هم در موسیقی ما کاربرد دارد.»
تلاش برای ماندگاری موسیقی به روز برای آیندگان
سازهای موسیقی نواحی ایران، اگرچه ریشه در اصالت دارند، اما دارای این قابلیتند که تغییراتی اصولی در فیزیک ساز یا تعداد سیمهای آنها ایجاد شود مانند آنچه در سازهای موسیقی سنتی شاهدش هستیم و این تکامل میتواند نسل به نسل ادامه داشته باشد به شرط آنکه به اصالت آن خدشهای وارد نشود مانند آنچه فرزند استاد عسگرپورانجام داده است: «طی این سالها تلاش کردم با توجه به تجربهام در این زمینه، تغییراتی در این ساز ایجاد کنم و بین پرده آخر ساز، سه پرده دیگر اضافه کردهام که میتوان از آن به عنوان یک اکتاو تازه نام برد و بر این باورم این تغییر و تحولات میتواند ادامه داشته باشد مانند آنچه بزرگان ما انجام دادهاند و ما نیز موظف هستیم تغییراتی در آن ایجاد کنیم تا برای نسل آینده که با موسیقیهای به روزتری روبهرو هستند ماندگارباشد.»موسیقی اقوام اگرچه قدمتی دیرینه دارد اما طی این سالهای بسیار، توجه ویژهای به این هنر و هنرمندان آن نشده و هنرمندان موسیقی نواحی کشورمان در دورانهای مختلف به لحاظ مالی مشکلات بسیاری را متحمل شدهاند و این موضوع منجر به اتفاقات جبرانناپذیر و ناگریزی شده است: «موسیقی اقوام ایران همچنان دوستداران و مخاطبان بسیاری دارد و مورد استقبال مردم بوده و جوانان هم به این ساز و آوازها روی آوردهاند ما نیز طبق سفارش و وصیت پدرانمان حافظ این موسیقی هستیم و خواسته ما از مسئولان فرهنگی این است نگاه جدیتری به این هنر داشته باشند و نسبت به موسیقی نواحی ایران کم لطفی نکنند. من درآمد زندگیام از راه موسیقی است و حرفهام تدریس است و در کنار آن ساخت ساز و اجرایهای موسیقی را هم انجام میدهم و طی این سالها در کشورهای آسیایی کنسرتهای متعددی اجرا کردهام. پدرم نیز در کشورهایی چون سوئیس، فرانسه، بلژیک، ایتالیا، هلند و... اجرا داشته است و طبق صحبتهایشان از استقبال بسیار خوبی هم برخوردار بوده. اما بهطور کلی شرایط موسیقی نواحی ایران به گونهای است که فرزندان ما نسبت به تداوم این هنر تردید دارند.ما به عنوان میراثداران پدرانمان وظیفه داریم این حرفه را ادامه بدهیم اما دیدگاه نسل جوان تغییر کرده و حفظ آن از سوی آیندگان نیازمند حمایت مسئولان است. باید بیشتر به فکر هنرمندان موسیقی اقوام ایران باشند و آثارشان را ثبت و ضبط کنند تا مانا و ماندگار شود.»
شاهنامهخوان بیبدیل موسیقی خراسان
محمد یگانه، فرزند زندهیاد محمدحسین یگانه از برجستهترین استادان موسیقی شمال خراسان است، هنرمند چیرهدست در آواز و دوتارنوازی و ساخت ساز. استاد یگانه بر سبکهای گوناگون دوتارنوازی خراسانی، مانند سبک های دوتار ترکمنی، باخرزی، قوچانی، کردی و ترکی تسلط بسیاری داشته و با هنرنقالی آشنایی کامل داشت و شاهنامه فردوسی را بهخوبی میخواند و به زبان ترکی، کردی و فارسی آواز میخواند و روایتگری میکرد. از ابتکارات این هنرمند میتوان به ترجمه منظوم متون ترکی برخی از منظومهها همچون زهره و طاهر و ابراهیم ادهم به زبان فارسی اشاره کرد.
پدرم گفت این ساز را روی زمین مگذار تا به فراموشی سپرده نشود
محمد یگانه، همچون پدرش شاهنامهخوان است و حرفهاش دوتارنوازی و دوتارسازی است و نسل چهارم خانواده یگانه در ادامه مسیر گذشتگانش: «آموختن موسیقی را از 12 سالگی آغاز کردم و در این زمینه پدرم بسیار من را راهنمایی کرد البته از محضر استادانی همچون عوض محمد بخشی، دکتر شاه رضا فرزانه، غلامحسن نوازنده، اسماعیل ستارزاده و... نیز تلمذ کردهام اما بیشتر آموزشها را از پدر و استادم عوض محمد بخشی آموختهام. از سال ۱۳۵۲ و بعد از جشن هنر طوس هم آموزش موسیقی را در دانشسرای هنر آغاز کردم و افتخار میکنم این موسیقی را زنده نگاه داشتهام و بر رسالتی که پدر برعهدهام گذاشته تعهد دارم. مرحوم پدرم سال 1370 سازش را به من هدیه داد و با این اتفاق، مسئولیت تداوم این مسیر و حفظ موسیقی مقامی را که بهصورت سینه به سینه منتقل شده است بر من نهاد و تأکید داشت این ساز را روی زمین مگذار تا به فراموشی سپرده نشود. من نیز پیرو حرف پدر در تمامی این سالها تلاش کردم این موسیقی را که گنجینه هنر اصیل کشورمان است صیانت کنم. آن دوران در آموزش و پرورش کار میکردم و بعد از آن به حرفه آرایشگری مشغول شدم اما به سبب فراموش نشدن و از بین نرفتن موسیقی منطقهمان که میراث پدر و گذشتگان بوده و هست تنها به آموزش موسیقی مقامی پرداختم و امروز از ماحصل و نتیجه آن دوران بهره میبریم و بسیار خوشحالم که جوانان از آموختن موسیقی مقامی استقبال میکنند و این موسیقی از بین نرفته است.»
به فرزندانم سفارش کردهام حافظ این هنر باشند اما منبع درآمد و امرار معاش آنها نباشد
محمد یگانه تنها حرفهاش دوتارنوازی است و دو برادر دیگرش هم نوازنده دوتار هستند اما به گفته او بهصورت حرفهای آن را ادامه ندادهاند و خود را مسئول به حفظ و اشاعه موسیقی مقامی منطقه خود میداند و سالهای بسیاری است که به این حرفه مشغول بوده. منبع درآمد او ساخت دوتار و آموزش این ساز است. «من میراثدار هنر و موسیقی پدرم هستم و به فرزندانم نیز سفارش کردهام حافظ این هنر باشند اما نه بهصورت حرفهای. یعنی موسیقی منبع درآمد و امرارمعاش آنها نباشد و برای گذران زندگی حرفه دیگری را انتخاب کنند. قرار گرفتن در این مسیر تنها از روی عشق و علاقه است و بازگشت مالی ندارد. البته انتقادی هم به مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وارد است چرا که آنطور که باید به هنرمندان پیشکسوت این حوزه توجه نمیکنند. چرا اغلب استادان و پیشکسوتان موسیقی اقوام ایران بیآنکه بیمه باشند فوت میکنند و مورد حمایت مالی قرار ندارند؟ این هنرمندان بزرگ، پیشکسوتان موسیقی ایران بوده و هستند اما امروز همین موسیقیدانان بزرگ در بدترین شرایط زندگی و حقارت فوت میکنند و متأسفانه مسئولان تنها به برگزاری یک آیین تشییع اکتفا میکنند. خود من 45 است که به امر آموزش میپردازم بدون آنکه بیمه باشم و تنها از سوی مؤسسه هنرمندان پیشکسوت بیمه شدهام نه از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.»
استاد یگانه موسیقیدان مقامی ایرانی و شاهنامهخوان است و 30 سال روی شاهنامه کارکرده و آثاری هم در این رابطه ضبط کرده است. جالب است بدانید دوتارنوازی و بخشیگری در خاندان «یگانه» قدمتی بسیار دارد. ازجمله آثار او میتوان به مقامهای «الله مزار»، «ارمان ارمان»، «علی سلطان عشق» و «زارنجی» اشاره کرد. این هنرمند همچنین درمدت زمان فعالیتش کنسرتهای متعددی در ایران و خارج از ایران برگزار کرده است: «در تمامی این سالها با همراهی گروه موسیقی «عارف» اجراهای بسیاری در کشورهای مختلف همچون سوئد، دانمارک هلند و... داشته همچنین از سوی سازمان تبلیغات اسلامی اجراهایی هم در کانادا، قرقیزستان و سودان و... برگزار کردهام. جالب است بدانید مسئولان فرهنگی اغلب این کشورها اسکان دائمی و زندگی در آنجا را پیشنهاد میکردند و اصرار بسیاری به این موضوع داشتند اما بنا به توصیه و سفارش پدرم، رسالت دارم موسیقی بومی منطقهام را در وطن خود حفظ کنم.»به گفته این نوازنده دوتار، موسیقی مقامی در منطقه شمال خراسان بهصورت حماسی بوده و توانسته موسیقی مقامی و شاهنامه را با یکدیگر تلفیق کند او بر این نظر است با این شیوه، موسیقی اقوام ایران را از یکنواخت بودن خارج کرده است.» حدود 60 سال قبل پدرم در یک آرایشگاه مشغول به کار بود و در همان محل کارش به دوتارنوازی هم میپرداخت. هنرمندان بسیاری به آنجا آمد و رفت داشتند و من نیز از همان جا به این ساز و نواختن و آموختن آن علاقهمند شدم. پدرم از شاهنامهخوانان برجسته موسیقی اقوام ایران است و تا به امروز کسی مانند پدرم اینگونه شاهنامه را با موسیقی روایت نکرده است. من نیز به سبب علاقهمندیام، تمامی آن سالها در کنار پدر بودم و تلاش کردم تمامی روایتهای شاهنامه را از برکنم و افتخار میکنم با انتشار آثارم توانستهام جوانان را به خواندن شاهنامه ترغیب و تشویق کنم تا فردوسی و شاهنامه را به خوبی و به درستی بشناسند.»این استاد پیشکسوت موسیقی مقامی شمال خراسان، از شرایط حال حاضر آموزش و استقبال هنرجویان رضایتمند است و همان سبک آموزشی پدرش را به هنرجویان میآموزد: «جوانان این منطقه به موسیقی مقامی علاقهمند هستند و سبک نوازندگی پدرم را آموزش دیده و آموزش میدهند.»
خنیاگر موسیقی نواحی ایران
علی پورعطایی فرزند هفتم زندهیاد استاد غلامعلی پورعطایی است؛ نوازنده شهیر دوتار و خنیاگر موسیقی نواحی ایران. موسیقی در زندگی استاد پورعطایی جریان داشته و شاید جالب باشد بدانید استاد اول او مادرش بوده؛ نوازنده ساز و مسلط به شاهنامهخوانی. خانواده مادریاش نیز علاقهمند به موسیقی و خواندن بودند و نسل به نسل این علاقه در آنها وجود داشت و همین امر سبب گرایش او به موسیقی شد تا آنکه در 9 سالگی پدرش ساز دوتاری به او هدیه داد و مراحل ابتدایی نواختن ساز را نزد پدر آموخت و بعدها نزد دیگر اساتید منطقه تربت جام و خراسان ادامه داد.
خالق قطعه ماندگار «نوایی نوایی»
استاد پورعطایی از معدود نوازندگان مسن و پیشکسوت نواحی بود که مدرک فوقدیپلم داشت و شغلش معلمی بود و بازنشسته آموزش و پرورش شد و این شناخت و دریافت در خوانش اشعار شاعران بزرگ بسیار به او یاری رسانید. او کنسرتهای بسیاری در خارج از ایران داشته و قطعه «نوایی نوایی» از آثار ماندگار اوست. دوتار یار و همساز زندگی او بوده و میگوید: «من با سازم؛ جهانسوزم؛ با این دو تار، که حدود سیصد سال قدمت دارد، هر جا میروم نام ایران را فریاد میزنم.» همه فرزندان مرحوم پورعطایی اهل موسیقی و هنر هستند و این هنر به فرزندان نیز منتقل شده است: «موسیقی خواسته یا ناخواسته در خانواده ما متولد شده و با آن رشد کردهایم. بر این اساس وقتی فرزندی در یک خانواده هنری متولد میشود آن حس و حال هنری در وجودش بیدار است و با آن نواها زندگی و رشد میکند اما اینکه با گذر زمان این هنر و میراث را ادامه بدهد یا خیر، بستگی به انتخاب و تصمیم او دارد، چرا که افراد بسیاری آموزش این هنر را دنبال کردهاند اما تداوم نداشته و به سمت و سوی دیگری رفتهاند اما یک تعداد از نسلها هم علاقهمند بوده و آن را به عنوان یک فرهنگ حفظ کردهاند.»دغدغه ما موسیقی، هنر و خدمت به این سرزمین است. او بر این عقیده است موسیقی مقامی و موسیقی محلی ایران به صورت سینه به سینه منتقل میشود و اگر نتوانیم به درستی به نسل بعد انتقال دهیم این موسیقی از بین خواهد رفت مانند برخی آوا و نواها که در فرهنگ ما فراموش شده است: «ما باید تلاش کنیم این گنجینه میراثی را به خوبی حفظ کنیم و به آیندگان انتقال دهیم و خدا را شاکریم که تا به امروز توانستهایم موفق عمل کنیم. زندگی و دغدغه ما موسیقی، هنر و خدمت به این سرزمین است.»علی پورعطایی سرپرست گروه موسیقی «بیدل» است. سالها قبل استاد غلامعلی پورعطایی گروهی تحت عنوان «بیدل دهلوی» راهاندازی کرد با سرپرستی و نوازندگی خودش و اجراهای بسیاری در ایران برگزار کرد. فرزندان ایشان هادی پورعطایی نوازنده دوتار و جمشید پورعطایی خواننده گروه، علی پورعطایی نوازنده کمانچه و دوتار، زینب پورعطایی نوازنده دف و فریبا پورعطایی نوازنده دوتار در این راه در کنار پدر قرار گرفتند اما چند سال بعد نام این گروه به بیدل تغییر یافت. «از 8 سالگی به هنر موسیقی روی آوردم و دو تارنوازی پدر مرا جذب هنرشان کرد. برادر و خواهرانم نیز شاگرد پدر بودند. اغلب فعالیتهای آنها بهصورت فردی بوده اما من بیشتر در زمینه گروهی کار میکردم بویژه گروه موسیقی که پدر برای آن زحمت کشید. گروه بیدل اجراهای بسیاری در کشورهای اروپایی و آسیایی برگزارکرده و در جشنوارههای مختلف نیز اجرا داشته است. من سرپرستی این گروه را بر عهده دارم و این مسیر را بهصورت جدی دنبال میکنم. درواقع حرفه اصلی من دوتارنوازی است، البته با سازهای مختلف نیز آشنایی دارم مانند کمانچه، تار، سهتار و رباب و سازهای کوبهای. به موسیقی کلاسیک ایرانی هم علاقهمندم و در کنار آن پژوهش و تحقیقاتی هم در موسیقیهای نواحی ایران داشتهام تا بتوانم تلفیقهایی در خصوص موسیقی خراسان با دیگر مناطق ایران انجام بدهم.»
به گفته این نوازنده، جنوب و شرق خراسان قطب دوتارنوازی ایران است، البته مرکزیت آن تربتجام و دیگر شمال خراسان منطقه قوچان بوده. ناگفته نماند در ترکمنصحرا و مازندران هم دوتار نواخته میشود اما به نسبت خراسان گسترده نیست، او در ادامه میگوید: «موسیقی نواحی، مورد علاقه همه مردم عام و خاص است حتی برای کسانی که با زبان ما آشنا نیستند و با آن ارتباط برقرار میکنند و لذت میبرند مانند موسیقی کردی.
به این دلیل که موسیقی اقوام ایران، یک موسیقی ریشهدار است و از آبا و اجدادمان به میراث رسیده، اما موسیقیهای غربی امروزی که در کشور ما اجرا میشود فصلی هستند و به مرور زمان فراموش میشوند، در حالی که موسیقیهای اصیل ماندگار است مانند قطعه «نوایی» که پدر خوانده و همچنان مورد استقبال مردم است و در همه کنسرتها درخواست اجرا دارد.
چرا موسیقی نواحی در کشور ما غریب واقع شده؟
فرزندان استاد غلامعلی پورعطایی حافظ موسیقی پدرشان هستند و نسل چهارمی که این هنر میراثی را ادامه میدهند: «پدرم بیش از نیم قرن زندگی خود را وقف این هنر و فرهنگ کرده است و ما نیز وظیفه داریم از این موسیقی صیانت کنیم تا به نسلهای بعد منتقل شود.
من طی این سالها تلاش کردم با تلفیق و تنظیمهای متفاوت موسیقی اصیل را با نسل امروز آشتی بدهم. مانند کاری که آقای همایون شجریان با موسیقی سنتی ایران انجام داد و به عقیده من تلفیق موسیقی کلاسیک با موسیقی جهانی اتفاق خوبی است و من هم در موسیقی مقامی این کار را انجام دادهام تا مخاطب ارتباط بیشتر و بهتری با موسیقی کهن ایران داشته باشد و حتی در نسل بعد هم جایگاه خود را حفظ کند.»به گفته علی پورعطایی موسیقی اقوام ایران مورد کمتوجهی و کملطفی مسئولان فرهنگی و در رسانه ملی هم مورد بیمهری قرار گرفته است: «چرا موسیقی نواحی در کشور ما غریب واقع شده؟
چرا یک هنرمند موسیقی مقامی سالها زحمت میکشد اما در آخر آنطور که شایسته است دیده نمیشود اما هنرمندان موسیقی پاپ شرایط بسیار خوبی دارند و هنرمندان موسیقی اقوام همیشه درگیر معیشت خود هستند؟!
نه از بیمه خوبی برخوردار هستند و نه حقوق مناسب و مکفی و نه حمایت معنوی که سالنهای کنسرت بهصورت رایگان یا با هزینه کمتر در اختیارشان قرارگیرد. حتی رسانهای ندارند که ساز خود را معرفی کنند! مسئولان باید به پیشکسوتان موسیقی نواحی و به نسل جوان این موسیقی توجه بیشتری داشته باشند. اگر مسئولان حمایتهای لازم را داشته باشند قطعاً وضعیت فرهنگ و هنر کشورمان بهتر خواهد شد و جوانان از غربگرایی به سمت فرهنگ خودشان گرایش پیدا میکنند چرا که این فرهنگ و هنر برای پدر و پدرانشان بوده است.»
سایر اخبار این روزنامه
امریکا اپوزیسیون ایران را مسلح میکند
دفاع اصولی از دخل و خرج دولت
ایران قوی؛ آرمان بزرگ ما
استمرار حضور چهرههای سیاسی در دانشگاهها
بازگشت بورس به کانال 4/1 میلیون واحد
مرگ ۱۵هزار اروپایی از گرما درتابستان2022
قتل به سبک داعش
صدور 1024 کیفرخواست برای اغتشاشگران
ایجاد 750 هزار شغل در 210 روز
اقتصاد دستوری به سبک دولت روحانی
رکوردشکنی فارس در تولید خرما
شهر هزار رنگ
زخمه های عاشقی