محمدرضا باهنر: ارشاد با بگیر و ببند ممکن نیست

محمدرضا باهنر، فعال سياسي که بعد از پايان دوره نهم مجلس‌شوراي اسلامي از حضور در عرصه‌هاي سيستماتيکي سياست کناره‌گيري کرد، در واکنش به مسايل اخير گفت‌وگويي انجام داده است که گزيده از اظهاراتش در زير مي‌آيد:
از ابتدا همواره دشمن درصدد توطئه عليه جمهوري اسلامي بوده و اگر براي مثال مسئله مهسا پيش نمي آمد، مسئله ديگري پيش مي‌آمد، کما اين که بعد از جريان مهسا رسانه هاي خارجي به صورت متنوعي در فضاي مجازي، موج سواري و کشته سازي مي کردند و مي گفتند فلاني را گرفتند و فلاني را کشتند.
بايد چگونگي مسايل فعلي ، ماجراي سال 98 و داستان هواپيماي اوکرايني را با يکديگر مقايسه کنيم، همچنين مي توانيم شلوغي هاي حاضر را با نوع جنس شلوغي ها و وقايع 78، 88، و 96، مقايسه کنيم. اين ها را مي توان با تفکيک و اطلاع رساني صحيح، جمعي را به يک موضع برساند که آيا برخوردها بهتر يا بدتر؟ بايد بررسي کنيم آيا پيشروي يا عقب نشيني داشته ايم؟ در يک مقايسه مردم ديروز بيشتر نگران بودند يا امروز؟ من مي خواهم بگويم اين‌طوري بهتر نتيجه گيري مي کنيم. بله حتما بهتر مي بود اگر يک مديريت قدرتمندي در اين قضايا حاکم مي شد.
 ما در جريانات نبرد رسانه اي شکست خورديم؛ نتوانستيم تفکيکي صحيح و در نتيجه مقابله درست و منطقي، با هجمه هاي رسانه اي دنيا به عمل بياوريم. البته از دشمن توقع ياري نداريم؛ دشمن، از هر ابزاري براي پيشبرد پروژه خود استفاده مي کند. نمي خواهم از اين واژه استفاده کنم ولي حتي اگر بخواهيم استيصال طرف را در اين سناريو نگاه کنيم، تکرار مي کنم اصلا نمي خواهم بگويم خود مهسا اميني داخل سناريو بود.


بگير و ببند گشت ارشاد پايان مي يابد
اصولا بحث ارشاد با امکانات فيزيکي و سخت افزاري اصلا مفهوم ندارد. به تعبير درست، مسئله ارشاد با سخت افزاري، بگير و ببند و برخورد فيزيکي حل نمي شود؛ جنس ارشاد اساسا نرم افزاري، مذاکره، تعامل و گفت و گو است. حتما در خبرها شنيده ايد که شوراي عالي انقلاب فرهنگي چهار پنج ماه قبل در رابطه با مسئله حجاب و گشت ارشاد و مصوبه طول و درازي دارد که متاسفانه آقايان مثل بقيه کارهاي اجرايي، آن را به تاخير انداختند و براي مثال آيين نامه هايش را دير نوشتند.
در واقع يک سري اتفاقاتي در کشور مي افتد که خلاف قانون نيست ولي متن قانون هم نيست .من از اين مثال ها زياد دارم.فرضا دولت به دنبال سهولت امکانات کسب و کار است ،در کشور مي گويند پنج تا شش هزار نوع مجوز توليد مي شود که ملتي که مي خواهند کارآفريني کنند و يا يک کسبي راه بياندازند بايد بروند مجوز بگيرند .اين شش هزار نوع مجوز را نهادهاي مختلف مرتبط مثل قوه قضائيه و کميته اصناف و...صادر مي کنند،عموما شايد ده درصد اينها مصوبه قانوني داشته باشند و مابقي يا آيين نامه است و بخشنامه و ..
نقش رئيس جمهور در مديريت و کنترل اعتراض ها
متاسفانه زماني اين مشکل را در مملکت داشتيم که شخصي مي آمد رئيس جمهور مي شد و بعد از چهار يا شش سال که رئيس جمهور بود، مي‌گفت که اختيارات کافي ندارد. بعد روي سخن ما با آن آقاي محترم اين بود که تو آمدي طبق قانون اساسي رئيس جمهور شدي، چرا قانون اساسي را يک دفعه مطالعه نکرده اي که بداني طبق اين قانون، اختيارات و مسئوليت هاي رئيس جمهور چيست و چکار مي تواند بکند؟ ما متاسفاته اين موضوع را در نمايندگان مجلس نيز به صورت اولي داريم. نماينده مجلس نامزد مي شود و در تبليغات انتخاباتي براي اينکه راي بياورد، وعده‌هاي عجيبي مي دهد که نه امکانات کشور و نه اختيارات نماينده، چنين اجازه اي را به او نمي دهد. و بعد از ورود به مجلس مي بيند،نمي تواند به آن شعار ها و وعده ها عمل کند. البته در اين مورد، سطح رئيس جمهور فرق مي کند. رئيس جمهور رئيس شوراي عالي انقلاب فرهنگي است، اما ايشان در شورا حق وتو ندارد. جلسه را اداره مي کند و نفوذ راي دارد.
در مجلس تمام نماينده‌ها از لحاظ آيين نامه، يک راي بيشتر ندارند، ولي هر کدام يک حوزه نفوذ راي دارند. من که در مجلس بودم، بعضي از موارد حوزه نفوذ راي بنده 80 تا و در برخي موارد 3 تا بود. اما رئيس جمهوري در شوراي امنيت ملي، شوراي انقلاب فرهنگي و شوراهاي اقتصادي و غيره رئيس است، اما از نظر حقوقي يک راي بيشتر ندارد اما از نظر حوزه نفوذ راي متفاوت است. ولي در اين باره چند نکته وجود دارد: نکته اول رئيس جمهور، رئيس جمهور همه ملت است. يکي از مشکلات ما با بعضي از رئيس جمهور ها، اين بوده که پس از انتخاب شدن، فکر مي کنند رئيس جمهور همان هايي هستند که به ايشان راي داده اند. در حالي که او رئيس جمهور 80 ميليون نفر است. نکته دوم قبل از انتخاب آقاي رئيسي، بنده به ايشان عرض کردم که روز اولي که بر کرسي رياست بنشينيد، ممکن است آنقدر مسائل روزمره سرتان بريزد، که اصلا وقت نداشته باشيد، نقشه راه تهيه کرده و به آينده نگري داشته باشيد، به عبارتي فرصت اين که کارهاي اعم و مهم را بتوانيد با همديگر مقايسه کنيد، نخواهيد داشت. الآن هم داستان گشت ارشاد براي آقاي رئيسي مهم است اما معنايش اين نيست که به مسائل ديگر توجه نکند و براي مثال نداند در سيلوهاي ما گندم نيست و آيا دارو مورد نياز کشور تامين شده است يا خير ؟ ايشان بايد همه مسائل را مديريت کند.
چه کسي بايد شرايط حاضر را فرماندهي کند؟
بنده معتقدم حتما صدا و سيما هم در اين قضيه ده ها برابر رئيس جمهور امکانات و حوزه نفوذ دارد و مي تواند گفتمان ايجاد کند، يا تريبون ائمه جمعه؛ ما در هر روز جمعه تا 400 تريبون داريم البته من نمي گويم همه مردم به نماز جمعه مي روند، به طور قطع درصدي مي روند، ولي همان‌ها خيلي تاثيرگذار خواهند بود. من فکر مي‌کنم در حال حاضر بايد ببينيم صاحب مسائل فرهنگي، در کشور کيست و چه کسي بايد اين گفتمان را فرماندهي و مديريت کند.