چرخه درآمدزای سلبریتیسم ضد امنیت‌ملی را قفل کنید

کافی است نگاهی به دور و بر خودمان بیندازیم تا متوجه شویم سردمداران آگهی‌های بازرگانی و تجاری چهره‌های هنری درجه چندمی هستند که به واسطه پروپاگاندیسم معیوب با حداقل توانایی در حوزه هنری و ورزشی توانسته‌اند از حلقه فیلم‌های تجاری دسته‌چندم یا موفقیت‌های ورزشی حداقلی، به حلقه تبلیغات راه بیابند. این افراد بعد از دیده‌شدن در تکرار و تلقین تبلیغات و آگهی‌های تجاری بازرگانی، در مرحله بعدی وارد حلقه فعالیت‌های ضد دینی و ضد ارزشی شده‌اند! در واقع انگار جریانی از پشت صحنه این روند معیوب را مدیریت می‌کند تا در زمان مناسب این افراد را به میدان بیاورد تا لیدر و پرچمدار حرکت‌های ضد دینی و ضد ارزشی شوند! این در حالی است که در همه جای دنیا ضوابطی بر این موضوع حاکم است، چراکه چنین چرخه معیوبی موجب ناراضی‌سازی می‌شود و بسیاری از نخبگان علمی، فرهنگی، هنری و ورزشی وقتی می‌بینند یک سلبریتی درجه چندم، در چرخه‌ای فاسد می‌تواند درآمد‌های میلیاردی داشته باشد، اما یک استاد دانشگاه و یک نخبه علمی و هنری باید با حداقل‌ها به کشورش خدمت کند، دچار حس خسران می‌شوند! پس این چرخه معیوب باید در یک‌جا متوقف شود و سر‌رشته توقف این چرخه در دست دولت و نهاد‌های رسمی است. درست همان نهاد‌هایی که اجازه می‌دهند صدا و تصویر چنین افرادی روی بیلبورد‌های شهر قرار گیرد یا از تلویزیون بار‌ها و بار‌ها پخش شود. سلبریتی‌ها را رسانه‌ها می‌سازند. چهره‌هایی که به واسطه تکرار و تلقین رسانه‌ها رفته‌رفته در بین مردم شناخته می‌شوند و اعتبار می‌یابند و به عنوان گروه‌های مرجع مطرح می‌شوند. با وجود این، هر هنرمند ورزشکار و چهره‌ای را نمی‌توان سلبریتی دانست. در دنیای امروز معنای سلبریتی تغییر کرده‌است و سلبریتی بودن به معنای داشتن استعداد ویژه در هنر یا ورزش نیست، بلکه سلبریتی‌ها افرادی هستند که به مدد رسانه‌ها توانسته‌اند به شهرت دست یابند و بیشتر رؤیای مخاطبان را تحریک کنند!
پایه‌های شکل‌گیری یک چرخه معیوب
فرهنگ شهرت چیزی فراتر از علاقه به افراد مشهور و انعکاسی از ارزش‌های اجتماعی و نمایش رابطه پیچیده میان انتظارات اجتماعی و واقعیت‌های اقصادی -اجتماعی است. از سوی دیگر آگهی‌های بازرگانی و تبلیغات هم کارشان القای نیاز و رؤیا‌فروشی است. بر این اساس، آگهی‌های بازرگانی تلاش می‌کنند یک زندگی آرمانی را برابر چشم مخاطب به تصویر بکشند و از این طریق به او القا کنند با داشتن وسیله یا استفاده از خدماتی خاص می‌تواند به آن زندگی آرمانی و رؤیایی دست پیدا بکند. حالا تلفیق این دو را در نظر بگیرید که چه خواهد شد؟! یعنی رؤیا‌فروشی و القای زندگی آرمانی به وسیله یک چهره یا سلبریتی! اینجاست که چرخه معیوب شکل می‌گیرد.
چهره‌های درجه چندم سردمداران آگهی‌های تجاری


در این چرخه اغلب هنرمندان و ورزشکاران چهره‌های واقعی و اصیل وارد نمی‌شوند! خیلی از چهره‌هایی که سردمدار آگهی‌ها هستند، در عرصه سینما و تلویزیون اثر قابل‌تأملی نداشته‌اند. هنرمندان آثار ماندگار سینما و تلویزیون کشور و فیلم‌هایی همچون آژانس شیشه‌ای، ناخدا خورشید و مادر یا سریال‌هایی همچون سربداران و هزاردستان، سهمی از آگهی‌های بازرگانی ندارند، بلکه چهره‌های هنری و ورزشی درجه چندم که در حالت عادی با اقبال اجتماعی مواجه نبوده و نتوانسته‌اند در کارنامه کاری خود اثر قابل‌توجه و ماندگاری را بر جای بگذارند، وارد این چرخه می‌شوند تا بتوانند آن توجهی که نتوانسته‌اند از طریق حرفه و کار خود کسب کنند، با تکرار و تلقین آگهی‌های بازرگانی و تبلیغات به دست بیاورند. بازیگران و چهره‌هایی که نهایت حضورشان در سینما و تلویزیون آثار لمپنی و سطح پایینی بوده که نه فقط نقش مثبتی در فرهنگ و هنر این مرز و بوم نداشته‌اند، بلکه خود این آثار چالش‌برانگیز هم بوده‌است. چهره‌های ورزشی و سایر چهره‌هایی که سردمدار آگهی‌های بازرگانی هستند نیز حکایت‌شان همین است. از همین روست که شاهد سردمداری سلبریتی‌های درجه چندم در تبلیغات و آگهی‌های بازرگانی هستیم.
چرخه معیوب
افراد درجه یک ورزشی و هنری جایشان در آگهی‌های تبلیغاتی نیست، چون چرخه پروپاگاندیسمی که به دنبال چهره‌سازی و سلبریتی‌سازی است، خود معیوب است.
سردمداری سلبریتی‌های درجه چندم در آگهی‌های بازرگانی و تبلیغات تجاری، اتفاقی‌است که مرحله بعدی آن ورود این چهره‌ها و سلبریتی‌ها به دنیای سیاست و شکل‌دهی رفتار‌ها و حرکات ضد‌دینی و ضد‌ارزشی از سوی آنهاست. انگار پشت پرده این ماجرا و صحنه‌گردانی آن رخدادی کاملاً حساب شده‌است؛ موضوعی که علاوه بر آسیب‌های اجتماعی می‌تواند موجب شکل‌گیری نارضایتی در گروه‌های اجتماعی مرجع و نخبگان واقعی جامعه شود. افرادی که با حداقل‌ها در راستای سازندگی و آبادانی این کشور تلاش می‌کنند و پیش رویشان تصویر سلبریتی‌هایی است که با وجود استفاده از امکانات دولتی و منابع عمومی، در چرخه‌ای فاسد درآمد‌های میلیاردی دارند.
نظارت بر فعالیت سلبریتی‌ها در همه دنیا
در تمام دنیا آگهی‌های بازرگانی و فعالیت سلبریتی‌ها ضوابطی دارد و رها شده نیست! در کشور ما هم این چرخه معیوب و سیکل ناصواب باید در یک‌جایی متوقف شود. صدا و سیما و شهرداری‌ها باید چنین تبلیغاتی را تا ابد ممنوع کنند و اجازه ندهند در تبلیغات و آگهی‌های بازرگانی از چهره‌هایی استفاده شود که بعد از آن که با فعالیت‌هایشان در این کشور و با استفاده از امکانات و منابع بیت‌المال، پول‌های کلانی به جیب زدند و همه را در قمار باختند، به دنبال آن باشند تا انتقام باخت‌هایشان را از نظام بگیرند!
حتی در نظام‌های لیبرال هم چنین رویکردی غیر قابل‌قبول است که کسی از امکانات دولت و منابع عمومی استفاده و در نهایت علیه منافع ملی کشورش فعالیت کند.
در همه جای دنیا پرچم سرود ملی از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است و اقدام علیه پرچم یا سرود ملی جرم محسوب می‌شود و مشمول مجازات است. همچنان که در فرانسه بی‌احترامی به پرچم ملی زندان دارد.
گامی بلند در عرصه رضایت عمومی و عدالت اجتماعی
توقف این چرخه ناصواب و سیکل معیوب گام بلندی در راستای کسب رضایت عمومی جامعه و برقراری عدالت اجتماعی محسوب می‌شود. در شرایطی که یک استاد دانشگاه یا یک پژوهشگر و محقق یا بسیاری از افراد دیگر با درآمد‌های ناچیز در مسیر پیشرفت و توسعه کشور گام بر می‌دارند، درآمد‌های میلیاردی سلبریتی‌ها و چهره‌های هنری و ورزشی درجه چندم در چنین چرخه‌های معیوبی هم با عدالت اجتماعی ناسازگار است و هم منجر به بروز نارضایتی‌های اجتماعی خواهد شد؛ همچنان که فرهنگ شهرت و القای نیاز و پرورش رؤیا‌های آرمان‌گرایانه در ذهن افراد از طریق آگهی‌ها و تبلیغات بازرگانی و نمایش سبک زندگی سلبریتی‌ها در جامعه می‌تواند منجر به بروز احساس تبعیض میان مردم شود و در نهایت چرخه آسیب‌های اجتماعی را شدید کند و نارضایتی عمومی را بالا ببرد.