چراغ سبز حاکمیت به اصلاحات‌

آرمان ملی- احسان انصاری: کمال‌الدین پیرموذن، نماینده سابق مجلس شورای اسلامی در گفت‌وگو با «آرمان ملی» از اخبار غیررسمی درباره چراغ سبز حاکمیت به برخی چهره‌های سیاسی مانند علی لاریجانی و اسحاق جهانگیری برای حضور در صحنه قدرت پرده برداشت. پیرموذن در این گفت‌وگو به تشریح و تبیین مهم‌ترین چالش‌ها و فرصت‌های پیش روی کشور و آسیب‌شناسی عملکرد مجلس یازدهم پرداخت و عنوان کرد: « من شنیده‌ام که برخی از آقایان لاریجانی و جهانگیری خواسته‌اند که در صحنه قدرت حضور داشته باشند. اگر قرار است اصلاحاتی صورت بگیرد باید به شکلی باشد که همه اقشار جامعه در قدرت نماینده داشته باشند تا بتوانند مطالبات آنها را پیگیری کنند. البته از این نکته نیز نباید غافل شد که شاید برای اصلاحات کمی دیر شده باشد اما هنوز فرصت باقی است و می‌توان با اصلاحات دقیق و حساب شده چالش‌ها و تهدیدها را به فرصت تبدیل کرد. برای اینکه این اتفاق رخ بدهد نیز باید فضا را بازتر کرد تا نخبگان واقعی وارد صحنه شوند و اجازه ندهند تندروها همچنان برای کشور هزینه ایجاد کنند.» در ادامه ماحصل گفت‌وگوی «آرمان ملی» با این نماینده سابق مجلس شورای اسلامی را می‌خوانید. مجلس شوراي اسلامي با وعده‌هاي زيادي شکل گرفت و عنوان مي‌شد بار گفتمان انقلاب را به دوش بکشد. آيا در واقع چنين شد و عملکرد اين مجلس به شکلي بود که سرمايه اجتماعي گفتمان انقلاب را افزايش بدهد؟
 هنگامي که حضرت امام(ره) جمله معروف مجلس در رأس امور است را بيان مي‌کردند گويا وضعيت امروز را حدس مي‌زدند که رکن رکين جمهوريت نظام مورد خدشه قرار مي‌گيرد و با اقدامات سليقه‌اي مجلسي شکل مي‌گيرد که درصدي از مردم در آن نماينده نداشته باشند. مجلس يازدهم بيش از آنکه به دنبال مطالبات اقشار مختلف مردم باشد بيشتر به دنبال افزايش سرمايه اجتماعي يک جريان خاص سياسي بود. بدون ترديد اگر اقشار مختلف مردم در مجلس نمايندگاني داشتند که مطالبات آنها را دنبال مي‌کرد ديگر نياز نبود کسي به خيابان‌ها بيايد و مطالبات آنها را دنبال کند. مثال بارز تفاوت ديدگاه‌ها بين اقشار مختلف مردم و برخي نمايندگان مجلس در طرح صيانت جلوه‌گر مي‌شود. در شرايطي که اقشار مختلف مردم با استفاده از شبکه‌هاي اجتماعي مسائل اقتصادي و اجتماعي خود را دنبال مي‌کنند برخي نمايندگان به دنبال محدود کردن شبکه‌هاي اجتماعي و اينترنت بودند. اتفاقي که در شرايط کنوني نيز رخ داده و پس از اعتراضاتي که در کشور صورت گرفت شبکه‌هاي اجتماعي فيلتر شده و اينترنت نيز با محدوديت‌هايي مواجه شده است. اين موضوع به خوبي نشان مي‌دهد که رويکردي که نمايندگان مجلس يازدهم در پيش گرفته‌اند در راستاي مطالبات اکثريت مردم نيست. ما بايد به دنبال شکل گيري جامعه چند صدايي باشيم. همه اقشار جامعه بايد در اداره کشور نقش داشته باشند.
مهم‌ترين نقاط ضعف مجلس يازدهم را در چه مي‌دانيد؟
عدم توجه به اولويت‌هاي مورد نياز جامعه و عدم ارتباط مناسب با جهان از مهم‌ترين نقاط ضعف مجلس يازدهم بود. به هر حال در اين مجلس مصوبه‌اي تصويب شد که شرايط را براي توافق هسته‌اي سخت کرد. اتفاقي که به‌رغم شعارهايي که دولت مي‌داد تاکنون محقق نشده و نه تنها تحريم‌ها عليه ايران برداشته نشده، بلکه تحريم‌هاي جديدي نيز عليه کشور اعمال شده است. هنر مديريت يک جامعه پل زدن بين ملت‌هاست. با مصوباتي که مجلس يازدهم داشت برجام به فرجام نرسيد و اين عامل باعث شد فشارهاي معيشتي به مردم بيشتر شود و کشور با چالش‌هاي اقتصادي مواجه شود. در شرايط کنوني مهم‌ترين چالش کشور تورم است که نه مجلس براي آن برنامه‌اي داشته و نه دولت. تصميماتي که در اين زمينه اتخاذ شده نه تنها تورم را مهار نکرده، بلکه آن را افزايش داده که در نهايت باعث کاهش ارزش پول ملي شده است. در طول يک سال گذشته قيمت ارز در حدود10 هزار تومان افزايش پيدا کرده است. اين در حالي است که درصد بالايي از جمعيت کشور با سختي معيشت مواجه هستند. در شرايطي که دولت و مجلس برنامه‌اي براي بهبود وضعيت معيشتي مردم ندارند روز به روز مشکلات اقتصادي و معيشتي مردم افزايش پيدا کرده است. بدون ترديد يکي از دلايل اعتراضات اخير در کشور چالش‌هاي اقتصادي و معيشتي است که در کشور وجود دارد.


اغلب نمايندگان مجلس کنوني از منتقدان جدي دولت حسن روحاني و گفتمان اصلاحات به عنوان حامي دولت روحاني بودند. آيا زماني که مديريت کشور به دست اين افراد افتاد موفق شدند برنامه‌هاي بهتري براي مديريت کشور ارائه کنند يا تنها به انتقاد از دولت روحاني مي‌پرداختند؟
اگر ملاک عمل مسئولان قانون اساسي باشد کار به جايي نمي‌رسد که بخش‌هايي از جامعه به خيابان‌ها بيايند و اعتراض کنند. بنده زماني که وارد مجلس شدم گمان مي‌کردم بايد براساس قانون اساسي و بينش سياسي که انقلاب اسلامي تعيين کرده بود عمل کنيم. با اين وجود پس از مدتي متوجه شدم که برخي از نمايندگان، قانون اساسي و منافع مردم براي آنها در اولويت‌هاي بعدي قرار دارد. نکته ديگر اينکه اغلب نمايندگاني که در مجلس حضور دارند به فکر دور بعدي انتخابات هستند و تلاش مي‌کنند به شکلي عمل کنند که دوباره از حوزه انتخابيه خود رأي بگيرند. به همين دليل برخي از اولويت‌ها را خيلي زود فراموش مي‌کنند و به جاي آن اولويت‌هايي را در نظر مي‌گيرند که متناسب با مطالبات مردم نيست. اتفاق مثبتي که در دولت آقاي روحاني رخ داد اين بود که تعامل سازنده با کشورهاي جهان در دستور کار قرار گرفت و رويکرد تنش‌زدايي در پيش گرفته شد. اين در حالي است که مسئولان اين رويکرد را ادامه ندادند و به همين دليل هزينه اداره جامعه افزايش يافت. اين اتفاق نيز باعث شده سرمايه اجتماعي در جامعه کاهش پيدا کند. يکي از نشانه‌هاي کاهش سرمايه اجتماعي همين اعتراضات اخير در کشور است.
نمايندگان جبهه پايداري در مجالس گذشته نيز در مجلس حضور داشتند، اما در مجلس يازدهم موفق شدند نقش محوري پيدا کنند. تحليل شما از رفتارشناسي جبهه پايداري در مجلس يازدهم چيست؟ اين جبهه به چه ميزان در سرنوشت و کارنامه مجلس يازدهم نقش داشته است؟
به نظر من برخي مشکلات مجلس شوراي اسلامي ريشه در رويکردي دارد که جبهه پايداري در پيش گرفته است. حضرت امام(ره) در زمان پيروزي انقلاب فرمودند ما جمهوري اسلامي مي‌خواهيم نه يک کلمه کمتر نه يک کلمه بيشتر. همه پشتوانه و سرمايه نظام جمهوري اسلامي از مردم است. به همين دليل با هر فرد و گروهي که به اين سرمايه و اعتماد آسيب بزند بايد برخورد کرد. نمايندگان مجلس در ابتداي شکل‌گيري مجلس قسم ياد مي‌کنند که حافظ قانون اساسي باشند و منافع مردم باشند. اين قسم به معناي اين است که نمايندگان بايد مطالبات مردم را پيگيري کنند. شرايط مديريت کشور توسط اين گروه به شکلي است که در شرايط کنوني فرصت‌هاي زيادي را در بين کشورهاي جهان از دست داده‌ايم. يکي از فرصت‌هايي که مي‌توانست بسياري از مشکلات کشور را حل کند احياي برجام بود. من دل در گرو نظام دارم و قسم خورده‌ام که مدافع حقوق مشروع و قانوني مردم باشم. به همين دليل آنچه مي‌گويم از سر دلسوزي و تعهدي است که به نظام و انقلاب دارم. ما بايد به جوهره انقلاب يعني آزادي و حقوق ملت باز گرديم. اينکه برخي باورهاي نسل جديد از بين رفته به دليل رويکردهايي است که تندروها انجام داده‌اند.
آقاي قاليباف در اظهارات اخير خود از ضرورت اصلاحات در کشور صحبت کرده‌اند. آيا اصلاحاتي که وي عنوان مي‌کند به دليل شرايط امروز کشور و از سر ضرورت است يا رويکردي است که نهادهاي حاکميتي در دستور کار قرار خواهند داد؟ از سوي ديگر اين اصلاحات تنها با کمک يک جريان سياسي خاص امکان پذير است يا جريان‌هاي سياسي ديگر نيز بايد به بازي گرفته شوند؟
من معتقدم هر فردي که در اين کشور براي اصلاح وضعيت امروز جامعه و بهبود آن تلاش کند اصلاح‌طلب است. اصلاح‌طلبي ملک مطلق کسي نيست که ما براي اصلاح‌طلبي ديوار بکشيم و اجازه اصلاحات به کسي ندهيم. نکته ديگر اينکه ما در دولت اصلاحات کمترين ميزان اختلاس و فساد اقتصادي را داشته‌ايم و از سوي ديگر تعامل مثبتي با جهان در پيش گرفته بوديم. در شرايط کنوني جريان اصلاحات از ژنرال‌هايي برخوردار است که بتوانند در شرايط خطير امروز کشور موثر واقع شوند و در مسير حل مشکلات مردم حرکت کنند. من خبرهاي غيررسمي شنيده‌ام که حاکميت نسبت به اصلاحات چراغ سبز نشان داده است. اين اصلاحات نيز تنها آن چيزي که آقاي قاليباف عنوان مي‌کنند نيست، بلکه شامل شخصيت‌هايي مانند آقاي لاريجاني و جهانگيري نيز مي‌شود. قبل از قاليباف آقاي لاريجاني نيز اصلاح‌طلبي اصولگرايانه را تنها راه نجات کشور مي‌دانستند. جرياني که براي اين افراد مانع ايجاد مي‌کند و اجازه نمي‌دهد اصلاحات در کشور صورت بگيرد جريان منتسب به جبهه پايداري است. من شنيده‌ام که برخي از نزديکان به اعضاي شوراي نگهبان از آقايان لاريجاني و جهانگيري خواسته‌اند که در صحنه قدرت حضور داشته باشند. اگر قرار است اصلاحاتي صورت بگيرد بايد به شکلي باشد که همه اقشار جامعه در قدرت نماينده داشته باشند تا بتوانند مطالبات آنها را پيگيري کنند. البته از اين نکته نيز نبايد غافل شد که شايد براي اصلاحات کمي دير شده باشد اما هنوز فرصت باقي است و مي‌توان با اصلاحات دقيق و حساب شده چالش‌ها و تهديدها را به فرصت تبديل کرد. براي اينکه اين اتفاق رخ بدهد نيز بايد فضا را باز‌تر کرد تا نخبگان واقعي وارد صحنه شوند و اجازه ندهند تندروها همچنان براي کشور هزينه ايجاد کنند.