بوی بابونه عطر آویشن

یوسف حیدری
گزارش‌نویس

قدم که توی سالن می‌گذاری، عطر گیاهان دارویی رایحه گل‌های ناشناخته و انواع دمنوش‌ توی صورتت می‌خورد و مشامت را پر می‌کند. اینجا تا چشم کار می‌کند برای انواع بیماری‌ها و تناسب اندام و سلامت پوست و مو دارو هست و عطارها و اطبای سنتی از فواید هر یک از آنها می‌گویند. هر لحظه به تعداد بازدیدکننده‌های ششمین جشنواره و نمایشگاه گیاهان دارویی، فرآورده‌های طبیعی و طب سنتی اضافه می‌شود. جشنواره‌ای که به مدت سه روز در مصلای تهران برگزار شد و استقبال کم نظیری از آن به عمل آمد.


غرفه‌های فروش گیاهان دارویی از بقیه شلوغ‌تر است. مسئولان غرفه مثل پزشک برای هر بیمار گیاه مخصوص آن را تجویز می‌کنند. زنی که دو ماسک روی هم زده و سعی می‌کند آرام‌تر سرفه کند می‌گوید آنفلوانزا گرفته و بعد از دو هفته هنوز هم سرفه‌اش خوب نشده است. مسئول غرفه بلافاصله چای کوهی و آویشن را روی میز می‌گذارد: «هر روز یک قاشق از این دوتا دم کن و بخور. حتماً بگذار یک بار قل بخورد که خوب دم بکشد. بعد از سه روز اصلاً سرفه نمی‌کنی.»
زن با خوشحالی پول بسته‌ها را حساب می‌کند و می‌رود سراغ غرفه کناری. مسئول غرفه از عطاری‌های قدیم کوهرنگ است. می‌گوید همه این گیاهان دارویی را از کوه‌های چهارمحال و بختیاری می‌چینیم: «ایران بهشت داروهای گیاهی است. سال‌هاست عطاری دارم و خیلی از بیماری‌ها را با همین داروهای گیاهی درمان می‌کنم. قدیم در هر خانه‌ای از این گیاهان دارویی پیدا می‌شد و کسی هم مریض می‌شد سراغ حکیم و طبیب می‌رفت. آنها هم با همین گیاهان دارویی بیمار را درمان می‌کردند. مثلاً این گیاه کاکوتی برای سرماخوردگی معجزه می‌کند یا این چای کوهی و پونه و آویشن که ضد آنفلوانزا است. خیلی از کسانی که در این نمایشگاه سراغ ما می‌آیند یا سرماخوردگی دارند یا آنفلوانزا که با همین سه گیاه خیلی زود سلامتی‌شان را به‌ دست می‌آورند. گیاهان دارویی مثل داروهای شیمیایی عوارض ندارد و همه می‌توانند استفاده کنند.»
نوشته‌های روی تابلوی غرفه توجه‌ام را جلب می‌کند «پاکسازی کبد چرب در کمتر از یک هفته، ‌شربت ضد سرفه با خاصیت آنتی باکتریال کاملاً گیاهی، انواع شربت‌های گیاهی برای درمان بیماری‌های زنان و زایمان، اطفال، اعصاب و روان و کاهش وزن» چند نفر توسط مسئولان غرفه ویزیت می‌شوند و بعد از ارائه شرح حال، آنها را به میز مرد میانسالی می‌فرستند که همه او را طبیب داوود صدا می‌زنند. او به رشد و توسعه طب سنتی در یک دهه گذشته و نگاه مثبت مسئولان نسبت به طب سنتی اشاره می‌کند و می‌گوید: «تا یک دهه قبل طب سنتی سرکوب می‌شد ولی وقتی مردم در این مدت درمان انواع بیماری‌ها با طب سنتی و همچنین عوارض داروهای شیمیایی را دیدند بیشتر از قبل به طب سنتی و داروهای گیاهی گرایش پیدا کردند. در دوره اوج کرونا خیلی از مردم با همین گیاهان دارویی و تجویز پزشکان طب سنتی بیماری‌شان را درمان کردند. البته این موضوع فقط برای ایران نیست و در بسیاری از کشورهای جهان نگاه به طب سنتی تغییر کرده است. به طور مثال امریکا هزاران کلینیک زنبور درمانی دارد و مسئولان این کلینیک‌ها موظف هستند یافته‌های علمی‌شان را به‌صورت مکتوب در اختیار سازمان بهداشت کشورشان قرار دهند. یکی از پزشکان معتبر ایرانی سال‌هاست در استرالیا کرسی آموزش زالودرمانی دارد و تیم او نتایج تحقیقات‌شان را در اختیار سیستم درمانی قرار می‌دهند. متأسفانه ایران از این پتانسیل استفاده نمی‌کند. در همین نمایشگاه می‌بینید فقط چند شرکت معتبر در زمینه تولید فرآورده‌های داروهای گیاهی فعالیت می‌کنند و بقیه فروشنده هستند و گیاه، عرقیجات، ‌روغن و شیرینی می‌فروشند. ایران را به‌عنوان پایتخت گیاهان دارویی می‌شناسند ولی این پتانسیل بزرگ سهم ناچیزی در صادرات غیرنفتی ما دارد. ارزش یک کیلو گیاه دارویی فرآوری شده بیشتر از یک بشکه نفت خام است ولی متأسفانه از این پتانسیل استفاده نمی‌کنیم.»
طبیب داوود به نیروهایی که در مجموعه او کار می‌کنند اشاره می‌کند و می‌گوید: «ما در مجموعه خودمان برای 100 نفر به طور مستقیم اشتغالزایی کرده‌ایم و چند کارخانه را که سال‌ها بود فعالیتی نداشتند دوباره راه‌اندازی کردیم. باور کنید با نگاه ویژه به گیاهان دارویی و طب سنتی می‌شود به گردش چرخ اقتصاد کشور کمک شایانی کرد.»
مرد مقابل صفحه نمایش بزرگی که سؤالات مختلفی روی آن به نمایش در می‌آید ایستاده است: «‌اندازه کف دستان شما چقدر است؟ در طول روز بدن‌تان بیشتر سرد می‌شود یا گرم؟ سرعت تأثیرپذیری‌تان از گرما و سرما چقدر است؟ هنگام صحبت چند جمله را می‌توانید بدون فاصله بیان کنید؟ مرد سعی می‌کند همه سؤالات را با سرعت جواب دهد. مسئول غرفه بعضی از سؤالات را توضیح می‌دهد و در پایان گزینه نتیجه نهایی را انتخاب می‌کند. مرد برگه را از دستگاه می‌گیرد و به مسئول غرفه می‌دهد. مسئول غرفه با وسواس پاسخ سؤالات را بالا و پایین می‌کند و می‌گوید: «مزاج شما سرد و خشک است و باید از غذاهایی که طبع گرم دارند استفاده کنید و سبک زندگی‌تان را عوض کنید.»
مینا برگه مزاج‌سنجی را نشان می‌دهد و می‌گوید: «اگر هر کسی با مزاج خودش آشنا باشد و سبک زندگی‌اش را بر اساس مزاجش تغییر دهد کمتر بیمار می‌شود و امید به زندگی مردم بالا می‌رود. خیلی از مردم نمی‌دانند چه مزاجی دارند. مزاج سنجی کمک می‌کند بدانیم چه چیزهایی با بدن ما سازگارتر است. تأثیر از آب و هوا و تغذیه و ورزش و حتی کیفیت خواب هم به مزاج ما بستگی دارد. اگر بدانیم مزاج ما گرم است باید کمتر از گرمی جات استفاده کنیم و برعکس. درجه دمای افراد گرم مزاج بالا است و ما سعی می‌کنیم تا آنها سبک زندگی‌شان را بر همین اساس تغییر دهند تا سلامتی‌شان به خطر نیفتد. خیلی‌ها به ما مراجعه می‌کنند که لاغر هستند و هرچقدر غذا می‌خورند چاق نمی‌شوند و یا کسانی که می‌گویند آب هم می‌خورند چاق می‌شوند. همه اینها به مزاج آدم‌ها ارتباط پیدا می‌کند. رژیم غذایی این دو تیپ باید با هم متفاوت باشد درحالی که اغلب توجهی به این تفاوت نمی‌کنند. در طب سنتی به این تفاوت‌ها اهمیت می‌دهند و برای هر کدام رژیم غذایی و سبک زندگی خاصی در نظر می‌گیرند.»
گوشه سالن بیلبورد بزرگی توجه همه را جلب می‌کند: «مزاج سالمندان بالای 70 سال در طب سنتی سرد در نظر گرفته می‌شود و نباید در رژیم غذایی‌شان غذاهای سرد قرار دهیم.» مرد نوشته‌ها را به همسرش نشان می‌دهد و می‌گوید: «الکی نیست همیشه دست و پام سرد است، از این به بعد باید سردی کمتر بخورم.» زن لبخند می‌زند و می‌گوید: «شما هنوز 60 سال هم نداری از الان به استقبال 70 سالگی رفتی.»
شیشه‌های عسل مرتب روی هم چیده شده‌اند و مرد با صدای بلند تبلیغ عسل و چای ماسالا می‌کند: «از بمب انرژی ما تست کنید. یکی از مسئولان غرفه بسرعت لیوان‌های کاغذی را پر می‌کند و دست مردم می‌دهد. بالای غرفه نوشته‌اند «زنبور عسل کلید طلایی طبیعت» مرد خاصیت هر کدام از عسل‌ها را با صدای بلند می‌گوید و اصرار می‌کند که آنها را تست کنیم: «این عسل زنبور وحشی است. محلی‌ها به آن اکسیر جوانی می‌گویند. کافی است هر روز صبح یک قاشق از این عسل بخورید و تا آخر شب انرژی داشته باشید.»
هر لحظه به جمعیت بازدیدکننده نمایشگاه طب سنتی و گیاهان دارویی اضافه می‌شود. زن دست نوشته‌اش را دوباره مرور می‌کند و سراغ غرفه‌هایی را می‌گیرد که گیاهان دارویی می‌فروشند: «من بچه‌هایم را با همین گیاهان دارویی بزرگ کردم و حالا نوبت نوه‌هایم است.»