بهشتی و مطهری؛ مردان گفت‌وگو در دشوارترین شرایط

جواد نوائیان رودسری – با فروکش کردن تدریجی اغتشاشات و مهار برخی رفتارهای خلاف قانون، شاهد شکل گرفتن جلسات گفت‌وگو میان مسئولان و طیف های مختلف  مردم هستیم؛ جلساتی که هر چند باید خیلی زودتر از این‌ها آغاز می‌شد اما باید آن ها را به فال نیک گرفت؛ به ویژه این‌که شاهد حضور سران قوا و مسئولان عالی‌رتبه کشوری در این جلسات و گفت‌وگوی صریح و بی‌پرده‌ مردم، به خصوص جوانان، با آن ها هستیم. مشی و روش اندیشمندان پیشتاز انقلاب اسلامی نیز، چیزی جز توجه به گفت‌وگو و اقناع مخاطبان با دلیل و برهان نبوده‌است. نگاهی به تاریخ نهضت اسلامی نشان می‌دهد که امام خمینی(ره) و شاگردان برجسته  ایشان، گام‌های مؤثری در این مسیر بر می‌داشتند و از هیچ تلاش و کوششی برای اقناعِ ذهنی مردم، با استفاده از فرصت‌های گفت‌وگو و پرسش و پاسخ، دریغ نمی‌ورزیدند.  به دیگر سخن؛ خواننده محترم پس از خواندن روایت های ذیل، درخواهد یافت که اولا: گفت وگو و احیانا مناظره، راهبرد و نه تاکتیک در مشی نظریه پردازان والامقام انقلاب اسلامی است. ثانیا: بر پایه راهبردی تلقی کردن این رویه، شهیدان بهشتی و مطهری هیچ گاه منتظر مهیا شدن همه شرایط مطلوب برای گفت وگو نمی ماندند و به تعبیر امروزی، ریسک گفت وگو را بر خود هموار می کردند.ثالثا: طرف گفت وگو در مشی شهیدان بهشتی و مطهری، نه تنها لزوما از  میان متدینان غیرهمفکر نبود بلکه آن بزرگواران از گفت وگوهای صریح با نامتدینان اعم از لائیک ها یا توده ای ها استقبال می کردند.براساس این نکات، می توان این رویکردها را همچنان کاربردی و راهگشا دانست.
 
شهید مطهری: قدردانی از شبهه‌افکنی! رویه شهید مطهری در برخورد با پرسش‌‌ها و شبهات، ارائه پاسخ‌های اقناع‌کننده، مستند و متناسب با اطلاعات و نیاز مخاطبان بود. شاگردانش در دانشگاه به یاد می‌آورند که او، همیشه نیم ساعت قبل از کلاس و همین مدت را بعد از اتمام آن، به سوالات دانشجویان اختصاص می‌داد و اگر نیاز و اشتیاق می‌دید، جلسه گفت‌وگو را به فضای دیگری منتقل می‌کرد و بدون رودربایستی، با صراحت و بدون حاشیه رفتن، به سوالات جور واجور و گاه نامربوط حاضران پاسخ می‌گفت و از طعنه یا انتقاد‌های صریح نمی‌هراسید. این رویکرد را در پاسخ‌گویی‌های مکتوب هم داشت. بسیار پیش می‌آمد که دانشجویان، مقالات یا نوشته‌هایی را از جراید گوناگون نزد شهید مطهری می‌آوردند که در آن ها به یک یا چند مورد از احکام اسلامی یا حتی اعتقادات بنیادین او حمله شده‌بود. استاد، بدون آن‌که واکنش تُندی نشان دهد، با حوصله فراوان به نوشتن یادداشت مبادرت می‌کرد و برای نشریه‌ای که آن شبهات را چاپ کرده‌بود، می‌فرستاد. یکی از این نشریات، مجله «زن روز» بود که در دوره پهلوی، یکی از مجلات زرد محسوب می‌شد. مرحوم دکتر سیدصادق طباطبایی در گفت‌وگویی با پایگاه مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، به این موضوع اشاره می‌کند و می‌گوید: «فردی به نام هوشنگ مهدوی، درباره حقوق زن در اسلام، در مجله زن روز مقاله می‌نوشت و آقای مطهری جواب می‌دادند. پاسخ های ایشان فوق العاده متین، منطقی و محکم بود و من به شدت تحت تأثیر این نحوه پاسخگویی قرار می گرفتم. نکته جالب برای من این بود که آقای مطهری از نویسنده مقاله ها به خاطر طرح شک و شبهه هایی که درباره اسلام وجود داشت و او آن ها را مطرح می کرد، تشکر کرده و گفته بودند: اگر این شک ها مطرح شوند و صاحب نظران به آن ها پاسخ های منطقی و مستدل بدهند، مخاطب به مرحله ای از یقین خواهد رسید که هرگز رخنه ای در ایمان او ایجاد نخواهد شد. ایشان اظهار امیدواری کرده بودند که از این دست مقاله ها بیشتر منتشر شود. من سعی کردم تمام شماره های مجله را پیدا و مطالعه کنم. بعدها این مقاله ها در قالب کتاب و تحت عنوان «نظام حقوقی زن در اسلام» چاپ شدند.» گفت‌وگو و پرسش و پاسخ، جزئی غیرقابل تفکیک از تمام جلسات سخنرانی شهید مطهری بود؛ وی اعتقاد داشت که اسلام برای تمام این پرسش‌ها، پاسخی درخور دارد و می‌توان با تکیه بر آموزه‌های اصیل آن، غبار تردید و شبهه را از ذهن مردم و به ویژه جوانان، زدود.       شهید بهشتی: گفت‌وگو در همه‌جا و همه وقت شهید بهشتی به واسطه گفت‌وگوهای طولانی‌اش با سران جریان‌های فکری دیگر و به خصوص مارکسیست‌ها، شهرت فراوانی داشت. هنگامی که او مدیریت مسجد هامبورگ در آلمان را برعهده گرفت و نام آن را به مرکز اسلامی هامبورگ تغییر داد، فضا برای گفت‌وگو و تبادل نظر و همین‌طور پاسخ به شبهات بیش از گذشته فراهم شد. در آن زمان دانشجویان ایرانی و علاقه‌مند به مذهب، در اروپا انجمن اسلامی تأسیس کرده‌بودند و جلسات بحث و مناظره‌ای که توسط این تشکل برگزار می‌شد، در بسیاری از موارد، میزبان شهید بهشتی به عنوان پاسخگوی پرسش‌ها بود. جالب این‌جاست که وی، نه فقط به جلسات انجمن اسلامی که جوّی مذهبی داشت، می‌رفت بلکه دعوت گروه‌هایی را هم می پذیرفت که اصولاً عقیده‌ای به دین نداشتند و در واقع از هیچ فرصتی برای پاسخگویی به شبهات نمی‌گذشت. شاید گزارشی که درباره اقدامات او در هامبورگ و به نقل از یکی از نزدیکانش، در شماره 37 مجله «معارف»، مورخ مردادماه 1385 منتشر شده‌است، گویای این ویژگی ممتاز شهید بهشتی باشد: «[دانشجویان توده‌ای شهید بهشتی را دعوت به مناظره و گفت‌وگو کردند. او پذیرفت.‌] آن‌ها جلسه را در طبقه دوم یک مشروب‌فروشی گذاشته بودند. وقتی وارد شدیم، ما را به طبقه بالا بردند. نگاهی به اطراف کردیم، دیدیم بساط سیگار و ... روی میزها پهن است ... [شهید بهشتی] وقتی وارد شد چون همیشه در سفرها، حصیری به عنوان جانماز همراه داشت، گفت: من نمازم را نخوانده‌ام، حصیر را پهن کرد و در آن فضا به نماز ایستاد. پس از نماز بحث شروع شد. مجری برنامه سؤالات زیادی خواند و جلسه را ترک کرد و شهید بهشتی را با آن جمعیت و حدود 70 سؤال تنها گذاشت! یکی از افراد سؤالی کرد که بیشتر جنبه دست انداختن داشت. او گفت: آقای بهشتی! می‌گویند در بهشت رودهایی از عسل روان است. تکلیف من که به عسل علاقه ندارم چیست؟! همه خندیدند! شهید بهشتی چند لحظه مکث کرد و سؤال را این گونه پاسخ داد و جَوّ را حسابی کنترل کرد؛ ایشان گفت: اول باید ببینیم شما را به بهشت راه می‌دهند، بعد ببینیم با مشکل شما که از عسل خوشتان نمی‌آید چه باید کرد! و در پی آن، توضیحات دیگری هم داد. پس از اتمام جلسه که پایین آمدیم، ایشان خواست سوار ماشین شود، یکی از اعضای شرکت‌کننده که احتمالاً مست بود، قصد داشت از پشت با چاقو به او حمله کند که یکی از بچه‌های انجمن‌اسلامی او را گرفت و خواست پلیس را خبر کند که شهید بهشتی گفت: این حواسش سرجایش نیست، رهایش کنید. کاری نکرده است که نیاز به دخالت پلیس باشد.»