روزنامه ایران
1401/08/23
بازی در باغ کتاب
محمد معصومیانگزارشنویس
در باغ کتاب که باز میشود موزیک تند و صدای جیغ بچهها دیگر جایی برای هیچ صدایی باقی نمیگذارد. مجبور میشوم دستم را جلوی دهانم شیپور کنم و با مسئولینی که جلوی در به بچهها بلیت میدهند حرف بزنم. صندلیها کم و بیش پر است و روی استیج دو مجری جوان هم با صدای بلند مشغول تهییج بچهها هستند. جشنواره «ایران آینده» پرشور و هیجان درحال برگزاری است و هرجا چشم میچرخانم نوجوانانی را میبینم که قرار است در این جشن خوش باشند و وقت بگذرانند. کسی تنها نیامده و بیشتر بچهها یا به همراه گروه دوستان یا خانواده راهی باغ کتاب شدهاند تا از بازیهایی که بهصورت رایگان در اختیار آنها قرار میگیرد لذت ببرند.
اینجا همه چیز رقابتی است و هر فرد با گرفتن بلیتی که روی آن «کیوآرکد» درج شده در نهایت میتواند امتیازات خود را بشمارد و بن خرید کتاب هدیه بگیرد. برای کسانی که در جشنواره شرکت میکنند بخشهای باغ کتاب مانند باغ علم نوجوان و باغ علم کودک هم به صورت رایگان در دسترس است. 20 نوع بازی و سرگرمی فضاسازی و آماده شده است مانند بازیهای دیجیتالی، ویآر و بازیهای کنسولی که در روزهای آخر جشنواره بهصورت لیگ برگزار میشود. بازیهای گروهی مانند لیزر تگ، بازیهای رومیزی، فضای بازیهای حرکتی گروهی و فردی مانند چالشهای فوتبالی؛ دریبل توگل، روپایی، شوت یک ضرب و فوتبال آدمکی هم از بازیهایی است که در فضای باز مورد استقبال بچهها قرار گرفته است. اسکیت رقابتی، مسابقه بادبادک بازی و در نهایت فضای گفتوگوی آزاد برای نوجوانان هم در نظر گرفته شده است. بچههایی که در بازیها شرکت میکنند از هر بخش امتیاز میگیرند و آخر سر بنا به امتیاز دریافتی میتوانند بن خرید کتاب دریافت کنند.
سیدمصطفی کشفی، مدیر آفرینشهای فرهنگی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران را در میان هیاهوی جمعیت میبینم. مرد جوانی که آرام و شمرده حرف میزند و از اهداف جشنواره میگوید که مهمترین آنها انتقال پیام از طریق بازی به نوجوانان است: «جشنواره ایران آینده توسط سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران و شبکه امید درحال برگزاری است. این جشنواره صبحها پذیرای دانشآموزان و بعدازظهرها از ساعت 3 تا 10 شب میزبان عموم نوجوانان و خانوادهها است.» بهانه تشکیل این جشنواره هفته ملی نوجوان است و آنطور که کشفی میگوید سازمان در این دوره مدیریتی بنا دارد در حوزه نوجوان تمرکز و برنامهریزی کند: «قرار است به نیاز و سلایق بچهها اهمیت بدهیم و بههمین خاطر نیز بازی و سرگرمی محور اصلی این موضوع است.»
همینطور که کنار غرفه بازیهای کنسولی حرف میزنیم تلویزیون الایدی از روی میز به زمین میافتد و کشفی با اضطراب سر برمیگرداند و بعد از اینکه تلویزیون سالم سرجایش برمیگردد نفس راحتی میکشد. در فضای باز مجموعه اوضاع درهم برهم است و صدای برخورد توپ و جیغهای هیجانآمیز بیشتر به گوش میرسد. زیر سایهبانی پر از میزهای فوتبال دستی و ایرهاکی است. بچههای نوجوان در تیمهای مختلف با هم بازی میکنند. خانوادههای زیادی هم در گروههای رقابتی مشغول بازی هستند. محو تماشای بازی ایرهاکی مادری با کودک خردسالش هستم که ناگهان توپی از قسمت فوتبال آدمکی درمیرود و بر فرق سر مادر فرود میآید. مادر مصدوم میشود البته خبری از برانکارد نیست که او را از زمین خارج کند خودش با دست سرش را میمالد و کودکش از خنده ریسه میرود.
مردی که جلوی سایهبان ایستاده و مسئول انتظامات است از استقبال خوب بچهها میگوید: «همین که بچهها چند دقیقهای خوش باشند خوب است ماهم از اینکه صدای جیغ و کف میشنویم خوشحال میشویم.» غرفه مسابقه آشپزی خلوت است و چند دختر نوجوان مشغول اسکیتسواری در پیست هستند. پدر و مادری تکیه داده به دیوار مشغول تماشای دو فرزند خود هستند که روی میز مشغول ایرهاکی دولا شدهاند. کنارشان میایستم و سر حرف را باز میکنم. میپرسم چه شد که به جشنواره آمدهاند؟ مادر بچهها میگوید: «راستش پسرم را از مدرسه آوردند بعد آمد خانه با شور و شوق کلی تعریف کرد و بعد دخترم هم دلش خواست بیاید. گفتیم وقت بگذاریم و با هم بیاییم.» پدر خانواده دستی در موهایش میکشد و میگوید: «وضعیت جوری است که باید بیشتر برای بچهها وقت گذاشت تا کمی حال و هوایشان تغییر کند.» چند بادبادک رنگی در آسمان نیمه ابری با پسزمینه کوهها نمای زیبایی به پشت بام مجموعه داده است. دو دختر و دو پسر نوجوان با خنده به اطراف میدوند تا بادبادکها اوج بگیرند. پدرها و مادرها با هم صحبت میکنند و از تکان دادن دستها و حالت صورتشان پیداست بحث خیلی جدی است. کمی آنطرفتر در سوله کوچکی بازی لیزرتگ در جریان است که شبیه پینت بال است اما به جای توپهای رنگی باید با لیزر به سنسوری که روی سر قرار دارد شلیک کنند.
غرفه بازیهای رومیزی هم حسابی شلوغ است و مسئول این بخش که پسر جوانی است از برگزاری 27 مدل بازی روی 27 میز میگوید. بازیهایی که بیشتر کارتی هستند مانند «تن به تن»، «تهران 1410»، «اونو» و مافیا که یکی از میزها را حسابی شلوغ کرده است. دختران و پسران پشت یک میز نشستهاند و با نظارت یکی از مسئولین که امتیازدهی میکند مشغول بازی هستند. پشت میز دیگری دو پسر نوجوان نشستهاند و یکی هم مشغول توضیح دادن درباره بازی است. تماشایشان میکنم که بعد از توضیح بازی از طرف داور نگاه بیحوصلهای به هم میکنند و میپرسند: «میشود بازی نکنیم و امتیاز ما را بدهی برویم؟» داور بازی میخندد و میگوید: «اگر آنقدر لازم دارید مشکلی نیست.»
غرفه بازیهای کنسولی هم طرفداران خودش را دارد. دو پسر جوان دسته بازی در دست دارند و دوستشان مشغول گزارش بازی است: «لیورپول 2 -صفر از رئال مادرید جلو افتاده و آنجلوتی نگران حذف از مرحله یک هشتم لیگ قهرمانان اروپا است...» به نظر شبیهسازی بازی لیورپول و رئال مادرید است که چند وقت دیگر قرار است در چهارچوب جام باشگاههای اروپا برگزار شود. غرفه بازیهای دیجیتالی دختران جدا است. چیزی که برای من عجیب است فوتبال بازی توسط دو دختر جوان است که یکی آرسنال و دیگری چلسی را برداشتهاند. حسابی حرفهای هستند و یکی از آنها همینطور که بازی میکند، میگوید: «بازی را از برادرش یاد گرفته و خودش هم طرفدار آرسنال است.» آن یکی هم میگوید: «با پدرش در خانه بازی میکند و حسابی با هم کری دارند.» مسئول قسمت دختران هم با تعجب از نوجوانان دختری میگوید که بازیکن حرفهای فیفا و پیاس هستند. چند دختر نوجوان به همراه مادران جوان مشغول بازی «کراش تیم ریسینگ» هستند. انتهای سالن هم دختری با دوربین ویآر درگیر است و حرکتهای عجیب و خندهداری میکند. دو طرف مجموعه سربسته پر از پسران و دختران نوجوانی است که روی میزها نشسته و مشغول حرف زدن و قهوه خوردن هستند. روی استیج هم مجریان جوان با مدد موزیکهای شاد سعی میکنند بچههای جلوی استیج را که روی صندلی نشستهاند شاد نگه دارند.
سایر اخبار این روزنامه
بازگشت دلار توافقی به کانال ۳۲ هزار تومان
گاز رایگان برای یک میلیون مشترک
حراست از برادری
چک بلامحل اصلاحطلبان!
9 ماه دیگر آغاز همکاری خودرویی ایران و روسیه
شوک انفجار در استانبول
انتظار روزهای پرباران برای ایران
تعامل فنی بدون باج سیاسی
بازی در باغ کتاب
نظم نوین پهپادی
برای پوکر قهرمانی به تایلند میروم
بلوط چینی در بازفت