حاشیه‌های یک ســـــرود

آرمان ملي: چند روز پيش، تصوير فوتباليست‌هايي در فضاي مجازي منتشر شد که پيش از اعزام به مسابقات جام‌جهاني، به ديدار مسئولان رده بالاي کشور رفته بودند. البته فوتباليست‌هاي شناخته شده‌اي هم هستند که دست رد به دعوت فيفا براي تماشاي فوتبال در جام‌جهاني زده‌اند.
دشواري‌هاي زندگي شهروندان منجر به اين شده که عده‌اي همچون گذشته پيگير تيم فوتبالي که به جام‌جهاني رفته، نباشند و البته اين عدم حمايت، نه تنها از سوي برخي مردم که از سوي برخي چهره‌ها هم صورت گرفته و آن‌ها هم به واسطه ارتباطي که ممکن بود ميان آن‌ها و اين تيم ايجاد شود (مثلا خواندن سرود اختصاصي تيم‌ملي)، از اين کار امتناع کرده‌اند. روز گذشته خبري منتشر شد که محسن چاوشي، خواننده در توييتي نوشته که هيچ‌گونه همکاري‌ با کاروان فوتبال در جام‌جهاني قطر ندارم. او نوشت: «ترانه‌ «خليج‌فارس» قديمي‌ست‌. اينجانب هيچ‌گونه همکاري‌ با کاروان فوتبال در جام‌جهاني قطر ندارم و تاکيد مي‌کنم که هيچ رسانه‌، ارگان، نهاد و… حق استفاده از آثارم را ندارد. فوتبال و ملحقاتش، تنها چيزي‌ست که اين روزها ذره‌اي برايم اهميت ندارد.»
در اين شرايط، لبم به صحبت هم باز نمي‌شود چه برسد به آواز خواندن!
محمد معتمدي هم خواننده‌ ديگري بود که از هر گونه ارتباطي با اين تيم‌ملي خبر داد. حدود يک ماه پيش از آغاز جام‌جهاني و در حاليکه هنوز فوتباليست‌ها از ايران به قطر نرفته بودند، نامش به عنوان اجراکننده سرود تيم‌ملي ايران در جام‌جهاني در رسانه‌ها منتشر شد اما او با انتشار مطلبي در فضاي مجازي، رسما خبر ساخت قطعه‌اي جديد را رد کرد و نوشت که مطلع شده که به عنوان خواننده رسمي تيم‌ملي انتخاب شده است ولي در اين شرايط لبش به صحبت کردن هم باز نمي‌شود چه برسد به آواز خواندن. همان موقع رسانه‌ها ابراز نگراني کرده و نوشتند که بايد ديد «کارگروه حوزه فرهنگ، هنر و رسانه براي جام‌جهاني 2022 قطر چه اقدامي براي ساخت سرود انجام مي‌دهد و يا اينکه کلا از ساخت يک قطعه موسيقي صرف نظر مي‌کند؟» خبرگزاري دولتي ايسنا هم به فلسفه موسيقي در جام‌جهاني پرداخت و نوشت: «رويدادهايي چون جام‌جهاني، به علت هيجان و جنبه مفرحي که دارند، همواره با موسيقي همراه بوده‌اند. موسيقي بخشي از فرهنگ فوتبالي به شمار مي‌رود و آثار رسمي ساخته شده به سفارش فيفا براي هر دوره و البته آثار محلي، لشکر دوستداران فوتبال را با يکديگر متحد مي‌سازد.»


کدام شرکت خصوصي با رضا يزداني قرارداد بست؟
اما در ميان انکار خواننده‌ها و تاييد رسانه‌ها از اوايل آبان، خبري مبني مشخص شدن خواننده آهنگ تيم‌ملي در رسانه‌ها همراه با نام قطعه او درز پيدا کرد. رسانه‌ها گفتند که «پروژه توليد ترانه مردمي «ايران صداي نفسامه» براي حمايت از تيم‌ملي فوتبال ايران در جام‌جهاني 2022 قطر توسط بخش خصوصي به پايان رسيد.» خواننده که بود؟ رضا يزداني، از دوستان و همراهان صميمي علي اوجي (از مديران برنامه و نزديکان سال‌هاي طولاني به مهران مديري، بازيگر و مجري برنامه‌هاي تلويزيوني با ژانر طنز). همان زمان و با اين اعلام، گفته شده که «اين آهنگ نسبت به ساير قطعات رسمي تيم‌ملي ايران در جام‌هاي جهاني قبلي از نظر محتواي کلام و فرم موسيقي، تفاوت‌هاي زيادي دارد. اين آهنگ از نظر فرم و محتوا ضمن حفظ المان‌هاي حماسي و متناسب با فضاي فوتبال جام‌جهاني، با در نظر گرفتن سلايق نسل جوان و نوجوان تهيه شده است.» همين‌طور گفتند که «توليد آهنگ تيم‌ملي با صداي رضا يزداني و موسيقي بابک زرين بيش از سه ماه زمان برد و ضبط آن در فصل تابستان انجام شده بود. به گفته دست اندرکاران پروژه، اين آهنگ به سفارش فدراسيون فوتبال آماده نشده و با حمايت و بودجه بخش خصوصي و صرفاً براي حمايت از تيم‌ملي فوتبال در جام‌جهاني 2022 قطر و براي هواداران آماده شده است.» بعد از اعلام اين نام، رسانه‌ها تيتر زدند که «رضا يزداني خواننده ترانه‌اي براي تيم‌ملي، ماجراي سفارشي بودن اين اثر را از بيخ و بن تکذيب کرد!» بله رضا يزداني قرارداد خود را به بخش خصوصي ارتباط داد و در اينستاگرام خود نوشت: «تير ماه امسال، خيلي پيش‌تر از تحولات اجتماعي و تاريخي اين روزها، قراردادي با بخش خصوصي بستيم براي ترانه تيم‌ملي فوتبال و کلي کنسرت و برنامه‌هاي جنبي ديگر براي ترانه و ويدئوي آن که همگي منتفي و کنسل شد و اين ترانه که همان روزها ضبط شده بود باقي ماند، اکنون آن شرکت محترم براي حمايت از تيم‌ملي به صورت کاملا مردمي، تصميم به پخش ترانه گرفته. دقايقي پيش در يکي از سايت‌هاي خبري خواندم که اين ترانه، سفارش فدراسيون فوتبال است که قويا تکذيب مي‌کنم.»مشخص نيست که آيا ترانه‌اي که رضا يزداني خوانده از رسانه‌هاي ملي پخش شود يا خير و اگر پخش شود، آقاي يزداني باز مي‌گويد که رسانه‌ملي هم خودش به صورت کاملا مردمي پخش کرده از سوي ديگر نامي هم از آن شرکت محترم برده نشده است. بايد گفت که در ايران، شرکت‌ها و کانون‌هاي تبليغاتي که مثل قارچ رشد کرده‌اند، براي توليد ويدئو و ساير همکاري‌هايشان، قراردادهاي نجومي با سلبريتي‌ها مي‌بندند و از سوي ديگر در ارتباط بسيار تنگاتنگ با صدا و سيما هستند. صدا و سيمايي که همواره از بودجه‌هاي کلان برخوردار بوده و چند وقتي است که با ريزش مخاطب روبه‌روست.