احتمالا قطعنامه دوم مطالبه‌گرانه باشد

جاوید قربان‌اوغلو تحلیلگر مسائل بین‌الملل مساله پرونده هسته‌اي و مذاکرات وين به کلاف سردرگمي تبديل شده که علاوه بر موضوعات و مشکلات خودش بعد از چندين دور مذاکره هنوز به جايي نرسيده و در يک حالت بن‌بست قرار دارد و البته دلايلش هم بارها گفته شده و نيازي به تکرار نيست. اين پرونده يا از سر حادثه يا هر علت ديگري با سه موضوع ديگر نيز مرتبط شده؛ نخست مساله اوکراين و موضوع پهپادهاي ايران که باعث شد ايران در يک فشار بين‌المللي قرار بگيرد و ايران را متهم کردند که با فرستادن پهپاد به روسيه، زيرساخت‌هاي اساسي اوکراين را مورد هدف قرار داده استو موضوعي که از جانب ايران پاسخ‌هاي گوناگوني داده شد، نهايتا آخرين حرف آقاي اميرعبداللهيان بود که پهپادها قبل از شروع جنگ به روسيه داده شده بود. موضوع ديگري که به پرونده گره خورد، مساله انتخابات آمريکا بود و در شرايطي که بايدن و دموکرات‌ها قرار داشتند با توجه به جو منفي ناشي از مسائل مربوط به اوکراين امکان اينکه بتوانند با ايران مذاکراتي را شروع کنند، حداقل مي‌توان گفت به صورت علني بازتاب منفي در چهره دموکرات‌ها و انتخابات مي‌گذاشت که فعلا از سر گذراندند و مجلس سنا را قطعي در دست گرفتند و مجلس نمايندگان هم بستگي دارد که نتايجش چه خواهد شد ولي احتمالا از دست خواهند داد ولي آنچنان تاثيري در موضوع نخواهد گذاشت. موضوع سومي که با اين مساله عجين شد و اين مساله را در بن‌بست قرار داد، مسائل داخلي ايران بود که بالاخره فشارهاي بين‌المللي کشورها براي اينکه ايران را محکوم کنند به‌خاطر اين مساله، به‌طور فزاينده‌اي شکل گرفت. تقريبا مي‌توانم بگويم در طول 43 سال گذشته ما شاهد چنين اجماعي در جهان عليه ايران نبوديم. حتي اين اجماع از اجماع دوران مساله ميکونوس که منجر به فراخواني سفراي اروپايي از تهران يا درخواست خروج سفراي ايران از پايتخت‌هايشان بود يا ايران فراخواند يا در موضوع آغاز بحران هسته‌اي در دوره احمدي‌نژاد که با هولوکاست عجين شد و فشار سنگيني وارد آمد حتي در آن دوره هم شاهد اين اجماعي که الان هستيم، عليه ايران نبوديم. بنابراين اينها با مساله اصلي ايران درهم تنيده شده. تلاش‌هاي جوزف بورل و اجلاس وين به نتيجه نرسيد و در بن‌بست باقي ماند. منتها آنطور که دارم رصد مي‌کنم و مي‌بينم، ايران در قضيه اوکراين دارد آرام آرام خودش را کنار مي‌کشد که البته اقدام بسيار خوب و سنجيده‌اي است. در موضوع مساله داخلي هم اميدواريم درايت به خرج داده شود و مطالبات مردمي با عقلانيت مديريت شود و بيش از اين خسارت در داخل ايجاد نکند که قطعا در موضوعات بين‌المللي و سياست خارجي ايران تاثير خواهد گذاشت. آنچه باقي مي‌ماند، موضوع سه نقطه آلوده است که از خبرها برمي‌آيد، ظاهرا ايران با آقاي گروسي صحبت‌هايي داشته و اعلام هم شده اجازه خواهند داد از آن سه نقطه بازديد کنند و همچنين به سوالات آنها پاسخ دهند و اگر اين اتفاق بيفتد، نقطه اميدي هست که آمريکايي‌ها بعد از اينکه انتخابات کنگره را پشت‌سر گذراندند و اوضاع ايران هم آرام‌تر شد، مذاکرات از سر گرفته شود. بارها گفته‌ام مساله احياي برجام يا توافق با ايران جزو اولويت‌هاي انکارناپذير آمريکايي‌هاست و مايل هستند با ايران به يک تفاهم برسند. منتها عقب انداختن و تاخيري که صورت گرفته باعث شد که هم مسائل داخلي ايران و هم موضوع اوکراين موضع ايران را تحت تاثير قرار دهد و احتمالا اگر مذاکره‌اي هم شروع شود بالاترين و ماکزيممي که به دست خواهد آورد، برجام 2015 است که از اول هم مصلحاني که واقعا فضا را رصد مي‌کردند، به دولت و مذاکره کنندگان پيشنهاد مي‌کردند که اين مساله را حل کنند. از طرفي به نظر مي‌رسد برنامه جديدي در نشست فصلي شوراي حکام تصويب خواهد شد. اينکه نسبت به قطعنامه قبلي چقدر تفاوت داشته و چه لحن تندتري داشته باشد و چه مطالباتي از ايران بخواهد را نمي‌توانم اظهارنظر کنم. قطعنامه اول بيشتر نصيحت گونه بود و احتمال مي‌رود قطعنامه دوم مطالبه‌گرانه باشد. با توجه به موضع به‌خاطر اينکه فشار را به ايران بيشتر کند تا ايران از مواضع به قول آنها فرابرجامي عقب‌نشيني کند، اين قطعنامه تصويب خواهد شد. اينکه زبان قطعنامه چگونه باشد را نمي‌توانيم گمانه‌زني قطعي انجام دهيم. ولي تقريبا مسلم است قطعنامه‌اي که الان آمريکا و سه کشور پيشنهاد کردند احتمالا در نشست آتي فصلي شوراي حکام به تصويب خواهد رسيد.