کوچ‌های شبهه‌برانگیز وزارت ورزش

ورزش ایران همواره آبستن اتفاقات عجیب است. عجایبی که هیچ توضیح قانع‌کننده‌ای نمی‌توان برای آن یافت و عمدتاً نیز در زمان‌هایی رخ می‌دهد که همه نگاه‌ها به سمت و سویی دیگر است. درست مثل این روز‌ها که تب فوتبال تمام ورزش را احاطه کرده و کمتر کسی نگاهش به گوشه و کنار ورزش و دیگر اتفاقات می‌افتد. در چنین روز‌هایی که همه توجه‌ها به تیم ملی فوتبال ایران است و رقابت‌هایی که در قطر پیش‌رو دارد، دو معاون وزیر ورزش خود را مهیای حضور در کمیته ملی پارالمپیک می‌کنند، کوچی که هیچ دلیل منطقی نمی‌توان برای آن یافت.
۱۰ ماه قبل بود که پولادگر با پایان کارش در فدراسیون تکواندو، مسیرش را به سمت وزارت ورزش کج کرد و با حکم سجادی به معاونت توسعه ورزش قهرمانی و حرفه‌ای وزارت ورزش گمارده شد. انتخابی در جهت فراهم کردن شرایط برای ارتقای سطح کمی و کیفی فعالیت‌های ورزشکاران، مربیان و خصوصاً قهرمانان در عرصه‌های ملی، آسیایی و جهانی و همچنین سازماندهی امور فدراسیون‌ها، هیئت‌های ورزشی و باشگاه‌های ورزشی. مسئولیتی سنگین که تنها جزئی از وظایف معاونت توسعه ورزش قهرمانی وزارت بود. هرچند پولادگر خوب می‌دانست که معاونت توسعه ورزش قهرمانی و حرفه‌ای وزارت ورزش و جوانان یکی از پرمشغله‌ترین و حساس‌ترین جایگاه‌های مدیریتی در ورزش ایران است که همواره با مسائل و چالش‌های بسیار زیادی روبه‌رو بوده است، از رسیدگی به امور فدراسیون‌های المپیکی گرفته تا تیم‌های ملی و باشگاهی، چون سرخابی‌های پایتخت. بی‌تردید پولادگر با علم به این مهم بود که به بدنه وزارت ورزش اضافه شد، اما در کمتر از یک سال خود را مهیای حضور در انتخابات ۲۲ آذر کمیته ملی پارالمپیک کرده است و در این راه مریم کاظمی‌پور، معاون توسعه ورزش بانوان وزارت ورزش نیز با کپی از روی دست پولادگر برای تصدی پست نایب‌رئیسی بانوان کمیته ملی پارالمپیک کاندید شده است. اقدامی که پیشتر داورزنی نیز انجام داده بود. او نیز درست در روز‌هایی که معاونت وزارت ورزش را برعهده داشت، خود را مهیای بازگشت به فدراسیون والیبال کرد و اتفاقاً تلاش‌هایش نیز نتیجه داد. حالا چند ماه بعد، پولادگر و کاظمی‌پور نیز همین سناریو را تکرار کردند تا این سؤال مطرح شود که چرا معاونین وزارت ورزش یکی پس از دیگری عطای حضور در این وزارتخانه را به لقایش می‌بخشند و صندلی دیگری برای خود ردیف می‌کنند؟ آیا پست معاونت برای آن‌ها به معنای سکوی پرتاب است یا مشکلات و دشواری‌های دیگری وجود دارد که شاهد این رفت و آمد‌های عجیب و غریب در وزارت ورزش هستیم؟!
بی‌شک افراد باید با توجه به توانایی‌هایی که دارند قبول مسئولیت کنند و رها کردن جایگاهی که به آن‌ها سپرده می‌شود برای رسیدن به پستی دیگر اصلاً جالب توجه نیست، خصوصاً که هیچ یک از اهداف تبیین شده نیز محقق نشده باشد! علاوه بر آن موفقیت در انتخابات ۲۲ آذر برای تصدی پست ریاست کمیته ملی پارالمپیک نیازمند برنامه‌ریزی، رایزنی و لابی‌گری‌های قابل توجهی است که زمان زیادی می‌خواهد و بعید است که معاون وزیر بتواند به‌طور همزمان هر دو مورد (معاونت وزارت ورزش و رایزنی برای انتخابات کمیته ملی پارالمپیک) را بالانس و مدیریت کند.
تصمیم پولادگر برای حضور در انتخابات ۲۲ آذر، بلاتکلیفی ۱۱ فدراسیون ورزشی را یادآور می‌شود. فدراسیون‌هایی که بلاتکلیف انتخاب رئیس هستند، اما بعید است با دل‌مشغولی‌های جدیدی که معاون وزیر برای خود دست و پا کرده، بتواند فرصتی برای رسیدگی به این مقوله داشته باشد. درست مانند مریم کاظمی که قرار بود ضمن توجه به قوانین و مقررات مربوطه و بهره‌گیری از نظرات صاحب‌نظران و دست‌اندرکاران در زمینه برنامه‌ریزی جهت عمومی کردن و نهادینه کردن ورزش در بین خانواده‌ها و بانوان کشور، حضور عزتمند بانوان در صحنه‌های بین‌المللی با رویکرد عفاف، حجاب و نمایش توانمندی‌های زنان ایرانی در فرهنگ غنی و پویای اسلامی و توجه به سیاست‌های دولت مردمی و انقلابی سیزدهم در راستای افزایش سهم بانوان در ورزش کشور تلاش کند. انتظاری که سجادی از انتخاب او به عنوان معاون توسعه ورزش بانوان وزارت ورزش و جوانان داشت، اما او نیز قبل از برآورده کردن انتظارات در پست معاونت وزارت ورزش، چشم به تصدی پست معاونت ورزش بانوان در کمیته ملی پارالمپیک دوخته است.