ورود تروریست‌ها ممنوع!

حدود دو ماه از آغاز «فتنه سیاه» در کشور می‌گذرد و امپراتوری دروغ برای زنده‌نگاه‌داشتن آشوب به ترفند‌های مختلفی از جمله کشته‌سازی، به میدان آوردن چهره‌ها، بمباران شایعات و اخیراً هم اعتصاب اجباری دست زد و البته هیچ‌کدام با اقبال عمومی مواجه نشده است. روشن است که از همان ابتدا اکثریت مردم به‌رغم وجود نارضایتی‌های متعدد با این فتنه همراه نشدند و آشوبگران خیابانی اقلیتی بسیار کوچک به نسبت کلیت ایرانیان هستند که البته با هیاهو و اغتشاش سعی می‌کنند خود را زیاد و حتی اکثریت جا بزنند.
با شکست همه این ترفندها، فتنه سیاه نقاب از چهره انداخته و به همان عادت مألوف پیشین خود روی آورده است. قدیمی‌تر‌ها به‌خوبی در یاد دارند که گروهک منافقین وقتی از راهپیمایی مسلحانه ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ طرفی نبست، به‌جای شورش خیابانی، ترور‌های خیابانی را برگزید و تروریست‌ها در واقع از مردمی که در خیابان با آن‌ها همراهی نکردند، انتقام گرفتند. در طول دهه ۶۰ و بعد از آن بیش از ۱۷ هزار نفر از هموطنان‌مان که بسیاری‌شان مردم عادی کوچه‌و‌بازار بودند، آماج حملات اینان قرار گرفتند و به خون خود غلتیدند. تروریست‌های نفاق البته به ترور در خیابان هم اکتفا نکرده و بعضاً با ربایش نیرو‌های حافظ امنیت به شکنجه وحشیانه آنان نیز پرداختند که معروف‌ترین این نوع اقدامات را در ماجرای «عملیات مهندسی» در تابستان ۱۳۶۱ می‌توان دید. چه ترور‌های کور در خیابان و چه عملیات مهندسی همه نشان از ناکامی و حس انتقام‌جویی منافقین داشت.
حال در فتنه سیاه با اعقاب همان جریان مواجهیم. هرچند منافقین بر اساس دستور سرویس‌های اطلاعاتی غربی- عبری، موظف به پنهان کردن هویت سازمانی خود در این فتنه بوده و از همان ابتدا مراقبت شد که نفرت عمومی ایرانیان از این تروریست‌ها به این شبکه آشوب منتقل نشود، اما تیم‌های خرابکار و تروریست این گروهک با هدایت موساد در حال انجام وظایف سازمانی خود هستند. اگر تا دیروز با نام «کانون شورشی» به تخریب زیرساخت‌های مردم می‌پرداختند، اکنون با عنوان فریبنده «جوانان محلات» آشوب را نشانه‌گذاری کرده و عملیات تروریستی علیه اشخاص و اماکن را با اسم رمز «خرابکاری شرافتمندانه» پی می‌گیرند. البته روشن است که توان عملیاتی این گروهک بسیار محدود است و شبکه‌های مزدور سرویس‌های اطلاعاتی دشمن نیز به یاری آنان می‌آیند.
حال که عموم مردم با آشوب خیابانی همراه نشده‌اند، تیم‌های ترور به انتقام از آنان برآمده و البته رسانه‌های تروریستی نیز کمک‌حال این نقشه هستند. تروریست‌ها در کف خیابان مردم عادی و حافظان امنیت را به خاک و خون می‌کشند و در روی آنتن با کلیدواژه «کار خودشونه» آن‌ها مبرا شده و انگشت اتهام را به سمت نظام می‌برند. این ترفند هم البته چیز جدیدی نیست و باید دانست که گروهک رجوی حتی عملیاتی، چون انفجار هفتم تیر و هشتم شهریور ۱۳۶۰ را هم رسماً به عهده نگرفت و البته نقش این سازمان در آن روشن بود. اینکه تروریست‌ها بزنند و بگریزند و حتی بعداً به گردن نظام بیندازند چیز عجیبی نیست، عجیب آن است که برخی از چهره‌های سیاسی یا رسانه‌ای در داخل همنوا با رسانه‌های تروریست، آزادانه همین ادعای باطل را مطرح کنند و البته کسی هم با آن‌ها کاری ندارد!


پیچیدگی ماجرا این است که تروریست‌ها در صف آشوبگران خیابانی خود را پنهان کرده و از شلوغی شهر و مشغولیت حافظان امنیت برای انجام نیات پلید خود استفاده می‌کنند. صورت مسئله روشن است که دشمن نقطه قوت کشور یعنی امنیت را هدف گرفته و البته این موضوع خط قرمز نظام و جامعه نیز هست. به‌هیچ‌روی نباید مجالی برای تحرک تروریست‌ها فراهم آید. اگر عده‌ای به هر نیتی خیابان را مسدود، دوربین‌های حفاظت از معابر را تخریب و حافظان امنیت را مشغول خود می‌کنند و یا اشخاصی مردم را به این کار‌ها دعوت می‌نمایند، باید بدانند که اکنون این اقدامات همدستی با تروریست‌ها تلقی شده و دیگر جای تحمل ندارد. باید مماشات و مدارا با اندک کسانی که هنوز متوجه سوءنیت دشمن نشده و امنیت جامعه را می‌خواهند قربانی تخلیه هیجانات خود کنند، پایان پذیرد و «ورود ممنوع» قاطعی در برابر تروریست‌ها قرار داده شود. هرکسی هم که در خیابان جاده‌صاف‌کن ورود تروریست‌هاست نیز باید هزینه این همدستی عملیاتی با آنان را بپردازد.
در لحظه‌ای حساس هستیم که انتظار تصمیمی قاطع از مسئولان حفظ نظم و امنیت جامعه می‌رود. نباید خط قرمز امنیت مردم شکسته شود. اگر هم به جهت باز گذاردن مسیر رفع ابهامات و شبهات، تا حدی با اعتراضات و حتی اغتشاشات مدارا شده است، مماشات هیچ توجیهی ندارد و باید مسیر تروریست‌ها برای ناامن‌سازی جامعه را مسدود کرد، حتی اگر در پوشش آشوبگران معمولی باشند.