روزنامه جوان
1401/08/28
اکنون خود رسانه محل اغتشاش کارفرمایان خشن و عجول است!
اعتراض به نظامهای سیاسی در همه کشورهای مردم سالار دنیا پذیرفتهشدهاست و با روشهایی مختلف از تغییر منتخبان در انتخابات بعدی تا راهپیمایی و اعتراضات خیابانی نمود پیدا میکند؛ روشهایی که البته در قانون اساسی کشور ما نیز مورد پذیرش قرار گرفته و انواع مختلف آن به میزان زیاد و کم اتفاق میافتد. در این میان مسئلهای که به عنوان خط قرمز همه کشورها در موضوع اعتراضات سیاسی مطرح میشود، اغتشاش، آسیب به افراد و اموال یا مقابله با اصل نظام مردم سالار در جریان این کنش سیاسی است. اگر این اغتشاش با همراهی کشورهای بیگانه برای تغییر در نظام سیاسی آن کشور همراه باشد، میتواند شکل خشونتباری به خود بگیرد و همان اتفاقی را که مثلاً در سوریه شاهد آن بودیم، با خود به همراه داشته باشد. در شرایطی که به گفته مقامهای امنیتی این روزها کشور در حال طی کردن سناریویی پیچیده برای تأثیر سوء بر جامعه ایرانی است، برای بررسی بیشتر زوایای این مسئله و راه حلهای مقابله با آن به سراغ یکی از اعضای هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی رفتیم. با محسن ردادی که عضو دانشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی است در خصوص این موارد گفت وگویی انجام دادهایم که در ادامه آن را میخوانید. شاهد هستیم که نظام سلطه و ضدانقلاب تلاش دارند به طرق مختلف از جمله رسانهها و شبکههای مجازی بر مردم تأثیر داشتهباشند. مختصات این تلاش چیست و با این نوع رفتار برای تأثیرگذاری سوء باید چگونه مقابله کنیم؟بحث اغتشاشات در این دوره با دوره قبل متفاوت است. به جای اینکه بخواهند از طریق رسانهها روی مردم تأثیر بگذارند که در قبل اغتشاشات اینگونه بود، الان خود رسانه محل برگزاری اغتشاش است. نه اینکه به افزایش اغتشاش کمک کنند، بلکه اغتشاش در خود رسانه دارد اتفاق میافتد. به عبارت دیگر اگر در میدان هم اتفاقی میافتد و آشوبی صورت میگیرد، برای این است که خوراکی برای رسانه آماده شود و در رسانه به نمایش در بیاید. اغتشاشات اخیر ماهیت کاملاً نمایشی، نمادین و رسانهای دارد. این نیست که رسانه به اغتشاش کمک کند، بلکه خود رسانه محل وقوع اغتشاش است، این نکته اولی است که باید برای فهم اغتشاشات به آن دقت کرد.
نکته بعد این است که، چون مقداری عجله دارند تا اهداف و راهبردهای سیاسی خودشان را پیگیری کنند و با روال عادی هم این امکان وجود ندارد که اهداف سیاسی اغتشاشگران پیگیری شود، سعی میکنند با روشهای مصنوعی، دروغ پردازی یا صحنهسازیها این اهداف سیاسی را دنبال کنند. به عبارت دیگر رسانه به شکل عادی محلی است که اخبار و اطلاعات را منتقل میکند، ولی الان رسانه تبدیل به ابزار جنگ برای پیگیری آن اهداف سیاسی شده و، چون ابزار سیاسی نمیتواند به اندازه کافی این اهداف را برآورده کند، بنابراین شروع به گفتن دروغ و کشتهسازی میکنند که در رسانهها بازتاب پیدا کند.
میخواهم بگویم جنگ کاملاً جنگ رسانهای است. رسانه اکنون به عنوان ابزار اطلاع رسانی نیست و در آن راست و دروغ اصلاً مطرح نیست. بحث این است که رسانه اکنون ابزار کاملاً سیاسی است و از آن اهداف حداقلی رسانهای هم دور افتادهاست. بر همین اساس جمهوری اسلامی ایران نیز کار خیلی درستی انجام داد که شبکه اینترنشنال را به عنوان یک گروه و سازمان تروریستی شناسایی کرد. چون این شبکه کاملاً از ماهیت رسانهای خارج شدهاست و بحث، دیگر بحث رسانه نیست. رسانه ممکن است کار رسانهای کند و دروغ هم بگوید، ولی از یک جایی دیگر ماهیت رسانه از دست میرود و دیگر بحث این نیست که رسانه است، بلکه کاملاً ابزاری برای ترویج خشونت، براندازی و کار سیاسی است که اینها ماهیت رسانهای ندارد.
نکته سوم این است که در این اغتشاش، کارفرمای اغتشاشات و فتنه یک کارفرمای خشن است که عجله دارد زودتر به نتیجه برسد و پروژه سیاسی خود را پیش ببرد. در فتنههای قبلی رسانهها یا کارفرمایان افرادی با صبر و حوصله بودند. مثلاً انگلستان یا امریکا که آن فتنهها را مدیریت میکردند تا حد زیادی یک پروژه بلند مدت را برای براندازی جمهوری اسلامی مدنظر داشتند و دارند، ولی کارفرمای فتنه اخیر عربستان و اسرائیل است که میداند زمان زیادی برای مبارزه با جمهوری اسلامی ندارد. چون میدانند رفتار آنها از خط تحمل جمهوری اسلامی ایران عبور میکند و میدانند وقتی عبور کند، جمهوری اسلامی قابلکنترل نیست. به همین دلیل فکر میکنند همین الان هم دیر شدهاست. در نتیجه با خشنترین و با نامتعارفترین شیوههای ممکن سعی میکنند از رسانه برای پیگیری اهداف خودشان استفاده کنند. باید این تفاوتها را مدنظر داشت و دلیل اینکه اینبار این همه خشونت زیاد است، این مقدار شهید مدافع امنیت داریم و اتفاقهای بد میافتد، به ماهیت کارفرمای فتنه اخیر باز میگردد که متفاوت از کارفرمای قبلی است که انگلیس بود و با پنبه سرمیبرید. ابزار اقدام کارفرمای فعلی اره است و خیلی هم عجله دارد که زودتر به نتیجه برسد. بنابراین خیلی خشنتر و خیلی عریانتر سعی میکند اهدافشان را در رسانه پیش ببرد. بالاخره از ابتدای انقلاب ما اغتشاشات و فتنههای متفاوتی را داشتهایم. در فتنههای قبلی تلویزیونهای ماهوارهای نقش زیادی داشتند و قبل از آن رادیوهای بیگانه. ابزارهای فعلی فتنه نسبت به فتنههای قبل چه تغییراتی کردهاست؟
در دورههای قبلی ممکن بود شبکههایی که مقداری رسمیتر هستند، فعال باشند و شبکههای ماهوارهای یا سایتهای رسمی فعال باشند؛ مثلاً در سال ۸۸ بی بی سی فارسی خیلی فعال بود؛ شبکهای که با همه خباثتش اسم و رسم و شناسنامه دارد و هویت آن برای مخاطب مشخص است، ولی ما در این دوره با لشکر انبوهی از فیکها و ناشناسهایی مواجه هستیم که اصلاً هیچ هویتی ندارند. اغلب ربات یا مزدورهایی هستند که کار به مزد انجام میدهند و این مزدگیری میتواند برای اداره اکانت یک شبکه یا کامنت گذار باشد؛ یعنی پول میگیرند تا کامنت بگذارند یا مثلاً در دایرکت سلبریتیها میروند و آنها را مجبور میکنند یک موضعگیری خاصی انجام دهند. غالباً هم با اکانتهای فیک، ناشناخته و متفاوت این کار را انجام میدهند.
در مجموع این دوره برخلاف دور ههای قبل که افراد مشخص و شناسنامه داری در میدان بودند و علیه جمهوری اسلامی اقدام میکردند، با وضعیتی مواجه هستیم که با پترودلارهای سعودی مشغول دستکاری شبکههای مجازی هستند و حتی از قوانینی که شبکههای اجتماعی آنها را ملزم به رعایت آن میکنند نیز تبعیت نمیکنند. مثلاً از ربات استفاده میکنند و به همین دلیل ما دیگر افراد مشخصی که مردم عادی باشند هم نداریم، بلکه کارمندهایی هستند که پول میگیرند و بلدند به شکل حرفهای کامنت بگذارند و میدانند که چه چیزی در دایرکت افراد بگویند تا مثلاً آن سلبریتی یا فرد اثرگذار کاملاً تخریب و وادار به واکنش شود.
غیر از اینکه در این دوره با افراد حرفهای مواجه هستیم که در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی رها شدهاند و مشغول فعالیت هستند، نکته دیگری که نسبت به دورههای قبلی تفاوت دارد، این است که ما دیگر با جمعیت مواجه نیستیم، بلکه با گروههای حرفهای چه در فضای مجازی و چه در فضای واقعی مواجه هستیم. افرادی که آموزش دیدهاند و بلدند چکار کنند، چگونه اغتشاش لحظهای ایجاد و بعد فرار کنند. پس یک تفاوت دیگر این است که کاملاً با افرادی حرفهای مواجه هستیم.
مطلب بعدی نیز این است که تفاوت اینکه نسبت به دورههای قبل افراد حرفهایتر هستند و مردم عادی نیستند، این است که مردم عادی یک جوری حریم نگه میدارند؛ هر چند که پر از خشم و عصبانیت باشند، یکسری از حریمهایی را حفظ میکنند و دست به یکسری از اقدامات نمیزنند، اما این افراد، چون حرفهای هستند و آموزش دیدهاند برای این کار، دیگر یک خشم کور نیست و به شکل عنان گسیختهای دست به خشونت، چه خشونت کلامی و چه خشونت فیزیکی میزنند و از این طریق است که اهداف خود را پیش میبرند. شیوه حمله دشمن را فرمودید. برای مقابله با این رفتار دشمن باید چگونه اقدام کرد؟
دشمنان دو ابزار و زمینه مهم دارند که در این فضا تمامی فعالیتهای مخرب آنها جلو میرود. بحث اول هیجان زدگی افراد است؛ یعنی اینکه سعی میکنند جامعه را هیجان زده کنند و از این طریق برنامه خودشان را پیش ببرند. یک ابزار دیگر اینها نیز دروغ است. این دو ابزار، برای این است که بتوانند آن فعالیتهایی را که عرض کردم، در شبکههای مجازی، میان مردم و فضای واقعی پیش ببرند.
کاری که میتواند اینها را متوقف کند و مقابلهای که میتوانیم با آنها انجام دهیم، این است که سعی کنیم یک مقدار جامعه را از فضای هیجانی خارج کنیم و به سمت فضای عقلانی ببریم. هر چقدر فضا عقلانیتر شود و البته به شکل عقلانیت انتقادی باشد، موجب میشود حتی اگر فرد موافق جمهوری اسلامی هم نباشد، اما عقلانی باشد. در فضایی که بتوان منصفانه و عقلانی گفتگو کرد، فضا برای این مزدوران این شکلی تنگ میشود و نمیتوانند فعالیت کنند. پس مقابله اول این است که سعی کنیم از هیجانیشدن فضا مقداری بکاهیم و تا جای ممکن بحث را به سمت عقلانیت ببریم.
موضوع دیگر دروغ است. دشمنان مدام دارند دروغ پیدرپی تولید میکنند و این دروغها واقعاً کار را برای تشخیص مردم دشوار میکند. مردم تا یک حدی ظرفیت شنیدن دروغ را دارند، از یک جایی به بعد احساس میکنند که اینها نمیتواند به شکل مداوم دروغ باشد و بالاخره از این صد تا حرفی که میزنند نمیتواند صدتای آن دروغ باشد، در حالی که ۹۹ تای آن دروغ است. در نتیجه مردم شروع میکنند به باور کردن. کار مهمی که میتوان انجام داد بحث تبیین و فاش کردن دروغ این افراد است. باید در همین فضای عقلانیت دروغهایی را که اینها میگویند، نقد کنیم و مردم متوجه شوند که نه تنها دروغ میگویند، بلکه هیچ حد و مرزی برای گفتن دروغ ندارند و تا ته ماجرا مداوم دروغ میگویند. اگر این مسئله گفته و در جامعه ترویج شود، دروغها برملا و واقعیت فاش شود و مردم را با واقعیت آشنا کنیم، شاید تا حد زیادی بتواند جلوی این فعالیت آنها را بگیریم.
در هر صورت با جنگ بسیار پیچیدهای مواجه هستیم. اینهایی که عرض کردم، همگی نسبی است و به هیچ عنوان نمیتوان اطمینان داشت که جلوی این لشکر سایبری و این افراد حرفهای را بگیریم. اصلاً برای این کار تربیت شدهاند، ولی به نظرم مهمترین کارهایی است که میتوان در این فضا انجام داد. سرنوشت اغتشاشات اخیر را چگونه میبینید و تصور میکنید تا کی این فضا ادامه خواهد داشت؟
این اغتشاشات قطعاً آسیبی به نظام سیاسی کشور نمیرساند. این حرف من هم نیست، اندیشمندان خود آنها نیز همین را میگویند. از آصف بیات گرفته تا گلدستون و دیگرانی که آن طرف هستند، همگی میگویند که آسیبی به نظام سیاسی کشور نمیرسد، اما ممکن است موجب تغییر ارزشهای فرهنگی و اجتماعی شود، ممکن است شکاف و بی اعتمادی را عمیقتر کند.
دشمنان برای اینکه بین مردم و حاکمیت فاصله بیندازند دو سناریو دارند. بحث براندازی نیست؛ هر چند که خیلی دوست دارند، ولی خودشان نیز میدانند که این بحث خیلی خیالپردازانه است و اصلاً به آن سمت حرکت نمیکنند، ولی تلاش میکنند تا حد ممکن بین مردم و حاکمیت فاصله بیندازند تا دورههای بعد برای فتنههای احتمالی آینده از آن سوء استفاده کنند. در اینجا باید این نکته را تأکید کرد تا زمانی که جمهوری اسلامی هست و دشمنان آن نیز هستند، این نوع فتنهها تکرار خواهد شد و این جنگ تا نابودی یک طرف ادامه پیدا خواهد کرد. هیچگاه فتنه، اغتشاش و آشوب تمام نمیشود، همچنان که دشمنی ما با اسرائیل و ظلم و استکبار نیز تمام نخواهد شد.
با این حال، همانطور که عرض شد دو سناریو داریم که یکی از آنها موجب میشود بین حاکمیت و مردم فاصله بیشتر شود و دیگری سناریو قابلتحققی است که میتواند موجب ترمیم شکافی شود که بین مردم و حاکمیت به وجود آمدهاست و این مسئله بستگی به دو عامل دارد؛ یکی از آنها آگاهی مردم است که هر چه بیشتر رسانههای داخلی، فعالان فرهنگی و فعالان سیاسی بتوانند با مردم ارتباط برقرار کنند، جهاد تبیین اتفاق افتد و مردم آگاهتر شوند تا حد زیادی این بحث ترمیم اتفاق خواهد افتاد.
در این میان، عامل اول آگاهشدن مردم است و عامل دوم اصلاح و بازنگری در رابطه و اعتمادورزی بین حاکمیت و مردم است که این بستگی به اصلاح رویه ها، قواعد و قوانین دارد. اگر مجلس، دولت و دیگر بخشهای حاکمیت تلاش کنند اعتماد مردم برای آنها تبدیل به اولویت شود و اشکالاتی را که وجود دارد، برطرف کنند، مشارکت بیشتری جذب کنند و مردم را در امور سیاستگذاری، اجرا و نظارت دخالت بیشتری دهند، در این صورت این چالشی که اکنون با آن روبهرو هستیم، تبدیل به فرصتی میشود و چه فرصتی بهتر از اینکه بتوان رابطه بین مردم و حاکمیت ترمیم شود و دلها به هم نزدیکتر شود؟ اما اگر این دو عاملی را که عرض کردم، یعنی بصیرت و آگاهی مردم در این دوره به اندازه کافی افزایش پیدا نکند و اینکه با وجود ارادههای خوبی که اکنون وجود دارد، همچنان رویههای غلط ادامه پیدا کند و اصلاح نشود، در این صورت آن سناریو بدبینانه ممکن است اتفاق افتد و اگر اتفاق بیفتد، هر چند به هیچ عنوان بحث براندازی مطرح نیست، ولی زمینه و بستر برای فتنههای شدیدتر و گستردهتر از آن چیزی که الان هست برای سالهای آینده فراهم میشود.
خیلی مهم است که هم مردم و هم حاکمان یک عقلانیتی را در روابط خود حاکم کنند و تلاش شود این وضعیت به نوعی اصلاح شود که ما گرفتار سناریو بدبینانه نشویم.
سایر اخبار این روزنامه
ورود تروریستها ممنوع!
جهانبخش، کریم و بیرو توی دهان خبرنگار انگلیس زدند
تروریسم کور پس از شکست آشوب و اعتصاب
کودککشی یا تشنهکشی؟
این شبهات را باید ریشهای درمان کرد
اکنون خود رسانه محل اغتشاش کارفرمایان خشن و عجول است!
قطعنامه پرتشتت آژانس علیه ایران
بچههای ما در جهنم آلبانی گرفتار هستند
نسخههایی که کمبودهای دارویی را چاق میکند
آگاهیبخشی عمومی برای ناکامگذاشتن پلیسهای قلابی
رونمایی از نقش آفرینان در جنگ جهانی رسانهای ۱۴۰۱
۳۱۰۰ برنامه در بسیج زنجان داریم
۳۱۰۰ برنامه در بسیج زنجان داریم
همه ظرفیت خود را در انتقال پیام شهدا به نسل نو بهکار گیرید