روزنامه خراسان
1401/08/28
هنرنمایی سهگانه روی چوب
«چطور موفق شدی؟» یکی از سوالهای رایجی است که دوست داریم از کارآفرینها بپرسیم. به هر حال پاسخ آنها به این سوال، عمیقتر و دقیقتر از چیزهایی است که از گوشهوکنار میشنویم. «فاطره همدانیان»، هنرمند 33 ساله اهل بابلسر استان مازندران است و علاقه زیادش او را به سمت هنر کشانده. فاطره هنر و هر آن چه را از هنر میخواسته، در تمام کلاسهای درس دانشگاه، کارگاههای نجاری و حتی نرمافزاری شهر جستوجو کرده است. طرح و ایدههایی را که در سر داشته، روی سطحهای کوچکی مثل پایه آباژور، دسته شانه چوبی و حتی قاب آینه امتحان کرده است تا امروز بتواند ایدههای بزرگترش را روی دیوارکوبهای بزرگ چند متری، میزناهارخوری، صندلی، تختخواب و... پیاده کند. او حالا با اجرای ایدههایش، آثاری تلفیقی از مشبک و منبتکاری و حتی خوشنویسی روی چوب پیاده میکند که در همه جای ایران و برخی کشورهای دیگر هم خواهان دارد. فاصله این دو نقطه «خواستن» و «شدن» برای فاطره که شبیه اسمش خالق و آفریننده است، 13 سال به درازا کشیده. با این هنرمند درباره این که چطور قدم برداشته که از چالشها عبور کرده و به موفقیت رسیده است، گفت وگو کردیم.کارم را از جاکلیدی، جعبه، شانه و... شروع کردم
«هنر را دوست داشتم ولی در خانواده کسی اهل هنر نبود. علاقهام باعث شد از کاردانی تا کارشناسیارشد، گرافیک بخوانم. در دانشگاه، آن چیزی را که میخواستم، یاد نگرفتم. عاشق صنایع چوب، مشبک و منبتکاری بودم و خودم مرحله به مرحله به دنبالش رفتم. اول مشبک، دوم منبت و بعد تلفیق منبت و مشبک. به شبکهای کردن و سوراخکاریهایی که روی چوب ایجاد میکنیم، مشبک میگویند و منبت به معنای باربرداری به وسیله مغار از روی کار است و افتوخیزهایی که روی طرحهای دیوارکوبها اجرا میکنیم. کار من بیشتر تلفیق مشبک و منبت روی این دیوارکوبهاست. البته این طرحها، روی هر وسیلهای مثل تختخواب، میز ناهارخوری، کنسول، میز تلویزیون و... قابل اجراست. من کارم را از کارهای خیلی کوچک مانند جاکلیدی، جعبه، شانه و اینطور وسایل شروع کردم و آنها را در نمایشگاههای صنایع دستی میفروختم و بازار فروش دیگری نداشتم تا الان که بعد از حدود 13 سال کارهایم را به سراسر ایران میفرستم و در خارج از کشور هم مشتری دارد.» اینها را فاطره همدانیان درباره صفر و صد کار هنریاش، روایت میکند.
مشتریها همیشه میپرسند
کار خودته؟!
انجام کار توسط «فاطره» بعد از 13 سال هنوز برای خیلیها، غیرمعمول به نظر میرسد. او دراین باره میگوید: «کارهای این چنینی مانند مشبک و منبت در ابعاد بزرگ که واقعا توان جسمی هم میخواهد از دید عموم مردم یک کار مردانه است. من برای یادگرفتن این هنرها در شهرمان به مشکل برنخوردم و حتی به دلیل این که هر خانمی به سراغ این کارها نمیرود و آن را انجام نمیدهد، بیشتر دیده و جدی گرفته شدم. همین الان هم بعضیها فکر میکنند کارها با دستگاه CNC انجام میشود یا خودم کارها را انجام نمیدهم. تقریبا همیشه افرادی که میخواهند سفارش بدهند این سوال را می کنند و برایشان تعجبآور است که مثلا یک دیوارکوب 2 متری را طراحی و اجرا میکنم. برای من تنها سختی کار، بار زدن و خالی کردن محصولاتی است که ابعاد بزرگی دارند و باید به نمایشگاهها در شهرهای مختلف برسند. البته همین الان وقتی یک دیوارکوب یک در یک متری را بلند میکنم و پیش رنگکار میبرم، میگوید خیلی سنگین است ولی من چون زیاد این کار را انجام داده ام، دیگر سنگینی آن را حس نمیکنم.»
یک نفر بودم؛ 13 نفر شدیم
«همه پیچوتابها و افتوخیزهای روی چوب با دست انجام میشود». اینها را دختر هنرمند گزارشمان میگوید و دربارهاش اینطور توضیح میدهد: «ما همه کارهای روی یک طرح مثلا 3 در 1.5 متری را با دست اجرا میکنیم. دستگاههای CNC هم میتوانند طرحهای ما را اجرا کنند اما با توجه به اینکه ابعاد کارهای ما معمولا بسیار بزرگ است و ظرافتهای زیادی دارد، قیمت تمام شده کارهای اجرا شده با این دستگاه بسیار زیاد است. از طرفی چون استهلاک این دستگاهها زیاد است، معمولا کسی این طرحها را اجرا نمیکند. من بعد از گرفتن سفارش مشتری، چوب مدنظر را به نجار سفارش میدهم، او چوب را تهیه و چندبار به صورت طولیوعرضی آن را پرس میکند تا به ضخامت مدنظر برسد. نقشه محصول را طراحی میکنم تا مشبککار بتواند کارش را شروع کند و بعد نوبت به مرحله سمباده، رنگ و منبتکاری می رسد. برای یک کار 2 در 1.6 متری این فرایند تقریبا دو ماه طول میکشد. البته من تا 3 سالونیم پیش تنها کار میکردم ولی میزان سفارش ها باعث شد تا کارگاه را بزرگتر کنم و ابزار بیشتری بخرم، منبتکار، مشبککار و... اضافه کنم و کمکم 13 نفر بشویم.»
بعضی هنرمندان، ناامید و آرایشگر شدند!
«هنرمند خیلی زیاد در مسیرهای ناامیدی قرار میگیرد. به همین دلیل ورود و ماندن در کارهای هنری صبر بسیار زیادی میخواهد و تلاش مستمر میطلبد.» فاطره همدانیان با این مقدمه درباره افتوخیزهای مسیر 13سالهاش در دنیای هنر میگوید: «الان استقبال از کارهای هنری، خیلی بهتر شده است. مثلا ما قبلا با کلی زحمت، یک قاشق چوبی میساختیم. وقتی در بازارچههای شهر، قیمت جنس چینی یا تایلندی و هندی همان قاشق یک پنجم قیمت ما بود، از کار ما استقبال نمیشد، به همین دلیل بچههای صنایع دستی اوضاع خوبی نداشتند. دوستان زیادی داشتم که در این حیطه کار میکردند اما وقتی دیدند در این رشته پول نیست یا خیلی دیر به هدفشان میرسند آن را کنار گذاشتند و وارد شاخههای آرایشگری و زیبایی یا این مدل کارها شدند و چون در آن کارها خیلی زود به درآمد رسیدند، دیگر گذرشان هم به سمت کارهای هنری نیفتاد. در هنر ماندن صبر میخواهد اما زمانی که در هنر به آن درجه برسید که افراد به شما اعتماد کنند، باورتان کنند، حرفی برای گفتن داشته باشید و با دیگران متفاوت باشید، بسیار برجسته می شوید و بالا میآیید. من این را به چشم دیدم و تجربه کردم.»
فیلترینگ، مشتریهایم را یک نهم کرد!
بازاریابی برای کارهای هنری چیزی شبیه گذراندن مراحل هفتخان رستم است. همدانیان درباره اینکه چطور توانسته با بازاریابی موفق، کارش را هم گسترش بدهد، میگوید: «تا قبل از این که پلتفرمهای اجتماعی بیاید، ارائه و فروش کارهای ما در نمایشگاهها صورت میگرفت. من در نمایشگاه شهرهای مختلف شرکت میکردم. معمولا وقتی از ما چیزی میخریدند، کارت ویزیت میگرفتند و یک سری سفارش از طریق دوست و فامیل همان افراد میگرفتیم. از زمان اضافه شدن پلتفرمهایی مانند تلگرام و اینستاگرام اوضاع خیلی تغییر کرد، ما مشتریهای خاص خودمان را پیدا کردیم. چون معمولا این کارها با این کیفیت، صادراتی بود و اگر در کشور عرضه میشد، قیمتهای زیادی داشت یا کارهای کمکیفیت وارداتی بود که به اسم ترکیه و کشورهای اروپایی تمامش میکردند. از زمانی که اینستاگرام فیلتر شد، مشتریهای من به یک نهم رسید. خروجی کارگاه ما در یک ماه، حدود 12 دیوارکوب بسیار بزرگ است. 13 نفر مشغول کار هستیم و در دوماهی که به دلیل فیلتر شدن، سفارش نگرفتیم، همچنان در حال انجام سفارشهای قبل از این دوره هستیم. اگر این اتفاق نمیافتاد ما تا شب عید همچنان سفارش داشتیم و نمیدانم بعد از این چه اتفاقی برای من، کارگاه و نیروها میافتد.»
قبل از مشبک و منبت، اتوکد یاد گرفتم!
«همیشه از مشتریها میخواهم نمونه کارها را ببینند و آن را در خانهشان مجسم کنند تا متوجه شوند این کارها مناسب فضا و دکوری که میخواهند هست یا نه. بیشتر این طرحها تلفیقی است. مثلا گاهی با توجه به چیزی که مشتری توضیح میدهد گل وسط یک کار را با طرح کناری یا با پیچک طرح دیگری تلفیق و در نرمافزار فتوشاپ و اتوکد طراحی میکنم. بعضی وقتها مشتری، طرح نهایی را میپسندد و ما کار را شروع میکنیم. گاهی اوقات مشتری خودش طرحی را مثلا از یک کنسول اجرا شده در آمریکا به ما نشان میدهد و میگوید این را با یک طرح دیگر تلفیق کن. ما کار را طراحی میکنیم و از خام بودن در میآوریم تا به طرح مدنظر مشتری برسیم. در کار ما، علاوه بر مهارت مشبک و منبتکاری باید یک طراح هم وجود داشته باشد. خودم قبل از این که مشبککاری و منبت کاری را یاد بگیرم، دورههای فتوشاپ و اتوکد را گذرانده بودم. این آموزشها به من کمک کرد تا مثلا بتوانم یک پنجم یک دیوارکوب، میزناهارخوری، تخت یا هر چیزی را طراحی و کپی کنم، به صورت یک مربع دربیاورم و در نهایت آن را اجرا کنم.» اینها روال کاری است که همدانیان برای به سرانجام رسیدن هر سفارش طی میکند.
ترس و «نشد» برایم وجود ندارد
معمولا آدمهای موفق برای خودشان چشماندازی دارند و هدفهای بزرگی را برای خودشان تعریف میکنند. «صادرات هنر تلفیقی ایرانی» بزرگترین آرزوی دختر جوان و توانمند گزارش ماست. او خود را پایبند به این هدف میداند و میگوید: «هدف من این است که بتوانم کارهایم را صادر کنم، یعنی تعداد نیروهایم از 12 نفر بیشتر شود، بتوانم این هنر را به اسم ایران در خارج از مرزها عرضه کنم و همه، آن را به اسم کشورم بشناسند و تا وقتی به این هدف نرسم، دستبردار نخواهم بود. در طول همه سالهای کاریام دوست داشتم کارهای جدید را تجربه کنم و انجام دادن کارهای تکراری را دوست نداشتم و هیچ وقت برایم جالب نبودند. همیشه دوست دارم کارهایی را انجام بدهم که کسی انجام نداده است. حتی بعضی وقتها کاری را میبینم و به مشتری میگویم صددرصد شبیه این کار را کسی در ایران انجام نداده است. یعنی به آنها تضمین میدهم و چون میدانم از پس آن برمیآیم، برایم لذتبخشتر است، به خصوص وقتی کار چالشیتر باشد؛ مثلا تلفیق چند طرح با هم، داشتن افتوخیز و گاهی پرسکاریهای بیشتر، بُعد دادن به کار و... . برای من ترسی وجود ندارد.»
در هنر جایی برای معمولیها نیست!
از جایگاه امروزت راضی هستی؟ این یکی از سوالهای مهمی است که از فاطره همدانیان کردیم. او با اشاره به درآمد فعلیاش میگوید: «الان راضی هستم. شاید در هر رشته و سیستم اداری دیگری میرفتم به اندازه امروز رضایت شغلی، مالی و روانی نداشتم. چند وقت پیش برای یک خانم در کربلا دو تخته دیوارکوب بسیار بزرگ و برای یک مشتری بحرینی دو تخته دیوارکوب 3 متری ساختم. جدا از درآمد، نکته مهم دیگری وجود دارد. بچههایی که در رشتههای هنری کار میکنند دوست دارند خیلی زود به نتیجه و البته درآمد برسند. واقعیت این است که در هنر، افراد این قدر زود به درآمد نمیرسند. در هنر باید تمام وجود و عشق و هنرت را بگذاری تا این حس به آدمها منتقل شود، آنها پیدایت کنند و بعد دیگر آنها هستند که رهایت نمیکنند. من هنرجوهای زیادی داشتم که دوست داشتند سریع به نتیجه برسند و در نهایت ناامید شدند اما هر کسی میخواهد وارد فضای هنری شود، باید بداند اگر بخواهد معمولی کار کند، در این حوزه به جایی نمیرسد. در معمولی کار کردن، دست زیاد است و باید آنقدر خاص و متفاوت کار کنید تا بتوانید متفاوت پول در بیاورید.»
سایر اخبار این روزنامه
دغدغه بیوقفه محرومیتزدایی
بازهم پول، اول شد
هنرنمایی سهگانه روی چوب
7 توصیه درگوشی به آقایان
پشت پرده جنگ اوکراین، جنگ نیست!
ایـذه در حزن واندوه
نسخه فوری علیه آلودگی هوا
جدایی خودروسازی ایران از فرانسه پس از ۲۰ سال
از رفاقت تا شهادت
رئیسی: خیلی از خواص در قضایای اخیر مردود شدند
ورودی غربی مشهد در مسیر سامان دهی
خطرات قطعنامه جدید