تغییر رمز آشوب از ژینا به کمان شیطان!

شب بیست و یکم خرداد سال ۸۵ فراخوانی در تهران پخش شد تا برای صبح فردای آن تجمعی در میدان ۷ تیر تهران شکل بگیرد. این فراخوان از طریق رسانه‌های ضد انقلاب در خارج از کشور وایرال شده و توسط شبکه فمنیست‌های چپگرا در سطح برخی مناطق شهر و نیز تعدادی از دانشگاه‌ها پخش می‌شود. در آن اطلاعیه نوشته شده بود که قوانین اسلام را تنها می‌توان در کف خیابان عوض کرد و نه در مجلس!
این بیانیه با امضای شیرین عبادی وکیل به اصطلاح حقوق بشری در خیابان پخش شده بود. اما در روز آشوب برخلاف تصور سازمان‌دهندگان ماجرا، تهرانی‌ها از آن استقبال نکرده و آن قدر تعداد افراد جمع شده در میدان کم بود که دستفروشان به سادگی کنار افراد، بساط خود را نیز پهن کرده بودند! یکی از نماینده‌های سابق مجلس ششم که به عنوان سخنران وارد حلقه اغتشاش شده بود بلندگو را دست گرفته و با نطقی تند شروع به فحاشی علیه اسلام و انقلاب اسلامی می‌کند؛ اما شاه بیت سخنانش جایی بود که او رو به تعداد اندک حاضران در صحنه گفت که برای تغییر تنها نمی‌توان به برخورد‌های نرم اکتفا کرد، گاهی لازم است با اقدامات سخت قانون را تغییر داد.
آن روز‌ها شیرین عبادی با راه انداختن یک کمپین سفارشی از سوی میز ایران در وزارت خارجه امریکا ادعا می‌کرد که می‌خواهد از طریق جمع آوری امضا، قوانین مرتبط با زنان را تغییر دهد. خانه آزادی از نهاد‌های ضد ایرانی مستقر در واشنگتن بعد‌ها در گزارشی نوشت که این کمپین تنها محکی برای سنجش حساسیت نظام به اجتماعی کردن آشوب‌ها بوده است.
البته چپ رادیکال فمنیست به خوبی می‌دانست که برای برداشتن این سنگ بزرگ از پایگاه اجتماعی لازم برخوردار نیست، از این رو برای ادامه پروژه، فاز دومی برایش طراحی شد که بر اساس آن اعضای شبکه با سفر به استان‌های مختلف و راه انداختن کارگاه براندازی نرم سعی کردند از میان خاکستری‌ها یارگیری کنند. در یکی از همین دست ماموریت‌ها یکی از اعضای اصلی شبکه با سفر به زاهدان سعی کرد با میدان‌داری برخی از متنفذین مسجد مکی و ارسال چند پیام خاص از تهران برای عبدالحمید اسماعیل‌زهی مسیر را برای این جریان مرموز باز کند که البته نتیجه تلاش‌های آن‌ها به نتیجه نرسید.


همین موضوع باعث شد تا گروهک عبادی در تهران با تحلیل سریالی مسائل یک ساله به این نتیجه برسد که براندازی فمنیستی برای رسیدن به اهدافش به زمان نیاز دارد. برای همین کمپین امریکایی خیلی زود تعطیل شده و به جای آن گروهک کانون مدافعان حقوق بشر، خط براندازی نرم را در دست گرفت. یکی از شعار‌های این گروهک غیرقانونی آن بود که باید از حق همه (نه فقط فمنیست‌ها) دفاع کرد حتی اگر آن فرد تروریستی، چون عبدالمالک ریگی باشد! این هم افزایی با تگ حقوق بشری جذب حداکثری داشت.
این مدل از جذب آهنربایی با قطب‌های متضاد به سوی کانون براندازی، این روز‌ها نیز مورد استفاده قرار گرفته است. نزدیک به ۶۰ روز از آغاز پروژه آشوب‌سازی در خیابان حجاب، اتمسفر متراکم شده آن به صورت کامل تغییر کرده است. اگر تا پیش از این شبکه آشوب با سوء استفاده از احساسات اعتراضی سعی داشت فضای هیجانی را به سمت خود منطبق کند، حالا پس از عملیات تروریستی در شهر ایذه شخصیت آشوب به کل تغییر کرده است؛ این تحولات درونی حتی باعث شده است که رمز اغتشاشات نیز عوض شده و از «ژینا» به «کمان شیطان» تغییر نام دهد.
ژینا رمز عملیاتی بود که با تکیه بر انقلاب جنسی سعی داشت اقدامات ضد فرهنگی خود را به لایه امنیتی و رسانه‌ای پیوند بزند؛ در این پروژه زنان، گعده‌های صنفی (چون دانشجویان) و اتحادیه‌های سندیکالیستی (کارگران) نقش اصلی را بازی می‌کرد. این مثل براندازی با شبکه‌سازی و عملیات رسانه‌ای سعی داشت گسل‌های اجتماعی را سیاسی کند و با شلیک نرم به معیشت آن را به سوی اعتراضات خیابانی و اعتصابات اجباری سریالی هدایت کند.
این پروژه پس از دو ماه شکست قطعی خورده و حتی امریکایی‌ها نیز از آن ناامید شده‌اند؛ اما با ورود علنی صهیونیست‌ها به معادلات اغتشاشات (از جمله حمایت علنی نفتالی بنت از آن) آشوب‌ها با رمز ژینا بایگانی شده و حالا دشمن خود را برای سیکل جدیدی از حیات آشوب سخت مهیا می‌کند، حوادث تروریستی در شهر ایذه مبدأ و نقطه کانونی آن در تحولات آینده است.
کمان شیطان مجموعه اقدامات سخت با روکشی از رفتار‌های نرم است که طیفی رنگین کمانی از گروه‌های معارض و معاند تروریستی را همگرا با خود کرده تا بتواند شبکه‌سازی کند. ژینا قرار بود انقلاب توده‌ای باشد و با هل دادن کشور به سمت ونزوئلایی شدن و در نهایت تسلیم شدن در برابر نظام سلطه ایران قوی را به ایران ضعیف تبدیل کند، اما کمان شیطان مصداق‌هایی از جنگ مسلحانه و سوریه‌سازی در خود دارد، تنها مشکل برای عناصر معاند آن است که در میانه آشوب‌ها نمی‌توانند شبکه خودش رو پیدا کنند. بخش نقطه چین و خالی از کمان شیطان برای شبکه‌سازی جایی است که باید نهاد‌های امنیتی روی آن نشسته و فضای خالی و کانونی دو سر طیف را پر کنند.
پروژه کمان شیطان ممکن است با کد‌های ارسالی از یک فوتبالیست فراری در حذف فیزیکی او توسط موساد در آستانه جام‌جهانی فوتبال شکل جدی‌تری به خود بگیرد. جیمز مونتاگ نویسنده کتاب انقلاب فوتبال نوشته است که سال ۲۰۱۱ در مصر جوانان فوتبالی (خشونت هولیگانی) به صورت مستمر علیه رژیم مبارک فعالیت می‌کردند و درنهایت در میدان التحریر جمع می‌شدند و این مسیر موجب سرنگونی رژیم مبارک شد!
پیام رمزگذاری شده فوتبالیست یاغی در مصاحبه با شومن امریکایی را باید در همین خط تفسیر کرد. با این تفاوت که هدف این بار پریدن از روی چند فاز و رسیدن به وضعیتی مشابه سوریه در سال ۲۰۱۲ است. البته در میان گزاره‌های مختلف از سوی شبکه شرارت ما ایمان به بشارت امام خامنه‌ای (روحی و قلبی فداه) داریم که این بساط به زودی جمع خواهد شد؛ بدون شک این پیام ایمانی سنخی از آیه شریفه «وجوه یومـئذ مسفره ضاحکه مستبشره» دارد.