روزنامه آرمان ملی
1401/08/30
امام(ره) اجازه حذف نیروهای سیاسی را نمیداد
آرمان ملی: وقایع تاریخی در ایران بعد از انقلاب نشان دهنده آن است که بنیانگذار انقلاب اسلامی در زمان حیاتشان همواره در جهت وحدت نظر و فقدان اختلاف در بین گروههای سیاسی گام برداشتند. به نظر میآید هر میزان به رفتار امام خمینی (ره) در ارتباط با گروههای سیاسی که برخواسته از انقلاب اسلامی بودند، دقت میشود بیشتر به نوع نگاه وحدتانگیز ایشان در بین نیروهای سیاسی انقلاب میرسیم. «آرمان ملی» در این ارتباط با مهدی آیتی فعال سیاسی اصلاحطلب به گفتوگو پرداخته است. آیتی معتقد است «امام به وحدت امت اسلامی بیش از هرچیزی اعتقاد داشت و هیچگاه اجازه نمیداد شخص یا گروهی در برابر هجمههای مختلف جناح دیگر قرار گیرد». مقامات اجرايي کشور همواره به يک جناح منصوب هستند. آيا در ابتداي انقلاب نيز اينگونه بود و يک جناح کاملا در اقليت و جناح ديگر از تمام امکانات برخوردار بود؟در زماني که امام خميني(ره) در قيد حيات بودند. امام(ره) با ديدگاه خاصي کشور را مديريت ميکردند. امام(ره) خود را متکي به کل ملت ميدانست. از اين نظر همه ملت را يک امت واحده تلقي ميکرد. در نتيجه مديريت امام اينگونه بود که با چپ و راست سياسي مدام در تعامل بود. ايشان هم با تندروها، هم با کندروها و هم با ميانهروها تعامل ميکرد و به گونهاي با گروههاي سياسي رفتار ميکرد که همه خود را زير چتر امام و حمايت وي ميدانستند. در آن زمان وقتي عدهاي به يک شخص، جناح يا گروهي حمله ميکردند و آن گروه يا فرد مظلوم واقع شده بود؛ امام از آنها دفاع ميکرد. امام اجازه حذف نيروهاي سياسي را نميداد.
چرا امام(ره) تلاش داشت پشت يک جناح و گروه قرار نگيرد؟
امام به اين مساله توجه داشت که هر بخشي از جامعه و ملت دچار ريزش شود يا نسبت به انقلاب بدبين باشد يا رضايت نداشته باشد صدمهاي به اصل نظام جمهوري اسلامي است.
امام(ره) چگونه اين استراتژي را پيادهسازي ميکردند که اکنون همه واقفند جز برخي خطا کاران، همه گروهها به ايشان علاقهمند بودند و هيچ گاه خود را از امام دور يا نزديکتر از ديگري نميدانستند؟
اجازه بدهيد مثالي بزنم. گاهي برخي از مخالفين بني صدر و يا هاشمي به اين شخصيتها هجمه وارد ميکردند. امام چند روز بعد عملا از اين افراد حمايت ميکرد. در ياد داريم که در جريان انفجار در نخست وزيري همه به مهندس بهزاد نبوي حمله کردند اما حضرت امام از وي دفاع کرد. اينگونه موضع گيريها از سوي حضرت امام (ره) مکررا مشاهده ميشد.
امام(ره) مساله اختلاف در جامعه روحانيت مبارز تهران را چگونه رفع کرد؟
در آن زمان اختلافاتي در جامعه روحانيت به وجود آمد و حجتالاسلام شيخ مهدي کروبي با تعدادي از روحانيون نزد امام(ره) رفتند و اعلام کردند که قصد دارند از جامعه روحانيت خارج شوند و مجمع روحانيون را تشکيل دهند، همه در آن زمان فکر ميکردند که امام(ره) بهخاطر وحدت ميان روحانيت با ديدگاه ايشان مخالفت خواهد کرد و خواهد گفت: شما بايد در ذيل مجموعه جامعه روحانيت فعاليت کنيد اما امام(ره) نه تنها اين کار را نکرد بلکه کروبي و دوستانش را تشويق کرد که چه کار خوبي که اگر جامعه روحانيت است مجمع روحانيون هم فعال باشند امام(ره) با اين اقدام هم جناح چپ روحانيت و هم جناح راست روحانيت را تائيد کرد و از هر دو حمايت کرد، به طوري که هيچ کدام بيش از ديگري خود را نسبت به امام دور يا نزديک نميديد. اما تلاش کرد نيروهاي اين دو مجموعه را کنار هم حفظ کنند براي اينکه قصد داشت انسجام و وحدت جامعه را حفظ کنند.
يعني امام عملا اجازه نميداد رقابت و اختلافي در بين نيروهاي سياسي باشد؟
خير اساسا نگاه امام اينگونه نبود، چراکه اگر بود اجازه انشعاب جامعه روحانيون را از مجمع روحانيت صادر نميکرد. امام به رقابتهاي سياسي در بين نيروهاي انقلاب توجه داشت.
چرا حزب جمهوري اسلامي در زمان حيات امام (ره) منحل شد؟
ماجراي انحلال حزب جمهوري اسلامي در زمان امام(ره) نشان از منش ايشان بود که نميخواستند نوعي تک صدايي در جامعه ايجاد شود. موضوع انحلال حزب جمهوري اسلامي يکي از شاه بيتهاي تاريخي است. تمامي دولتمردان بزرگ و دهها چهره شناخته شده ديگر عضو شوراي مرکزي حزب جمهوري اسلامي بودند با وجود اينکه تمامي اين افراد معتمد امام بودند و امام به آنها و نگاه مديريتي آنها علاقه داشت اما ايشان دستور دادند که حزب جمهوري اسلامي بايد منحل شود. اين تصميم امام(ره) موجبات شگفتي شد و تعجب همگان را برانگيخت که چرا امام اعلام کرد حزب جمهوري اسلامي بايد منحل شود؟ اين حزب بايد منحل ميشد زيرا امام تشخيص داده بود که حزب جمهوري اسلامي کشور را دو قطبي کرده است و يا افراد در ابتداي انقلاب يا حزبي بودند يا غير حزبي. مردم انقلاب کرده بودند که تک صدايي در جامعه حاکم نشود و زماني که امام(ره) مشاهده کرد که اين حزب در حال حرکت به اين سمت است، انحلال آن را خواستار شد.
امام (ره) يک شبه دستور انحلال حزب جمهوري را صادر کرد، آنگاه برخي عليه ايشان موضع نگرفتند؟
خير. اين اقدام ناشي از بينش يک سياستمداري است که نگاه از بالا به تمام کشور دارد و از آن نگاه دقيق کل امت اسلامي را يک امت واحد ميدانست و اگر يک جريان در جهت اين امت حرکت نميکرد، امام(ره) دستور انحلال آن جريان يا حزب را صادر ميکرد. اگر امت اسلامي را واحد نميديدند، امت اسلامي دچار چند تيکهاي ميشد. نبايد به گونهاي امت واحد اسلامي رفتار ميشد که کشور دو يا سه قطبي شود. اقتضاي آن زمان اين سياست بود و امام با در نظرگرفتن همين مورد جامعه را اداره ميکرد. امام به خوبي ميدانست بايد در ميان گروههاي سياسي قرار گيرد.
اينکه امام(ره) بعضا پشت مسئولين يا گروهها در برابر هجمهها ايستادگي ميکرد چه منفعتي براي جامعه داشت؟
ايشان به اين سياست اجازه نميداد ريزشي از نيروهاي انقلاب ايجاد شود. امام با چنين سياستي عملا اجازه ندادند به رغم مشکلات داخلي، جنگ و... در زمان حياتشان ريشههاي نظام آسيب ببيند. اينکه يک جريان سياسي در برابر جريان سياسي ديگر قرار گيرد به نفع جامعه نيست. زيرا موجب اختلاف ميشود.
درحال حاضر به علت برخي مشکلات مسئولان قول دادهاند که اصلاحاتي در کشور ايجاد شود. آيا اين اصلاحات ميتواند برخي چالشها را از ببن ببرد؟
به نظر ميرسد که چنين اقدامي در دستور کار است و برخي از سران قوا در اين جهت مطالب را عنوان کردهاند. اصلاحات نيازمند سعه صدر است و آنقدر بايد آستانه تحمل مسئولان بالا برود که بتوانند مخالفان دلسوز را تحمل کنند. در اين صورت به قول آقاي خاتمي ميتوان معاندان را مخالف انقلاب و رفته رفته مخالفان انقلاب را به دوستان انقلاب اسلامي تبديل کرد. اين مورد در ذات جمهوري اسلامي نهفته است. تنها بايد از ظرفيتهاي لازم در اين زمينه استفاده کرد.
اگر وحدت را ملاک اساسي اداره جامعه بدانيم آنگاه چگونه بايد مطالبه گري در جامعه را هدايت کرد که اصل اتحاد در جامعه از بين نرود؟
نارضايتي در جامعه موجب اعتراض ميشود. نبايد اجازه داد دامنه اين نارضايتيها آنقدر زياد شود که زير يک پوشش و سقف قرار نگيرند. جامعه اکنون نيازمند آشتي ملي و يک پيام در اين جهت است. بايد در آشتي ملي شرايطي را فراهم آورد که بالاي 90 درصد جامعه با يکديگر سهيم باشند. از اين رو بايد اختلافات را کنار گذاشت از اين جهت است که برخي معتقدند اين امکان وجود دارد که مسير سخت باشد. اگر قرار است جامعه با چالشهاي جديدي روبهرو نشود بايد مسيري فراهم شود که جوانان احساس آرامش کنند. از سوي ديگر زنان جامعه خود را عامل پيشرفت کشور تلقي کنند. حقوق مساويتري بايد براي ملت ايجاد کرد. از اين منظر بايد بررسي کرد که چگونه ميتوان مشکلات را در جامعه کم کرد و راههاي آن را ايجاد نمود. در اين صورت رضايت از دولت نيز افزايش خواهد يافت.
هرچند برخي بدخواهان قانون اساسي را داراي مشکل ميدانند، اما با يک ديد عميق به قانون اساسي و ظرفيتهاي آن ميتوان اذعان کرد که قانون اساسي جمهوري اسلامي از آن جايگاه برخوردار است که با توسل به آن مشکلات را حل کرد. آيا ميتوان از اين ظرفيت براي بهبود شرايط کشور استفاده کرد؟
در قانون اساسي خصوصا در فصل سوم اين قانون ظرفيتهاي متعددي وجود دارد که اگر به آن توجه شود مردم خود به خود بيش از گذشته از نظام سياسي ايران رضايت خواهند داشت. البته استفاده از اين ظرفيتها دشوار است اما اگر دولتمردان به اين نتيجه رسيده باشند که حفظ نظام جمهوري اسلامي مستلزم استفاده از ظرفيتهاي قانون اساسي است، بايد از ظرفيتهاي آن قانون استفاده شود. از اين رو شعار دادن و سخنراني کردن در ارتباط با اصلاحات کفايت نميکند. امروز بايد مردم را پاي کار آورد. نميتوان صرفا با سخنراني به مردم آنها را از دغدغههايي که دارند، برحذر داشت. اصلاحاتي که رئيسجمهور و رئيس مجلس در مورد آن وعده دادهاند بايد عملياتي شود. در اين صورت مردم از اصلاحات حمايت خواهند کرد و پشت مسئولان خواهند ايستاد. اصلاحات با توجه به ظرفيت قانون اساسي بايد، به گونهاي باشد که حقوق مردم طبق قانون فراهم شود. البته اين مسير سخت است. از اين جهت اميدواريم که مسئولان بتوانند در اين زمينه گامهاي اساسي بردارند.
دولت فعلي از نظر سياسي و تئوريک اين جايگاه را دارد که از ظرفيتهاي قانون اساسي استفاده کند؟
هيچ دولتي از ابتدا تا حالا از ظرفيت لازم در اين زمينه برخوردار نبوده است. دولتها و يا دولتمردان نميتوانند تمام اصول قانون اساسي را اجرا کنند. درحال حاضر احزاب درخواست تجمع قانوني دارند اما اين مجوز را نميدهند. اين مجوز در هيچ دولتي براي هيچ حزبي صادر نشده است. چرا؟ چون برخي مسئولان احساس ميکنند با اعطاي مجوز ممکن است وضعيت بدتر شود. از اين رو است که برخي مسئولان تمايل ندارند برخي اصول قانون اساسي را اجرايي کنند.