تشرهای امام به شورای نگهبان دیدنی، شنیدنی و عبرت گرفتنی است

آرمان‌امروز: حجت الاسلام و المسلمين مرتضي جوادي آملي نيز گفت: شايد 45 سال قبل يک فوق آرمان بود که امام زعامت يک انقلاب و تحول عظيمي که در سطح جهان منشأ تغيير و تحول باشد را بخواهند رقم بزنند. در آن روزگار اساسا دين جايگاهي نداشت؛ در يک فضاي کاملا سنتي، منزوي و درونگرايي، دين حضوري داشت اما اينکه بتواند به صحنه اجتماع بيايد و چنين حضوري جريان جديدي به نام «نظام اسلامي»، «حکومت اسلامي» و نظاير آن را ايجاد کند، فوق تصور بود. ولي امام با باور داشت که اسلام مي تواند منشأ چنين تحولي باشد و ساختار جديدي را در عرصه سياست هاي جهاني ايجاد کند.
رئيس بنياد بين المللي علوم وحياني اسراء با اشاره به اينکه اين نهضت از آغاز مي خواست در عرصه جهاني به ميدان بيايد، يادآور شد: امام نسبت به پرسش هاي موجود در عراق و فرانسه پاسخگويي جدي داشت و براي رفع شبهات در ميدان حاضر و حرف از «جمهوري اسلامي» را با همه وجود آورده بود؛ همان طوري که شهيد مطهري گفته بود «ايمان به اين راه دارد». اين از مسائلي است که ما بايد به عنوان يک منبع معرفتي براي انقلاب اسلامي به آن توجه کنيم. درست است که امام در ايران و عرق بحث ولايت فقيه و حکومت اسلامي را در يک نظام فقهي و حوزوي سنتي ارائه فرمودند، اما بيرون کشيدن اين معرفت از حوزه و يک نظام سنتي به عرصه جهاني کار امام بود.
وي افزود: وقتي که امام از ويژگي هاي انقلاب اسلامي و نظام اسلامي برآمده از اين انقلاب سخن مي گفتند هر لحظه بر جبهه اين تفکر افزوده مي شد. خبرنگاران و کساني که در حوزه مسائل سياسي فکر مي کردند، سؤالات بسيار عمده اي از امام داشتند. آنها م پرسيدند، واقعا شما دين را مي خواهيد در يک عرصه اجتماعي زنده روز مطرح کنيد؟ دين در کليساها، کنيسه ها و مساجد بود و اکثر آنچه که در مکه و مدينه از اسلام مي بينيم براي ما وجود داشت. ولي طرح دين در عرصه اجتماع و اينکه بخواهد در يک نظام اجتماعي و سياسي حضور پيدا کند، حکومت کند و جامعه اي را مبتني بر آموزه هاي ديني و وحياني بسازد و با تحولات امروز جهان ارتباط داشته باشد، امر بسيار عجيبي است.
جوادي آملي ادامه داد: کساني که سؤال داشتند نمي خواستند سياسي سؤال کنند، بلکه واقعا  از جنبه فرهنگي و معرفتي برايشان سوال بود که ما از کدام دين و کدام بنيان معرفتي دين سخن مي گوييم که مي خواهد يک نظام مستحکم 2500 ساله شاهنشاهي را بنيان برکند و بنياني ديگر ايجاد و در مسير عدالت، آزادي و حريّت حرکت کند و مبتلاي به استبداد و نظاير آن نشود و در کمال آزادي جامعه را پيش ببرد و به سعادت و کمال برساند؟ تمام تلاش فيلسوفان از چند هزار سال قبل اين است که بتوانند سعادت انسان ها را ايجاد کنند و در مقدمات نظام سياسي واقعا مانده اند. چنين ادعاي يک روحاني که هيچ سابقه سياست، حکومت و حکمراني ندارد از کجا است؟ لذا مناسبات امام و انقلاب اسلامي بايد هميشه براي ما بديع و تازه باشد.


وي با بيان اينکه امام به جنبه هاي عمده و اساسي اشاره مي کند، افزود: يکي از عمده ترين مسائلي که امام بر آن اصرار داشت و اين انقلاب را مبتني بر آن مي دانست، خود «دين» و «اسلام» بود. امام گرچه به لحاظ سياسي با جريان سلطنت کاملا مخالفت بود، ولي از روي هوشمندي و ذکاوت ديني و فردي به سراغ خود دين و اسلام رفت و گفت بايد با اين شخص و اين جريان از خاستگاه اسلام مبارزه کرد؛ نه از خاستگاه يک قدرت روحاني که يک شخصيت ديني به نام مرجع اسلامي دارد؛ مرجع هرچقدر هم بزرگ و والا باشد نمي تواند با کوهي از قدرت سياسي، نظامي و امنيتي مقابله کند و بايد يک ساختار الهي و غيبي باشد. لذا امام به شدت مسأله اسلام و دين را در فرمايشات خودشان برجسته کردند و هيچ صحبت، نظر و موضعي اتخاذ نمي کردند؛ مگر اينکه کاملا از اصول ديني تبعيت مي کردند.
رئيس بنياد بين المللي علوم وحياني اسراء ادامه داد: اين اصول ديني را از منابع وحياني گرفته و به جهان ارائه مي دادند تا مردم بدانند اين حرکت، قيام و انقلاب مبتني بر آموزه هاي وحياني است. ما خارج از چهارچوب تفکر اسلامي اقدامي نمي کنيم. خواستند بگويند آنچه ما انجام مي دهيم يک اقدام سياسي نيست؛ سياست از يک جريان تبعيت مي کند، اما ريشه در اعتقاد و باور همه جامعه اسلامي دارد. اسلام دارد ساختار سياسي ايجاد مي کند و اگر مجلس و دولت هست و نظام تبليغي و امنيتي وجود دارد، همه بايد مبتني بر امر ديني و وحياني باشد. ما هرچه از اين آموزه هاي شيرين، گوارا، عظيم و والاي ديني فاصله گرفتيم، همه اين جهات را تضعيف کرديم و از دست داديم.
وي افزود: امام گويا ديده باني بود که اين انقلاب را اينگونه مي ديد و هر وقت که حرکت ها انحرافي بود و تحريف و انحرافي در ارتباط با انقلاب و نظام انجام مي شد، ولو از مهمترين جايگاه هاي ديني مثل شوراي نگهبان، جامعه روحانيت و جامعه مدرسين، با تشري آن را کنار مي زد و اجازه نمي داد؛ به همه مي گفت که ما دين داريم و بايد بر اساس اين مايه ها حرکت کنيم. مگر دين از ما غير از عدالت، آزادي و حريّت مي خواهد؟ کجا مي رويد؟ اين مسير شما را به خلاف عقل مي رساند و شما را از حريّت و آزادي مي اندازد؛ اين حرکت شما را به استبداد مي رساند. آن وقتي که مردم از شما ناراحت شدند و مواضع و نظرات شما را نپذيرفتند، بدانيد که داريد مستبد مي شويد.
جوادي آملي اظهار داشت: اين خيلي مهم است که امام مبتني بر دين و انديشه ديني ايستاد و گويا با همه وجودش اين دين را چشيد. والد بزرگوار ما فرمودند يک روز که در جلسه شوراي عالي قضايي برخي از مسائل قضايي مطرح شد، کاملا صورت امام سرخ شد. اين حساسيت و قرابت روحي و فکري که امام با اسلام داشت، چگونه مي خروشيد؟ چگونه عليه کساني که شيطاني نسبت به اسلام و دين موضع مي گرفتند تحذير مي کرد؟ براي ايشان فرقي هم نمي کرد و مي ديديد که چگونه با نزديک ترين دوستان و شاگردانشان برخورد مي کردند؟
وي اظهار داشت: يکي از مهمترين اصولي که امام بر اساس آن انقلاب کرد و تا هنگام ارتحال استوار ماندند، مسأله اين بود که ما از آموزه هاي وحياني جدا نشويم و از دين فاصله نگيريم. بالاتر از شوراي نگهبان به عنوان متصديان امر دين و قوانين شرعي مجلس و امثال آن که نبوده اند، اما تشرهاي امام حتي به اين نهاد هم ديدني، شنيدني و عبرت گرفتني است. با همه احترامي که به اين شاگردان و عزيزان خودش داشت، تذکر مي دادند که از اسلام فاصله نگيريد؛ اين شما را از آزادي، حريّت و عدالت به استبداد و تنگ نظري مي کشاند.