فارغ التحصیلان در برزخ بیکاری

آرمان امروز- مجتبي کاوه: اشتغال دانشجويي در ايران چنان مغفول است که به جرات مي‌توان گفت هيچ آمار رسمي و قابل اتکايي در مورد درصد دانشجويان شاغل وجود ندارد. طبق داده‌هاي مرکز آمار ايران در سال گذشته نزديک به دو ميليون نفر از جمعيت فارغ‌التحصيلان کشور هم جزو دسته بيکاران طبقه بندي شده و شغل معيني نداشته اند. وقتي شغل پيدا کردن براي فارغ التحصيلان دانشگاهي تا اين حد دشوار باشد تکليف دانشجوياني که به دنبال کار باشند، روشن است.
 از منظر برخي دولتمردان و مراکز دولتي مرتبط با بازار کار، دانشجو بودن خود شغل به شمار مي‌رود و مي‌توان افراد مشغول به تحصيل در دانشگاه‌ها را به راحتي از آمار بيکاران خط زد! اين درحاليست که دانشجوي بدون کار درآمدزا را نمي توان فردي شاغل به شمار آورد و اقشار دانشجو با وجود محدوديت هايي که دانشجويان براي کار تمام وقت دارند مي‌توانند اوقات فراواني را به کارهاي مولد و درآمدزاي متناسب با شرايط تحصيلي خود بپردازند و استقلال مالي و آينده‌سازي را از دوران تحصيل آغاز کنند.
 کارشناسان و فعالان بازار کار، ريشه مشکل اشتغال دانشجويي را در متناسب نبودن اندازه و ابعاد اقتصاد کشور با تعداد دانشجويان مي دانند و معتقدند اگر ظرفيت هاي اقتصادي را به خوبي فعال کنيم بازار کار چنان گسترشي پيدا مي کند که مي تواند دانشجويان را در خود جذب کند. به باور آنها با اقتصاد محدود و تحت تحريم و رکود زده حتي افراد شاغل و فارغ التحصيل و نخبه نيز به شغلي که در شان استعداد و توانمندي آنها باشد دست نمي‌يابند. با چنين اقتصادي سرنوشت دانشجويان جوياي کار يا بيکاري است يا تن دادن به کارهايي با درآمد ناچيز و شرايط سخت که نامي جز بيگاري برازنده آنها نيست.
اشتغال دانشجويي رونق نميگيرد مگر با شکوفايي اقتصاد


نويد جهان وش کارشناس و فعال حوزه آموزش هاي مهارتي درباره اشتغال دانشجويي به «آرمان امروز» مي گويد: آمار قابل اتکايي از درصد دانشجويان شاغل وجود ندارد اما به جرات مي توان گفت درصد دانشجوياني که فعاليت شغلي مرتبط و قابل توجه با رشته تحصيلي خود دارند – حتي در ميان رشته‌هاي فني و مهندسي و حسابداري که بازار کار نسبتا بهتري دارند – بسيار اندک است. اين بدان معني نيست که دانشجويان مطلقا در بازار کار حضور ندارند بلکه درصد کمي از آنها از روي ناچاري به مشاغلي که درآمد و شرايط آنها در شان دانشجويان نيست رضايت مي‌دهند. در سال هاي اخير نيز اقتصاد ديجيتال فرصت هايي پيش روي دانشجويان براي درآمدزايي قرار داده که اشتغالزايي اين بخش هم نسبت به تعداد کل دانشجويان رقم چشمگيري نيست. وي با بيان اين که جذب دانشجويان به بازار کار نيازمند برنامه‌ريزي در جهت شکوفايي اقتصادي و راه‌اندازي بخش هاي مولد و پروژه هاي عمراني و رونق بخشيدن به اقتصاد ديجيتال و اولويت دادن به آموزش هاي تکميلي و مهارتي مورد نياز بازار کار است، مي‌افزايد: متاسفانه اقتصاد کشور در سال هاي اخير کمتر ظرفيت جديدي براي اشتغال داشته و فرصت هاي قبل نيز به دلايل داخلي و خارجي محدودتر شده و کسب وکارهاي ديجيتال هم که بارقه اميدي در نسل جوان و دانشجويان ايجاد کرده بودند، در همين چندماه اخير با محدوديت هايي مواجه شده اند. از سوي ديگر ما با خيل انبوه دانشجويان فارغ التحصيل مواجه ايم که چون شغل مناسبي پيدا نمي کنند و آموزش هاي آنها متناسب با نياز بازار کار نيست، به تحصيل در مقاطع بالاتر سوق پيدا مي کنند در حالي که بازار کار سال هاست راه خود را از مدرک جدا کرده و به دنبال مهارت است.
به تاخير انداختن بيکاري با ادامه تحصيل
آلبرت بغزيان اقتصاددان نيز درباره اشتغال دانشجويي در ايران به «آرمان امروز» مي‌گويد: اگر به آمارهايي که وزارت علوم منتشر مي‌کند استناد کنيم سالانه حدود 50 درصد فارغ التحصيلان کارشناسي، حدود 60 درصد از فارغ التحصيلان کارشناسي ارشد و حدود 80 درصد فارغ‌التحصيلان مقطع دکترا به بازار کار جذب مي‌شوند. اين آمارها کميت اشتغال فارغ التحصيلان را نشان مي دهد و مشخص نيست براي مثال کيفيت اشتغال 50 درصد دارندگان مدرک کارشناسي که جذب بازار کار شده‌اند چگونه است؛ يعني درآمد شغل آنها مي تواند تکاپوي هزينه هاي زندگي را بدهد يا نه و آيا شرايط و امنيت شغلي آنها مطلوب است يا خير. در نظر داشته باشيد که حتي اگر آمارها دقيق باشد باز هم نيمي از دارندگان مدرک ليسانس نمي‌توانند وارد بازار کار شوند و بسياري از آنها به ناچار وارد مقطع ارشد مي‌شوند که اين نوعي به تاخير انداختن بيکاري است.
در مورد اشتغال دانشجويي يعني اشتغال همزمان با تحصيل اصولا در بازار کاري که با اين حجم از تقاضاي کار بي پاسخ مواجه است نمي توان به صورت منطقي انتظاري داشت. به عبارت ديگر وقتي بيش از 40 درصد فارغ‌التحصيلان کارشناسي و کارشناسي ارشد جوياي کار، بيکار مي‌مانند و برخي از آنها از روي اجبار به مشاغلي مثل کار در کافي شاپ و کارت پخش‌کني و مسافرکشي و دستفروشي و گاهي کوله‌بري تن مي‌دهند براي دانشجويي که همزمان با تحصيل مي خواهد اشتغال هم داشته باشد فرصت کار فراهم نيست و اگر هم کاري به او پيشنهاد شود عموما کار غيرمرتبط با درآمد بسيار ناچيز است.