بی‌عملی و بدعملی در حوزه نوجوانان را باید بپذیریم و اصلاح کنیم

رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار بسیجیان، ضمن تأکید بر شناخت شیوه‌های دشمن، مهم‌ترین کار امروز دشمنان را جعل و دروغ‌پردازی خواندند. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار مردم اصفهان نیز با اشاره به اغتشاشات اخیر فرمودند: «دشمن در رسانه‌ها لشکرسازی می‌کند؛ لشکرسازی کاذب، انبوه‌سازی دروغ. می‌بینید در رسانه‌های گوناگونِ دشمن، جوری وانمود می‌کند که آدم غافل و بی‌خبر تصور می‌کند که واقعاً یک خبری است، [در حالی که]واقع قضیه این نیست. آنچه انبوه است، آنچه عظیم است، حضور مردم در خدمت انقلاب و در میدان‌های انقلاب است، این بله، این خیلی عظیم است، اما آن طرف نه.» ۲۸/۰۸/۱۴۰۱رسانه KHAMENEI. IR در گفتگو با دکتر عبدالکریم خیامی، استاد فرهنگ و ارتباطات و عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق (ع) به تشریح ابعاد این نوع از هجوم رسانه‌ای دشمن در جنگ ترکیبی امروز پرداخته است.    یکی از موضوعات مشهود در وقایع اخیر، بازنمایی وارونه واقعیت‌های جامعه بود. رهبر معظم انقلاب هم با اشاره به همین موضوع تأکید کردند که این بازنمایی نشان‌دهنده واقعیت جامعه ما نیست، بلکه لشکرسازی و انبوه‌سازی دروغ دشمن است. دشمن از القای این ذهنیت چه هدفی را دنبال می‌کند؟ مفهوم لشکرکشی و لشکرسازی معمولاً در جایی به کار می‌رود که از همه ظرفیت‌ها برای حمله استفاده شود. در حوادث دو ماه اخیر برای هجوم به ملت ایران، واقعاً همه ابزار‌های انسانی، فناورانه، ارتباطی و رسانه‌ای به کار گرفته شد. این وقایع چندوجه تمایز نسبت به حوادث پیشین داشت که با توجه به آن‌ها می‌توان اصطلاح لشکرکشی را به آن اطلاق کرد. در دوره‌های قبل، ما شخصی‌سازی پیام‌ها را نداشتیم، در این دوره، ما با مرحله شخصی‌سازی پیام‌ها در بستر سکو‌ها و شبکه‌های اجتماعی مواجه بودیم. برای افراد یک جامعه با هدف خاص، پیام شخصی تولید و ارسال شد.  استفاده دشمن از هوش مصنوعی برای استنباط و استخراج سناریو‌های رسانه‌ای در دوره‌های پیشین به این شکل نبود. در حوادث اخیر، برخی توصیه‌ها به اغتشاشگران از طریق تحلیل داده‌های بزرگ و با بهره‌برداری از ابزار‌های هوش مصنوعی انجام می‌شد. دشمن در مواردی هم در فریفتن بخش کوچکی از جامعه موفق عمل کرد. میزان استفاده از به اصطلاح انسان- رسانه‌ها یعنی افرادی که قبلاً روی آن‌ها کار شده بود و خود به مثابه رسانه شده بودند، بسیار متکثر بود، برای مثال، مدل‌های تبلیغاتی، خواننده‌هایی که برخی از آن‌ها حتی یک‌بار هم نام ایران را نشنیده‌اند یا حتی برخی از شخصیت‌های مشهور خارجی و افرادی که حوزه فعالیت‌شان ارتباطی به ما ندارد و اساساً هیچ شناختی از موضوعات سیاسی هم ندارند، برای این منظور به استخدام گرفته شدند.  نظرسازی یا نظریه‌سازی و استفاده بسیار گسترده از روبات‌ها برای تولید و توزیع تصنعی محتواها، برای برجسته‌کردن و انبوه‌سازی (ترند) مطالب و محتوا‌های رسانه‌ای، از دیگر اقدامات دشمن بود. حجم اجاره کردن یا ایجاد حساب‌های کاربری جدید برای هشتگ‌سازی، برجسته‌سازی و انبوه‌سازی یا به تعبیر دقیق‌تر و علمی‌تر، توده‌سازی پیام در فضای مجازی در حوادث گذشته به این شکل سابقه نداشت. توده‌سازی پیام ممکن است با انواع و اقسام ابزار‌های انسانی و غیرانسانی رخ دهد، یعنی بخشی از ابزار‌هایی که مطالب خاصی را می‌پسندیدند و بازنشر (لایک و ریتوئیت) و باز ارسال می‌کنند افراد واقعی نیستند، بلکه ما با انبوهی از روبات‌ها، برنامه‌ها و انسان‌ها مواجه هستیم. فرماندهان ارشد و محتوایی این لشکر رسانه‌ای، شبکه‌های ماهواره‌ای و شبکه‌های شناخته‌شده بین‌المللی بودند چراکه آن‌ها تجربه بسیار بیشتری برای انگاره‌سازی، بازنمایی و کار روی ایران دارند. ایران تنها کشوری در دنیاست که به طور خاص بیش از ۲۰۰شبکه ماهواره‌ای علیه آن فعالیت می‌کنند. این کار می‌تواند به ایجاد تور مخاطب، تحقق پیام ۳۶۰درجه و انبوه‌سازی کمک کند.    تفاوت جدی دوران حاضر برای این جریان مهاجم نسبت به حوادث قبلی، نقش پررنگ بستر‌های فناورانه و تکنولوژیک است که شکل عجیب و پیچیده‌ای از تهاجم ترکیبی سخت و نرم را رقم زده است.  بله. فرماندهان فناورانه، شرکت‌های بزرگ فناوری اطلاعات بودند که اطلاعات کاربران را در اختیار داشتند و رفتار آن‌ها را زیر نظر داشتند و متناسب با آخرین تحلیل‌های‌شان از رفتار‌ها و احساسات جامعه، توصیه‌هایی را ارائه می‌کردند. برخی از آن‌ها هم قواعد و سیاست‌های اعلامی خود را- که طبعاً این شرکت‌های بزرگ سیاست‌های حرفه‌ای را اعلام و تلاش می‌کنند تا آن را اجرا کنند- زیر پا گذاشتند و قواعدشان را اجرا نکردند، یعنی به طور کامل وارد میدان شدند. پیاده‌نظام‌ها یا سربازان‌شان را هم کسانی که از تجمعات کوچک فیلم تهیه و ارسال می‌کردند، ذیل مطلب خاصی نظر می‌گذاشتند، اقدام به هک برخی حساب‌ها و تولید اخبار جعلی کرده و فتوشاپ‌کار‌هایی که تصاویر جعلی می‌ساختند یا اکانت اجاره می‌کردند، تشکیل می‌دادند.  این اغتشاشات دچار خلأ نظری بود، یعنی یک نظریه، اندیشه یا تئوری مقبول جریان‌ساز نداشت. این مسئله‌ای است که اندیشکده‌های مخالف جمهوری اسلامی نیز به صراحت آن را بیان کرده‌اند. یکی از ابزار‌های پرکردن خلأ ایدئولوژیک، رسانه است، یعنی با تزریق تصویر و احساس تلاش می‌شود خلأ تئوری جبران شود تا جایی که کسی سراغ اندیشه و نظریه اساسی حرکت نرود، به آن معنا که آنقدر ذهن‌ها دریافت‌کننده متراکم و متوالی خبر، متن، تصویر و پیام شود که کسی از چیستی این حرکت، چرایی، هدف نهایی و اصول آن، فلسفه این شرارت‌ها، آشوب‌ها، آتش‌سوزی‌ها و خشونت‌ها نپرسد.  در این شرایط ذهن فرصت نمی‌کند یک سؤال عمیق‌تر بپرسد یا مطالبه کند. دشمن می‌گوید احساس تزریق کنیم تا فضا احساسی شود، هیجان تزریق کنیم تا آدم‌ها هیجانی شوند و هیجان‌های خودشان را تخلیه کنند. بخش کوچکی از نوجوانان ما که درگیر این ماجرا شدند، ممکن است مصرف‌کننده این قبیل فناوری‌های ارتباطی، رسانه‌ای و سرگرمی شده باشند، اما خوشبختانه از عمده نوجوان‌های ما در مدارس، مساجد و عرصه‌های اجتماعی و عرصه‌های ملی و معنوی حضور فعالانه‌ای دارند. نباید با بی‌توجهی به یک طیف برچسب بزنیم. بخشی از نوجوانان که در قبال آن‌ها کم‌کاری کرده‌ایم، گرفتار این رسانه‌ها شده‌اند، بنابراین دشمن یک خلأ ایدئولوژیک را با انبوه‌سازی یا توده‌سازی پیام‌ها پر می‌کند.  آن‌ها انتظار داشتند جامعه ایرانی در ادامه اعتراض‌ها، با اغتشاشگران همراهی کند، اما این اتفاق نیفتاد. مردم وقتی دیدند ماجرا چیز دیگری است، کنار کشیدند، البته ممکن است در برخی مسائل معیشتی یا اجتماعی اعتراض‌هایی داشته باشند و اعتراضات‌شان بحق هم باشد، ولی وقتی دیدند مسئله چیز دیگری است و اهداف پشت پرده نمایان شد، مردم با دشمن و عوامل داخلی آن‌ها همراهی نکردند. این همراهی مردم را وقتی در خیابان‌ها و در واقعیت نتوانستند تأمین کنند، در پیام‌رسان‌های مجازی جمعیت فراهم کردند. تلاش کردند خلأ یا فقدان همراهی توده‌های مردم را با توده‌سازی تصویر در تلفن‌های همراه، شبکه‌های اجتماعی و شبکه‌های ماهواره‌ای پر کنند. همه این لشکرسازی‌ها به این منظور بود.  دومین هدف از لشکرسازی کاذب این بود که می‌دانستند خلأ همراهی توده‌های مردم را دارند. جمعیتی که مدنظر آن‌ها بود به‌هیچ‌وجه با آن‌ها همراهی نکرد. وقتی در شهر ۱۲میلیون نفری، جمعیت اندکی وارد اغتشاشات می‌شوند، این جمعیت نزدیک صفر‌درصد محاسبه می‌شود. دشمن با ایجاد اغتشاشاتی پراکنده که در آن هر ۳۰-۲۰ نفر در یک گوشه از شهر اقدام به آتش‌سوزی و انجام حرکات غیرمتعارف می‌کردند و تهیه فیلم از این جمعیت‌های اندک و انتشار پشت سر هم این موارد تلاش کرد دریافت‌کننده پیام احساس کند همه مردم در خیابان‌ها هستند. آن‌ها سعی کردند این دو خلأ را با تصویرسازی رسانه‌ای خود پر کنند.  نباید فعالیت رسانه‌ای آن‌ها را فقط در بازه محدود این روز‌ها ببینیم. نظریات گوناگون و ارتباطاتی هستند که زمینه‌سازی‌های درازمدت و تدریجی را تحلیل و تبیین می‌کنند. این نظریه‌ها می‌گویند که معمولاً رسانه‌ها در یک بازه زمانی ممکن است انگاره‌سازی‌های خاصی بکنند. ابتدا یک واقعه را بازنمایی می‌کنند، وقتی تکرار بازنمایی آن‌ها با سوگیری خاص متراکم شد به انگاره‌سازی یا تصویرسازی منجر می‌شود. این رسانه‌های بحران‌ساز اغلب در بزنگاه‌ها برای تولید بحران، هیجان‌زده کردن جامعه، شورش یا جنبش، انگاره‌ها و کلیشه‌هایی را که در طول سال‌های قبل در اذهان ایجاد کرده‌اند به هم متصل می‌کنند.  برای مثال، آن‌ها طی سال‌های متمادی برای واژه‌های، «زن»، «حجاب»، «حقوق زنان» و «بسیجی» انگاره‌سازی کرده بودند. کمپین‌هایی مثل چهارشنبه‌های سفید به راه انداختند. طبیعتاً یک مصرف‌کننده دائمی این رسانه‌ها به تدریج ممکن است احساس کند که زنان در جامعه ایرانی از آزادی محرومند. شبکه سعودی اینترنشنال در حالی که در عربستان زنان به تازگی اجازه رانندگی یافته‌اند، می‌خواهد برای زن ایرانی که در علم، تحصیلات دانشگاهی، فعالیت‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و در انواع رشته‌های هنری و ورزشی پیشرو است، آزادی بیاورد. چنین رسانه‌نمایی کلیشه‌هایی از کلمات بسیجی، روحانی و سلبریتی‌های داخلی در ذهن مخاطبانش ساخته است و این کلیشه‌ها را دفعتاً به هم وصل می‌کند، انگاره‌های منفی و مثبت را به هم متصل می‌کنند و یک دوقطبی می‌سازند و در لحظات بحران آن را به سمت اذهان جامعه پمپاژ می‌کنند.     برای مقابله با چنین اقداماتی باید چه کرد؟ در واقعیت واقعی، اشکالات، کم‌کاری‌ها و نواقص را باید پذیریم و اصلاح کنیم. اگر در حوزه نوجوانان کم‌کاری داشته‌ایم، اگر در زمینه حجاب خلأ‌هایی داریم، اگر در سیاست و اقتصاد کم‌کاری‌های انباشته داریم، اگر در تربیت و رسیدگی به آموزش‌وپرورش نسبت به نوجوانان کم‌کاری، اشتباه، بی‌عملی یا بدعملی داشته‌ایم، این موارد را باید بپذیریم و اصلاح کنیم.  در واقعیت رسانه‌ای هم یک اتفاقی باید بیفتد. دشمن وقتی حمله می‌کند که حس کند رسانه‌های داخلی فاقد آرایش مناسب و بازدارنده هستند. وقتی بازدارندگی آرایش رسانه‌های داخل ضعیف است، دشمن هوس حمله می‌کند.  دوم، نظام رسانه‌ای ما نظام به‌روزی نیست. منظور از رسانه، مجموعه‌ای از رسانه‌های جمعی رادیو، تلویزیون، مطبوعات، سینما، رسانه‌های اینترنت‌پایه و اجتماعی است که شامل پیام‌رسان‌های اجتماعی و پلت‌فرم‌های رسانه‌ای و «وی‌اودی»‌ها می‌شود.  سوم، ارتباطات آیینی یا حضوری و سنتی ماست، بنابراین آرایش سه پایه اصلی ارتباطات ما ضعیف است، به‌روز و کارآمد نیست. ما به بازاندیشی جدی در این عرصه نیاز داریم و باید از همه بازیگران مؤثر و ذی‌نفعان این عرصه خواهش کنیم که منافع بخش خود را بر منافع کلی ملت غلبه ندهند. منافع کلی نظام و کشور و جامعه را بپذیرند و به آن اولویت دهند تا بتوانیم یک بازسازی و بازطراحی جدی در نظام رسانه‌ای کشور انجام دهیم.