روزنامه آرمان امروز
1401/09/19
بهشت زاکانی، جهنم کارگران خدمات شهری
آرمان امروز- رها معيري: در محيط پارک نه پست نگهباني هست، نه سرويس بهداشتي اما مردم ميانسال، ساعتها در محوطه پارک ميدان هروي قدم ميزند و گاهي روي صندلي مينشيند. سرما تا مغز استخوانش نفوذ کرده و زمانيکه روي صندلي پارک مينشينيم به ما ميگويد: «لطفا ننشينيد، ساعت پارک تمام شده» از او ميپرسيم که مسئوليتش چيست؟ ميگويد: «براي ماهيانه 5 ميليون تومان از ساعت 11 شب تا صبح مينشينم اينجا تا کسي صندليها يا وسايل پارک را به سرقت نبرد. ما با پيمانکار قرارداد داريم.» همينطور که ايستاده دو دستش در جيب کتش فرو کرده، ميگويد: «نه بيمه دارم نه قرداد درست و حسابي، اما مجبورم. سه تا بچه دارم و هر زمان به همسرم ميگويم به شهرمان برگرديم، اما قبول نميکند.» در اين شرايط بسياري از پيمانکاران از بيمه کردن و حقوق براساس وزارت کار و.. سرباز ميزنند و ميخواهند از نيروهاي غيرمتخصص، کارگران فصلي يا اتباع استفاده کنند.اين در حالي است که بارها عليرضا زاکاني با شعار «عدالت» وارد عرصههاي انتخاباتي و بهشت گذاشته است و در اين شرايط، بايد نظارت وي و زير مجموعه تحت تصدي زاکاني در «بهشت» بر شرکتهاي پيمانکاري افزايش پيدا کند. در اين ميان برخي از کارشناسان براين باورند که چون شهرداري بابت پرداخت هزينه شرکتهاي پيمانکاري، در بيشتر مواقع هميشه بدهکار آنها هستند يا مديران اين شرکتها از افراد بازنشسته و صاحب نفوذ دورههاي قبل شهرداري محسوب ميشوند، نظارتي در بهکارگيري نيروها يا پرداخت حقوق مکفي به کارگران در بيشتر مواقع وجود ندارد.
کيسهاي که بردوش دارد، دوبرابر قدش است و آرام آرام مسير پياده رو را طي ميکند. مشخص است که کيسهاي که بردوش دارد، وزن سنگيني دارد، چون هر چند قدم آن را زمين مي گذارد و مي نشيند.
از پشت سر که به او نزديک ميشويم، روي پلهاي نشسته و خيره به زمين است، معلوم نيست که به کدام آرزويش فکر مي کند. کنارش که مينشينيم با لهجهاي کاملا ايراني با ما صحبت ميکند و وقتي ميگويد که سالها پيش از بدخشان (استان شرقي افغانستان) به همراه پنج نفر از اعضاي خانوادهاش به ايران آمده که زندگيشان را بسازند، اميدوار بوده اند که آنقدر پول داشته باشند يا دربياورند که روزي از طريق ايران به ترکيه بروند و مقصد نهايي شان رسيدن به اروپا است.
به سن و سالش نميخورد، 18 سال سن داشته باشد. قد کوتاه و لاغر اندام است و به او ميگوييم که از جمعآوري زباله چقدر درآمدي داري؟ او که خودش را «صادق» مي نامد به ما ميگويد: «ارباب به ما روزانه 300 هزار تومان پول ميدهد، بستگي به کارمان در روز دارد و چقدر بارمان بيشتر سنگين است. هر چيزي که به درد مي خورد در جمع مي کنيم. ساعت 8 صبح تا 8 در يک شيفت اين محله (خيابان نجات الهي) را قدم مي زنيم و قرارداد ارباب با شهرداري همين جاست.» به او مي گوييم که مجوز اقامت داريد؟ مي گويد: «امسال پدرمان مدارک مان را تحويل داده و گفته اند که تا دو ما آينده تعيين تکليف مي شويد. اما ارباب گفته که اگر سريع تر مدارک اقامتتان را ندهيد، يا ما را اخراج مي کند يا نصف حقوق با ما پول مي دهد، چند هفته پيش هم چند نفر از دوستان ما را اخراج کردند، ظاهرا «ارباب ها» را جريمه سنگين مي کنند. اما خيلي از ما اقامت نداريم. اقامت کيلويي چند؟ مگر قرار است که در ايران بمانيم؟ مي خواهيم به سوئد و آلمان برسيم.» اردشير گراوند، جامعه شناس در اين رابطه ميگويد: «اساسا افغانستاني ها در مدت زمان هاي طولاني حاضر به کار کردن مي شوند و از نظر ساعت کاري، بين يک و نيم تا دو برابر ايراني ها کار مي کنند؛ بنابراين حضور يک افغانستاني در يک شغل، عملا 1.5 تا 2 فرصت شغلي را از ايراني ها مي گيرد.» براساس آمارهاي سازمان جهاني مهاجرت ما پيشتر هم سالانه بهطور متوسط 500 هزار کارگر فصلي از افغانستان داشتهايم که بين ايران و افغانستان در رفتوآمد بودهاند.
ايرانيها جاي خود را اتباع با قيمت ارزان دادهاند
اما حضور «صادق»ها يا اتباع غير مجاز فقط مختص به خدمات شهرداري نيست و در رستورانها نيز وضعيت همينطور است. دستمزد کم، کار سخت و عدم درخواست بيمه، دلايل جذابي است که پيمانکارهاي هميشه طلبکار ارگانهايي نظير شهرداري که از اين افراد در مشاغلشان استفاده کنند. چندي پيش يک جامعه شناس در اين رابطه گفته بود که «افغانستاني ها 3.5 ميليون فرصت شغلي را از ايراني ها گرفتهاند» و حالا صرفا حضور آنها در مشاغلي مانند جمع آوري و تفکيک زباله، خدمات شهري نيست و آنها به مشاغلي که با مواد خوراکي نيز در ارتباط هستند، ورود پيدا کردهاند. اين موضوع را يکي از فعالان حوزه کودکان اتباع نيز تاييد ميکند، و به «آرمان امروز» ميگويد: «اکثر پيمانکارهاي شهرداري تهران و ديگر کلانشهرهاي مهاجرپذير از اتباع خارجي استفاده ميکنند و اينها چون از حداقل حقوق و کار بدون بيمه رضايت دارند، اين کار برايشان بهصرفه است. بسياري از کودکان و خانواده آنها که فاقد مدارک اقامت هستند و کنترل و نظارتي بر کار آنها نيست، از اتباع غيرمجاز استفاده ميکنند. پيمانکارها به دلايل ضعف قانوني چون هميشه طلبکار ارگانهايي مانند شهرداري هستند، نظارت چنداني برکارشان نيست و آنقدر تعدادشان زياد است که نميتوان اثبات کرد که اين افراد در چارچوب قانوني بهکار گرفته شده يا مجوز اشتغال داشته باشند. متاسفانه در اين زمينه سيستمهاي نظارتي شهرداري و ديگر ارگانها روي پيمانکارها، بهشدت ضعيف عمل ميکنند.»
وي در ادامه گفتههايش ميافزايد: «مثلا در حوزه خدمات شهري، کارهاي آنها به پيمانکارهاي بخش خصوصي واگذار شده، نظافت خيابانها يا خدمات شهري و زيباسازي آن در کنار برخي ديگر از دستگاههاي دولتي که خدمات ساده خود را به شرکتهاي پيمانکاري سپردهاند، اين شرکتها ترجيح ميدهند که براي امور ساده و غير حرفهاي و غير تخصصي خود از اتباع خارجي غيرمجاز استفاده کنند. اين ارگانها اصراري ندارند که در چارچوب قانوني بخواهند عمل کنند. در اين مساله ميتوان جمع آوري زباله، تفيکيک زباله و اينها جز مواردي هستند که اينها تقريبا در انحصار اتباع خارجي هستند يا حتي در ساير مشاغل ديگر مانند صنفهاي فروشندگي در حال خالي شدن نيروهاي ايراني و جايگزين شدن نيروهاي اتباع و خارجي هستند. خيلي از مشاغل بهداشتي نيز مانند ارائه مواد غذايي، رستورانها و... بخش قابل توجهي از نيرويشان را از اتباع خارجي تامين ميکنند. اين مساله که پيمانکار ترجيح ميدهد حقوق کمتري را پرداخت کنند، خود زمينهاي شده که نيروهاي ايراني از چرخه کار خارج شوند و با اتباع جايگزين شودند.»
هيچ نيروي اتباعي بهکار گرفته نشده
اما مسعود عابدي، مدير روابط عمومي سازمان پسماند اين صحبتها را در ميکند و با اشاره به اينکه سازمان پسماند از ابتاع مجاز نيروهاي خود را تامين ميکند، به «آرمان امروز» ميگويد:«پيمانکارها بهطور مرتب مورد بازديد و پايش قرار ميگيرند و در قرارداد پيمانکارها آمده حق بهکار گيري کودک و اتباع غير مجاز را ندارند. اينها با ثبت عنبيه چشمي، مشخصاتشان اسکن ميشود و اگر غير مجاز باشند و اطلاعات آنها ثبت نشده باشد، نميتوان قرارداد آنها را ثبت کرد. نکته دوم اينکه، مرکز پسماند ما در آرادکوه، پيمانکار جدا دارد و با وجود اينکه نيروهاي زيادي از ابتاع در آنجا کار ميکنند، اما هيچکدام از آنها غير مجاز نيستند.» وي در پاسخ به اين سوال که آيا براي همه آنها ليست بيمه رد ميشود، ميگويد: «ليست بيمه براي آنها رد ميشود و حقوقشان براساس آن پرداخت خواهد شد، من نميتوانم ليست بيمه پيمانکارها چگونه است، اما با اطمينان ميگويم که ما نيروي غير مجاز نداريم چون براساس مبلغ جريمه بابت هر روز اشتغال غيرمجاز اتباع خارجي به ميزان پنج برابر حداقل دستمزد روزانه يعني معادل 6 ميليون و 966 هزار و 250 ريال است، پيمانکارها اجازه جذب نيروهاي غيرمجاز را ندارند.»
رد رنگ غير متخصصها در مشاغل تخصصي
اين صحبتها در شرايطي مطرح ميشود، زمانيکه رنگ زدن ساختمان «سراي روشن» در خيابان ناصرخسرو (دوسال پيش يا مجسمه ميدان فردوسي را مرور ميکنيم که با کمترين تخصص اين رنگ کاريها صورت گرفته، شايد بتوان رد نيروهاي غير ماهر را بهوضوح مشاهده کرد. افرادي که بدون تخصص يا همان کارگران فصلي مشغول کار هستند و جاي نيروهاي ماهر که صد مطالبه شغلي بهحق را دارند، گرفتهاند.
سایر اخبار این روزنامه
دین داری مردم بدون اقتصاد سخت است
یادگاری ایران روی دیوار چین
مطالبات بی پاسخ نسل ها کم شدن فاصله حرکت های اعتراضی
وعده رییسی «رستم» و «مهرداد» نمیشناسد
بهشت زاکانی، جهنم کارگران خدمات شهری
نیازهای سهگانه جامعه ایرانی
تکرار اشتباهات آلودگی هوا
اظهارات جنجالی علمالهدی درباره کشف حجاب زنان
تهدید درمانی علیه «بنگاهداری بانکی»
عماد افروغ: دروغ الاماشاالله در برخی مسئولان جاری است
موج سواری آمریکا در اعتراضات کشورهای مخالف
دستگیری تیم ترور علم الهدی در مشهد
رشد ۳۹ درصدی تجارت ایران و قاره آفریقا
نیم سکه با ۱۰ میلیون تومان رکورد زد
پایان کار برزیل در جام جهانی