مردم، نشانه‌ای از حل مشکلات دریافت نمی‌کنند

آرمان ملی- احسان انصاری: امروز در کشورهای توسعه‌یافته موضوع حکمرانی خوب مورد توجه قرار گرفته و دولت‌ها تلاش می‌کنند با کمترین هزینه بهترین عملکرد را داشته باشند تا میزان رضایت مردم نسبت به مسئولان جامعه بیشتر شود. سوال مهم در این زمینه این است که جامعه ایران برای حرکت به سمت حکمرانی خوب باید به چه مولفه‌هایی توجه کند؟ آیا در شرایط اجتماعی که امروز در کشور وجود دارد بستر برای حرکت به سمت حکمرانی خوب وجود دارد؟ از سوی دیگر براساس اظهارات اغلب جامعه‌شناسان ما فرصت‌های تاریخی برای توسعه و اصلاحات داشته‌ایم اما به دلایلی این فرصت‌ها از بین رفته و امروز با انباشتی از مشکلات مواجه هستیم. به همین دلیل با این سوال مواجه‌ایم که برای بازگشت به ریل توسعه باید چه سازوکاری را در نظر گرفت؟ «آرمان ملی» برای پاسخ به این سوالات و تحلیل شرایط جامعه با دکتر پیروز حناچی، شهردار سابق تهران گفت‌وگو کرده که در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید.   حکمرانی خوب دارای چه ویژگی‌هایی است؟ جامعه ایران چگونه می‌تواند در شرایطی که با چالش‌هایی مواجه است به سمت حکمرانی خوب حرکت کند؟
یکی از مولفه‌های مهم مدیریت استراتژیک این است که مسأله را چگونه برای خود تعریف کنیم. ما باید به این اتفاق نظر برسیم که مشکل ما چیست و قرار است از چه مسیری حرکت کنیم و منابع محدود خود را با چه اولویتی مصرف نماییم؟ در دهه 80 شمسی یک بار این اتفاق رخ داده و ما با ترسیم سند چشم انداز1404 در این مسیر حرکت کردیم. زمینه‌سازی برای این کار نیز نتیجه مطالعات مرحوم دکتر حسسین عظیمی و دکتر ستاری‌فر و همکارانشان بود. این کار از مطالعه‌ای آغاز شد که با هدف تدوین استراتژی آینده صنعت خودرو توسط دکتر مشایخی و دکتر مسعود نیلی آغاز شده بود. سوال این بود که ما زمانی 20 هزار خودرو در سال تولید می‌کردیم و در حال حاضر در شرایط کنونی (دهه 80 شمسی) نزدیک به یک میلیون خودرو در سال تولید می‌کنیم. به همین دلیل اگر با این روند ادامه بدهیم بازار داخلی خیلی زود اشباع خواهد شد. هدف اصلی مطالعه در این زمینه بود. به صورت طبیعی هر مطالعه‌ای به موضوعات جنبی نیز می‌پردازد. یکی از موضوعات جنبی که در این مطالعه وجود داشت این بود که عنوان می‌شد همه کشورها نقشه راه و چشم‌انداز20 ساله‌ای را برای خود ترسیم کرده‌اند و برنامه‌های 5 ساله برشی از این برنامه 20 ساله است و کشور ما با آهنگی که داشت و حرکت می‌کرد در مقام مقایسه با کشورهای دیگر وضعیت خوب و قابل قبولی نداشت. جالب است بدانید اکثر کشورها این سند چشم‌انداز را دارند و توسعه آتی خود را بر همین مبنا برنامه‌ریزی کرده‌اند. مالزی، عربستان، ترکیه، اتحادیه اروپا و... این سند را دارند و برای رسیدن به اهداف آن تلاش می‌کنند. با مطالعات و تلاشی که صورت گرفت سند چشم‌انداز برای کشورمان هم تدوین شد و برای اولین بار سندی تهیه شد که همه بر اجرای آن توافق داشتند و این اشتراک نظر عمومی ناشی از گفت‌وگوهای کارشناسی فراوانی بود که برای تدوین آن صورت پذیرفت و برای اولین بار برنامه چهارم که برش اولیه پنج ساله آن بود تدوین و در مجلس تصویب شد. با این وجود هنگامی که آقای احمدی‌نژاد به ریاست‌جمهوری رسید این سند چشم‌انداز و برنامه چهارم را ابتدا آمریکایی و پس از مدتی خیالی خواند و عنوان کرد این سند، قابلیت اجرایی ندارد و اهدافش تحقق‌ناپذیر است. وی برنامه‌ای هم به جای این سند ارائه نکرد که قرار است دولت وی در مسیر آن حرکت کند. به همین دلیل اولین قدم کج در این مسیر برداشته شد. 
  این قدم کج چه پیامدهایی داشت؟
دولت‌های هفتم و هشتم حرکت در مسیر سند چشم‌انداز برای رسیدن به توسعه را قبول داشتند و برنامه آن را تدوین کرد. برنامه سوم توسعه، مترقی و پیشرفته و متفاوت بود به‌همین دلیل منشاء اثر بود. به خصوص در زمینه‌های فرهنگی برنامه‌های مترقی وجود داشت. این مسیر درست برای رسیدن به توسعه بود و ما باید در این مسیر حرکت می‌کردیم. با این وجود دولت احمدی‌نژاد در این مسیر حرکت نکرد. حاکمیت نیز رویکرد دولت احمدی‌نژاد را نسبت به دولت قبل ترجیح داد و به همین دلیل از تصمیماتی که احمدی‌نژاد می‌گرفت حمایت می‌کرد. شرایط به شکلی بود که احمدی‌نژاد تا پایان دولت اول خود برنامه‌ای را جایگزین برنامه چهارم نکرد. وی برنامه چهارم را هم اجرا نمی‌کرد و سازمان برنامه و بودجه که متولی پیگیری این موضوع بود را منحل کرده بود. در چنین شرایطی فضای کشور تغییر کرد. نگاه برنامه‌ای در دولت وقت وجود نداشت و بسیاری از ردیف‌های بودجه حذف شده بود. وزارتخانه‌ها تشخیص می‌دادند چه چیزی باید در اولویت قرار بگیرد و سند چشم‌انداز و برنامه چهارم به محاق رفته بود. به صورت طبیعی در چنین شرایطی نمی‌توان به هدف توسعه دست پیدا کرد. نکته جالب این بود که زمانی که قانون برنامه پنجم تدوین شد این شرط به کارشناسان ابلاغ شده بود که هیچ کدام از بندهای برنامه سوم و چهارم (که متضمن اجرای سند چشم‌انداز بود) در آن نباشد. نکته دیگر اینکه اگر قرار بود اتفاق بزرگی در مدیریت کشور رخ می‌داد باید سازوکارهای مناسب برای آن در نظر گرفته می‌شد. نمی‌توان برای انجام یک کار بزرگ از نیروهای انسانی ناکارآمد استفاده کرد. این در حالی بود که در دولت احمدی‌نژاد کیفیت بدنه اجرایی دولت افت کرد ضمن اینکه تا پیش از آن منشأ بسیاری از اهدافی که ترسیم شده بود دانشگاه‌ها بودند در حالی که در دولت احمدی‌نژاد ارتباط دولت و دانشگاه قطع شده بود. اینکه دولت در سفرهای استانی خود بیش از 200 سند تصویب می‌کرد چیزی شبیه شوخی بود. در چنین شرایطی یا درباره این سندها بحث نشده و یا بحث‌های کارشناسی پشت آن نبود. مدیریت کلان دارای یک قواعد و اصول است. به عنوان مثال قرار است در شهر براساس قانون، طرحِ جامع کار شود و در حریم، حفاظت صورت بگیرد. در چنین شرایطی اگر دولت تصویب کند که در حریم یک شهر، ساخت و سازی عظیم صورت پذیرد با تناقض مواجه می‌شویم. 


  این وضعیت در دولت آقای روحانی نیز ادامه پیدا کرد؟
خیر؛ در دولت اول آقای روحانی جلوی بسیاری از این مسائل گرفته شد و تلاش شد تبعات اینگونه تصمیمات غلط، به حداقل برسد. حکمرانی خوب به این معناست که تصمیم غلط گرفته نشود و زمانی که متوجه می‌شود برخی تصمیم‌گیری‌های کلان اشتباه است یا کشور را به اهداف چشم‌انداز نمی‌رساند، از ادامه آن جلوگیری کند و آن را به مسیر صحیح هدایت کند. آقای احمدی‌نژاد به قانون می‌گفت ضوابط دست و پاگیر. وی درباره دیدگاه کارشناسی بر این باور بود که کارشناسان، ما را سر کار می‌گذارند و در همه زمینه‌ها، ما خودمان نخبه هستیم و قدرت تشخیص داریم. این نوع نگاه زمانی که ایشان در شهرداری بودند نیز وجود داشت و به صورت طبیعی کشور را نیز با همین نگاه مدیریت می‌کردند. من هفته اولی که دولت روحانی تشکیل شد و به وزارتخانه رفتم به دیدار شهردار وقت تهران رفتم و عنوان کردم اگر مسیر و راهی که در پیش گرفته‌اید را تغییر ندهید دچار مشکل خواهید شد. من به ایشان گفتم دیگر نه کسی در کمیسیون ماده 5 به شما چک سفید امضا می‌دهد و نه در شورای عالی شهرسازی از روش شما حمایت می‌کند. به همین دلیل اگر خلاف ضوابط و قانون عمل کنید ما جلوی شما خواهیم ایستاد. به‌طور کلی اگر دولت دارای برنامه بوده و هدف‌گذاری روشن (چشم انداز) داشته باشد در مسیر صحیحی حرکت خواهد کرد. هر چند من معتقدم رویکردی که دولت دوم آقای روحانی داشت مانند دولت اول نبود. 
  چرا این رویکرد تغییر کرد؟
به هر حال شرایط کشور سخت‌تر شده بود. در دولت اول آقای روحانی، کشور با این شدت از تحریم‌ها مواجه نبود و از سال97 به بعد، کشور وارد فاز جدیدی از تحریم‌ها شد. این زمان مشابه سال‌های 66 و67 بود. در این سال‌ها ما نمی‌توانستیم نفت صادر کنیم. در دولت دوم روحانی شرایط بین‌المللی تغییر کرده بود و از سوی دیگر به نظر می‌رسید انگیزه‌ها نیز دیگر مانند گذشته نبود. در این مقطع زمانی برخی از نیروهای کیفی و تأثیرگذار دولت، به دلایل مختلف از دولت رفته بودند. نمونه بارز آنها آقای آخوندی و حجتی و مجید انصاری بود. این افراد از چهره‌های تأثیرگذار دولت بودند. من به‌خاطر دارم آقای حجتی در هر جلسه دولت به عنوان اولین نفر صحبت می‌کرد و بسیاری از بحران‌های آتی و قابل تشخیص کشور که قرار بود در آینده رخ بدهد را مطرح می‌کرد. به عنوان مثال ایشان عنوان می‌کردند آفت ملخ از عربستان به سمت ایران در حال حرکت است و چند هفته دیگر به بندرعباس می‌رسد به همین دلیل ما از الان باید به فکر باشیم؛ در نتیجه فضای همکاری دستگاه‌های مختلف و دولت، قبل از وقوع بحران فراهم می‌شد. هنگامی که این افراد از دولت خارج شدند فقدان آنها در روند تصمیم‌گیری‌های دولت تأثیرگذار بود. به عنوان مثال دولت روحانی براساس خواست عموم جامعه و قول‌های انتخاباتی دور دوم ریاست‌جمهوری، تأکید داشت که حتما دو وزیر از بانوان در وزارتخانه‌های فرهنگی حضور داشته باشند. با این وجود بنا به دلایلی، این اجازه به ایشان داده نشد. من به‌خاطر دارم یکی از معاونین دولت به ما گفتند دولت قرار است حداقل در زمینه‌های فرهنگی دو وزیر زن انتخاب کند. من گفتم این کار خوبی است و لازم، ولی قبل از آن ببینید چند معاون زن در وزارتخانه‌ها حضور دارند که بتوان از بین آنها وزیر انتخاب کرد؟ این در حالی بود که تقریبا در هیچ وزارتخانه‌ای معاون وزیر از بین بانوان وجود نداشت و اگر هم وجود داشت در رده‌های پایین‌تر قرار داشتند که از تجربه مدیریت کلان برخوردار نبودند. به همین دلیل دولت این تصمیم را گرفت که در هر وزارتخانه‌ای یک یا چند معاون وزیرزن وجود داشته باشد. من معتقدم کیفیت دولت دوم آقای روحانی می‌توانست بهتر از آن چیزی باشد که در عمل مشاهده کردیم که این اتفاق رخ نداد. 
  این اتفاق به دلیل ضعف مدیریتی بود؟
خیر؛ بیشتر به عدم وجود عزم سیاسی بازمی‌گشت. برخی در دولت حضور داشتند که اصرار می‌کردند افرادی با یک نوع طرز فکر و نگرش در دولت حضور نداشته باشند. وجه مشترک کسانی که در دولت روحانی حذف شدند و یا کنار رفتند این بود که به اصلاح‌طلبان نزدیک‌تر بودند. 
  آیا دولت سیزدهم تلاشی برای حکمرانی خوب از خود نشان می‌دهد؟
واقعیت این است که دولت سیزدهم ادامه دولت احمدی‌نژاد است. این موضوع به خوبی از مدیران مشترکی که در دو دولت حضور دارند قابل تشخیص است. اتفاقی که در شرایط کنونی رخ داده این است که دولت به دست نواصولگرایان افتاده است. البته این دولت نسبت به دولت احمدی‌نژاد وضعیت بهتری دارد به دلیل اینکه مدیرانی که در دولت احمدی نژاد تجربه نداشتند در شرایط کنونی صاحب تجربه بیشتری شده‌اند. 
  آیا اعتراضات اخیر به دلیل بی‌توجهی به حکمرانی خوب توسط دولت‌ها بوده که روی هم انباشته شده است؟
اگر مردم احساس کنند دولت از بهترین افراد برای مدیریت کشور و حل مشکلات مردم استفاده کرده به دولت اعتماد کرده و از آن حمایت می‌کنند. هنگامی که برای امور تخصصی، افراد بی‌ربط انتخاب شوند نتیجه مطلوب حاصل نخواهد شد. اگر قرار است بهترین نتیجه حاصل شود باید بهترین نیروهای ممکن به کار گرفته شود. من یکی از زمینه‌های اصلی اعتراضات اخیر در کشور را اقتصادی می‌دانم. دخل و خرج مردم با هم نمی‌خواند و تورم افسارگسیخته و کاهش ارزش پول ملی در بین اقشار مختلف مردم نارضایتی ایجاد کرده است. این وضعیت به خصوص درباره کسانی که درآمد ثابت دارند یا بازنشسته هستند وضعیت حادتری دارد. نکته مهم در این زمینه این است که مردم پالسی از اینکه قرار است مشکلات بنیادین به صورت ریشه‌ای حل شود دریافت نمی‌کنند. مردم باهوش هستند و به خوبی وضعیت کشور را درک می‌کنند. وضعیت بازار نیز به همین صورت است و به خوبی پیام‌ها را دریافت می‌کند. مردم به این نتیجه رسیده‌اند در کوتاه مدت و میان مدت این احتمال که مشکلات حل شود وجود ندارد. با توجه به شرایط موجود، این احتمال وجود دارد که نارضایتی‌ها انباشته‌تر هم بشود. اگر این هوشمندی وجود داشته باشد که قبل از اینکه این اتفاقات رخ بدهد اقدامات مناسب با بازخوردهای جامعه صورت گیرد شرایط متفاوت خواهد بود. به نظر می‌رسد اپوزیسیون خارج نشین روی اشتباه طرف مقابل حساب کرده‌اند. اگر گروهی از ایشان که از سوی قدرت‌های خارجی هم حمایت می‌شوند چنین استنباط کنند که طرف مقابل تحلیل دقیق و صحیحی از شرایط ندارد و نمی‌تواند به موقع عمل کند شرایط سخت‌تر خواهد شد. متأسفانه در این زمینه برخی اشتباهات نیز صورت گرفته است.