پیامدهای رشد نقدینگی


احمد حاتمی‌یزدی
اقتصاددان

آمارهای تازه بانک مرکزی نشان می‌دهد سهم پول از نقدینگی در پایان تابستان امسال به حدود ۲۳ درصد رسیده است. این بالاترین رقمی است که طی یک دهه اخیر رقم خورده است. اتفاقی نگران‌کننده که پیامی جز تورم بالا برای اقتصاد ایران نخواهد داشت. تورم طی ۱۰ سال گذشته همیشه ناشی از افزایش نقدینگی بوده است. وقتی نقدینگی افزایش پیدا کند، اگر تولید به همان نسبت رشد نداشته باشد، در نهایت قیمت‌ها بالا می‌رود. در واقع حجم زیادی نقدینگی در جامعه وجود داشته باشد و مردم با این پول بروند خرید کنند؛ در صورتی که تولید کالا در کشور یا واردات کالا افزایش نیافته باشد. در نتیجه مقدار زیادی پول در پی خرید مقدار کمی کالاست. این اتفاق باعث افزایش نرخ تورم می‌شود. در این شرایط، تورم ۴۰ درصدی امسال امکان دارد به عددهای بالاتر هم برسد. به طور معمول افزایش نقدینگی در سه ماهه آخر سال اوج می‌گیرد؛ آن هم به دلیل این‌که آخر سال می‌خواهند حقوق و عیدی کارمندان بازنشستگان و کارگران را پرداخت کنند و هزینه‌ها افزایش پیدا می‌کند. دولت بودجه که ندارد، در نتیجه مجبور می‌شود پول چاپ کند. در نتیجه افزایش نقدینگی در سه ماهه آخر سال احتمالا معادل ۲۳ درصد نیمه اول هم بشود. در این شرایط من احتمال می‌دهم که تورم امسال به ۵۰ درصد برسد. حال اینکه چرا دستورالعمل‌های رییس‌جمهور برای کنترل نقدینگی و چاپ پول بی‌اثر بوده است باید گفت که زمینه این کار در دولت فراهم نیست. در صورتی دولت می‌تواند این دستورالعمل‌ها را اجرایی کند که بتواند بودجه متوازن ارائه دهد. بودجه متوازن یعنی بودجه‌ای که دخل و خرج آن با هم بخواند. به عبارتی، مقدار درآمدی که دولت دارد اعم از نفت و گاز تا گمرک و مالیات و... با هزینه‌ها برابر باشد. اما کاری که اکنون دولت انجام می‌دهد، این است که هزینه‌های دولت خیلی بیشتر از درآمدهایش است.به نظر می‌رسد بودجه سال ١۴٠٢ هم به مانند بودجه‌های چند سال اخیر باشد و پیش‌بینی نمی‌کنم که بتوانند بودجه متوازن ارائه دهند. لااقل تا زمانی که تحریم نفتی هستیم، این کار شدنی نیست.در عمل با تورم، مردم فقیر را فقیرتر می‌کنند و ثروتمندان را ثروتمندتر. تورم یک نوع مالیات از فقرا به نفع اغنیا است و این شکاف طبقاتی را بسیار بدتر می‌کند از آنچه الان هستیم. تورم همیشه خبر بدی برای فقرا و کارمندان و کارگران است و برعکس، خبر خوبی برای سرمایه‌داران است، چون ارزش سرمایه‌هایشان بالا می‌رود. نتیجه این تورم را در مصرف کالاهای اساسی می‌بینید که مردم امروز خیلی گوشت کمتر از سال‌های قبل مصرف می‌کنند. یک زمانی مصرف گوشت قرمز حدود یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان بود که الان به ۸۰۰ هزار تن رسیده است. این یعنی کاهش ۳۰ درصدی مصرف گوشت. مردم طبقات متوسط به پایین امکان خرید خود را از دست داده‌اند. همه این‌ها نتیجه تورم و افزایش نقدینگی است که در پی بودجه نامتوازن دولت و کسری بودجه ایجاد شده است. دولت اگر می‌خواهد منطقی رفتار کند، نباید هزینه‌هایش را بالا ببرد. هزینه‌های دولت باید در حد درآمدش کاهش یابد. یک شعری از سعدی هست که می‌گوید بر احوال آن مرد باید گریست، که دخلش بود نوزده، خرج بیست. این عین داستان اقتصاد ایران ما است.