شریک راهبردی

گروه سیاسی/ مناسبات تهران و پکن در چهارچوب یک رابطه چندوجهی و بنا بر اقتضائات حاکم بر سیاست خارجی و اقتصادی دو کشور جریان دارد و نمی‌توان تحلیل و ارزیابی تحولات پیرامون این رابطه را صرفاً به یک یا دو رویداد منحصر کرد. در اشاره به شکل‌گیری واکنش‌هایی که در پی انتشار بیانیه ادعایی چین و عربستان در عرصه افکار عمومی و حتی رسانه‌ای ایران شکل گرفته است، می‌توان به ذهنیت خطرناک برخی از جریان‌ها و گروه‌ها مبنی بر یک «ایران ضعیف و سرگردان» میان دو بلوک قدرت شرق و غرب اشاره کرد که درصدد است ایران را وجه‌المصالحه منافع سیاسی و اقتصادی خویش قرار دهد. حال آنکه بر خلاف این تصور در فضای جاری بین‌الملل، پیام‌ها و رویدادها با معانی درست خود شنیده می‌شود و بدیهی است که پاسخ ایران به نگرانی‌های به‌وجود آمده نیز به فراخور عزت، مصلحت و حکمت داده می‌شود.
«واقع‌گرایی» و «عمل‌گرایی»
دولت سیزدهم در حالی تیم دیپلمات‌های خود را با هدف حل و فصل وضعیت متزلزل توافق 2015 و رفع تحریم‌ها به وین فرستاد و همزمان با اعلام تمرکز سیاست خارجی خود بر حوزه منطقه، چتر دیپلماسی خود را در خاورمیانه و آسیا گستراند که این پرسش مطرح شد نزدیکی او به قطب قدرت‌های شرقی بویژه چین در این اوضاع و احوال چه معنا و مقصودی دارد و سؤال مهم‌تر این است که اساساً رویکرد نزدیکی به شرق رئیسی و دولت او چه تفاوتی با شرق‌گرایی دولت‌های پیشین دارد؟ اگر هدف تیم سیاست خارجی دولت سیزدهم لااقل در میان مدت، عبور از سد تحریم‌های بلوک غرب است، آیا این خواسته در چنین معادله‌ای که جمهوری اسلامی در قبال چین طراحی کرده، قابل تحقق است؟ فهم این سؤالات آنگاه آسان خواهد شد که مفروض نگاه دولت سیزدهم به سیاست خارجی روشن شود. رئیسی مختصات این نگاه را تا حدی در آغاز مسئولیت خود به عنوان رئیس دولت روشن کرد. تبیین او از سیاست خارجی منطقه‌ای و آسیامحورش به این معنا بود که این رویکرد فضای ایدئولوژیک و قطب‌بندی‌های سیاسی را پشت سر گذاشته و «واقع‌گرایی» و «عمل‌گرایی» را دو شاخص اصلی برای تحقق منافع اقتصادی کشور قرار داده است. این تفکر از این قاعده روشن تبعیت می‌کند که قطب‌نمای سیاست خارجی در منافع سیاسی و اقتصادی ملت و کشور نهفته است. در این نگاه پیدا است که دیپلماسی و دیپلمات‌ها هر تصمیم و مذاکره‌ای را صرفاً با محاسبه سود و زیان آن پیش می‌برند.
فرصتی برای تهران


رئیسی سیاست خارجی آسیامحور خود را در حالی به اجرا درآورد که تغییراتی شگرف در مناسبات غرب با دو قدرت بزرگ آسیا یعنی چین و روسیه پدید آمده است که اغلب ناظران از این تحولات به عنوان فرصت تازه برای تهران تعبیر می‌کنند که اتفاقاً دولت سیزدهم در حال نهایت بهره‌برداری از آن است. ماجرای بحران اوکراین همچون زخمی ناسور، روسیه را به درگیری بزرگ با غرب کشانده و داستان تحریم طولانی ایران این‌بار در روسیه تکرار شده است. اما به نظر می‌آید سیاستگذاران دولت رئیسی برخلاف دولت‌های گذشته در پی شرط‌‌بندی بر سر برد و باخت در جدال شرق و غرب نیستند. امضای توافقنامه 25 ساله ایران و چین به موازات پیگیری هوشمندانه مذاکره با غرب در زمین وین، زیر سایه درک دولتمردان ایرانی از واقعیات حاکم بر مناسبات بین‌المللی حاصل شده است. امری که به معنای به‌کارگیری همه ظرفیت‌های بالقوه در عرصه سیاست خارجی در برابر یکجانبه‌گرایی امریکاست که طی دهه‌ها از منظر یک مدعی در بلوک غرب، خود را مجاز به عهدشکنی و تصویب تحریم‌های ظالمانه علیه دیگر کشورها می‌داند. این در حالی است که قریب به اتفاق ناظران معتقدند پکن به تدریج در حال تبدیل شدن به قدرت نخست اقتصادی جهان است که چشم‌انداز شکل‌گیری یک چندقطبی جدید بر پایه رقابت اقتصادی در جهان آینده را به تصویر می‌کشد. رقابتی که بی‌تردید چین و بلوک شرق به عنوان یکی از قطب‌های بزرگ در آن مطرح هستند و امریکا و متحدان اقتصادی‌اش دیگر قطب این رقابت بزرگ محسوب می‌شوند.
افزایش قابل ملاحظه تبادلات اقتصادی
در روند تقویت همکاری‌های اقتصادی تنگاتنگ میان ایران و چین، مقام‌های دیپلماتیک کشور از افزایش رقم تبادلات اقتصادی غیرنفتی دو طرف به رقم 20 میلیارد دلار در سال‌جاری سخن گفته‌اند. این در حالی است که سند توافق جامع موتور محرکه اقتصادی برای دستیابی به توافقنامه‌های متعدد در زمینه‌های مختلف همچون کارخانه‌های فولاد، گردشگری، دارو، درمان، تجهیزات پزشکی و نفت خام و انرژی را نیز روشن کرده است. در همین ارتباط نباید از گشایش کانال‌های مهم پنهان از سوی پکن برای کمک به ایران در تسهیل خرید و فروش نفت و مخالفت صریح با تحریم‌های امریکا غافل شد. امری که سبب شده ایران از بازار رقابتی انرژی عقب نماند و بتواند امکان فروش نفت خود را در سطح قابل قبولی حفظ کند.
پررنگ‌ترین وجه همکاری
شاید پررنگ‌ترین وجه همکاری‌های تنگاتنگ تهران و پکن را باید در روند مذاکرات رفع تحریم‌ها و همچنین در ادوار اخیر نشست‌های شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی یافت. بر خلاف رویکرد پیشین چین در مواجهه با پرونده هسته‌ای ایران که در خوش‌بینانه‌ترین حالت ممکن تلاش می‌کرد در میدان مواجهه دیپلماتیک ایران و امریکا سکوت پیشه کند تا از اثرات مجازات‌های فرامرزی این کشور مصون بماند، تحولات جدیدی در فصل جدید روابط ایران و چین رقم خورده است. مخالفت صریح و قاطع این کشور با قطعنامه‌های اخیر شورای حکام علیه جمهوری اسلامی، رأی منفی به قطعنامه و طرح‌های ادعایی حقوق بشری که کشورهای غربی به بهانه حمایت از اغتشاشات اخیر ایران در نهادهای ذی‌مجموعه سازمان ملل متحد در دستور کار قرار داده‌اند در کنار حمایت دیپلمات‌های چینی از مواضع مذاکراتی ایران در گفت‌و‌گوهای وین از مهم‌ترین نشانه‌های تغییر در سطح مناسبات دو کشور به شمار می‌رود.
مجموع این تحولات نشان می‌دهد مقام‌های پکن در روند تحولات مرتبط با تهران آماده هستند نسبت به گذشته هزینه بیشتری صرف کنند و منافع سیاسی و اقتصادی هر یک از اعضای شبکه متحدین راهبردی خود را مورد حمایت جدی قرار دهند. اما نباید فراموش کرد که هرچند کشورها در مناسبات بین‌المللی خود در برهه‌هایی متناسب با تحولات، اهداف مشترکی را دنبال می‌کنند و ناچار هستند تا به اهداف و منافع دیگر کشورها نیز توجه کنند اما در اصل هر کشوری با در نظر گرفتن اولویت‌های استراتژیک، اقتصادی و سیاسی، رابطه خود را با دیگر کشورها تنظیم می‌کند و بروز تعارض مواضع و منافع در باب موضوعات خاصی در فرایند مصالحه ناشی از درک معادله قدرت در مناسبات راهبردی قابل پذیرش است. از این رو نباید آن بخش از بیانیه مشترک رهبران پکن و ریاض درباره حق تاریخی و غیر قابل چشم‌پوشی ایران بر جزایرش را تا سطح نادیده‌انگاری واقعیات رابطه عمیق ایران و چین از سوی این کشور در همسویی با ریاض تحلیل کرد. چه آنکه اگر قرار بود با رویکردی تک بعدی همه تحولات پیرامونی و مناسبات چندوجهی در سیاست خارجی را مورد توجه قرار داد که بیش از همه، ایران می‌بایستی ذیل اجرای سناریوی فشار غرب از مذاکرات رفع تحریم‌ها رویگردان می‌شد و همه چیز را در این زمین به قضا و قدر می‌سپرد.
از این‌رو به نظر می‌رسد واکنش تهران به محتوای بیانیه مشترک رهبران چین و عربستان، با در نظر گرفتن اقتضائات پیش گفته صورت گرفته است؛ جایی که سفیر چین به وزارت خارجه احضار می‌شود تا از انباشت سوء نگرش‌ها جلوگیری شود. جایی که می‌توان به حافظه سیاستمداران چینی حمایت قاطع و سریع جمهوری اسلامی ایران از سیاست چین واحد را به‌خاطر آورد که در پی سفر چندی پیش «نانسی پلوسی»، رئیس مجلس نمایندگان امریکا به تایوان صورت گرفت و حتی با قدردانی و تمجید مقامات چینی از راهبرد تهران همراه شد. بنابراین مهم این است که دیپلماسی را همچون رشته در هم پیچیده‌ای انگاشت که دیپلمات ها می‌بایست با طمأنینه و تدبیر برای گشودن یکایک این گره‌ها تلاش کنند.