کشاورزان فقط می‌توانند خیارشور بکارند

آرمان ملي: تا حالا به مناطقي که سدسازي انجام شده سرزده‌ايد؟ زمين‌هاي خشک البته خشک شده و کشاورزي ضعيف و نابود شده پايين دست سد. به قول کارشناسان، زمين‌هاي مردم از حيز انتفاع افتاده و کسي هم صداي آن‌ها را نمي‌شنود. سدهايي که در بلوچستان اين کم آب‌ترين و در واقع بي‌آب‌ترين منطقه از نقاط محروم کشور، از اين دست هستند. با اهالي بلوچستان خصوصا منطقه دشتياري اگر صحبت کنيد به شما خواهند گفت که تا چه حد زمين‌هايشان را اين سدها خشکانده‌اند و آن‌ها حتي به ناچار مجبور به کوچ از آن منطقه شده‌اند. نکته آنکه بارندگي‌هاي موسمي در اين منطقه هم مانند ساير نقاط ايران به جاي اينکه سبب پرآب و رونق محيط زيست شود، به دليل آماده نبودن زيرساخت‌ها تنها منجر به خسارت به جان و مال مردم مي‌شود. وضعيت سدهاي تهران هم بحراني است. کم‌آبي و بارش‌هاي کم وضعيتي نگران کننده براي اين سدها به وجود آورده و مسئولين به ميزان ذخيره آب در سدهاي تهران و تأثير کاهش نزولات جوي بر وضعيت آبگيري مخازن سدهاي پنجگانه تهران، نگاه مي‌اندازند و همچنان معتقدند که «همراهي و همکاري بيش از پيش شهروندان محترم در صرفه‌جويي و مديريت مصرف آب، مؤثرترين راهکار در تأمين مطمئن و پايدار آب شرب خواهد بود.» اما سد گتوند، نمونه ديگري از فجايع زيست محيطي ديگري است که ساخت و آبگيري آن به بار آورده و اشاراتي خواهيم کرد. و حالا سد چم‌شير، به‌رغم هشدار کارشناسان محيط زيست نسبت به تبعاتي که آبگيري اين سد به‌همراه خواهد داشت، شروع شده است. بسياري از مخالفان با آبگيري سد چم‌شير در 25 کيلومتري گچساران معتقدند که اين سد روي سازند نمکي گچساران قرار گرفته که با بهره‌برداري از آن فاجعه گتوند2 به زودي اين بار در کهگيلويه و بوير احمد تکرار مي‌شود. ناگفته پيداست که ساخت سد از همان دوراني که به سازندگي شهرت يافت، با تبليغاتي در راستاي دستاوردهاي دولتي شروع شد و تا به حال ادامه داشته است. کهرم که مشاور رئيس سابق محيط زيست هم بوده، معتقد است که «آنچه براي آقايان در سدسازي، اهميت دارد، ساختن سد است که ارزش تبليغاتي دارد، اينکه بگويند فرضا سد دز هفتمين سد مرتفع جهان است، اما ديگر بعد از ساختن سد، شبکه آبياري ارزش تبليغاتي برايشان ندارد. سد را مي‌سازند و شبکه پشت آن را رها مي‌کنند. در نتيجه اگر آب به زمين مردم که پايين دست سد قرار گرفته، نرسيد هم مهم نيست بلکه مهم اين است که نشان دهند سد ساختن و تبليغ کنند که ما ساخته‌ايم. اين است که ما سد‌هاي متعددي داريم که شبکه پشتش را ندارند، چون ارزش تبليغاتي نداشته است.» اين فعال محيط زيست به شور شدن آب در نتيجه عدم مطالعه در سدسازي و آبگيري از آن اشاره کرده، علتش را گفته و سرآخر هم به کشاورزان خسارت ديده از سدها اشاره کرده که با اين وضع آب، به شوخي گفته‌اند فقط مي‌توانند خيارشور بکارند!
پروژه‌هاي مستعد اختلاس
اسماعيل کهرم، پيش از آنکه درباره علت اصرار بر آبگيري سد چم‌شير به‌رغم هشدار کارشناسان، صحبت کرده و مخاطرات اين سد را براي محيط زيست باز کند، اشاره‌اي به مقدار زيادي پول مي‌کند که در پروژه‌هاي سدسازي موجود است؛ از آن سرمايه‌گذاري‌هاي عجيب وغريبي که هيچ بخش خصوصي واردش نمي‌شود. اين فعال محيط زيست به برخي اختلاس‌هاي صورت گرفته طي اين پروژه‌ها اشاره مي‌کند و مي‌گويد: «کساني هستند که از اين کار نفع مي‌برند و آن‌ها اصرار بر آبگيري دارند. حال اينکه چه بر سر کشاورز پايين سد مي‌آيد را مي‌توان در قضيه گتوند ديد؛ گتوند را توسعه دادند، آب شور شد و الان زمين‌هاي مردم از حيز انتفاع افتاد.»کهرم درباره ذي‌نفعان سدسازي، اينطور توضيح مي‌دهد که «ساختن يک سد، يک سرمايه‌گذاري هفت هشت ساله است و هر روز از اين چندين سال، 150 تا 200 نفر، يعني از مهندس تا کارگر مشغول به کار هستند؛ بديهي است که عده‌اي از آن منافعي مي‌برند؛ هزاران تن سيمان، تاسيسات، ماشين‌آلاتي که بايد از خارج کشور وارد شود، توربين‌هايي که ما حتي يک پيچ آن را نمي‌سازيم و... بنابراين امکان اختلاس در آن زياد و به دنبال آن داوطلب براي اين کار هم زياد است.»
مخاطرات سد چم‌شير


ارديبهشت ماه سال 98 يک گروه تحقيقاتي از دانشگاه تهران در گزارشي به شرکت مديريت منابع آب و نيرو که مجري اين سد است، اعلام کرد که به دليل شرايط زمين‌شناسي و وضعيت حوضه آبي، در صورت آبگيري اين سد سالانه 500 هزار تن نمک در مخزن سد حل خواهد شد. به اعتقاد کارشناسان منابع آبي، توده نمکي در سد گتوند 2 و نيم کيلومتر در مخزن 60 کيلومتر مربعي بوده و اين درحالي است که در سد چم‌شير 70 درصد درياچه اين سد در گنبد نمکي سازند واقع شده است. همچنين موقعيت سازند گچساران در ميادين نفتي منجر به تشکيل پوشش براي ذخاير عظيم نفت در اين منطقه شده است. اين البته همان موضوعي است که مي‌تواند سد چم‌شير را به منبع عظيم آلودگي‌هاي زيست محيطي تبديل کند. آقاي کهرم در گفت‌وگو با انتخاب، به پرسشي مبني بر اينکه چرا با وجود مخالفت‌ها و هشدار‌هاي کارشناسان، همچنان بر آبگيري اين سد اصرار مي‌شود، پاسخ داده و گفته: «مساله اين است که دانشمندان همديگر را قبول ندارند. بنده روي سد گتوند مطالعه و کار کردم و آن گنبد نمکي را مي‌شناختم؛ بنابراين ارتفاعش را مشخص کردند و گفتند که از 130 متر تاج سد، بيشتر نبايد باشد. در غير اينصورت سطح آب درياچه پشت سد وسيع مي‌شود و به‌طور خزنده مي‌رود و به گنبد نمکي مي‌رسد.» او ادامه داده: «گنبد‌هاي نمکي معمولا زير سطح خاک هستند و ديده نمي‌شوند بلکه با آزمايش‌هاي مختلف وجودشان حس مي‌شود. حال اگر رطوبت به آن برسد و وسعت درياچه زياد شود، آب اين گنبد نمکي را جذب و در خود حل مي‌کند که نتيجه‌اش مي‌شود گتوند که آب را شور کرد. در واقع پس از سد، آبي که از رودخانه کارون مي‌آيد، باعث شوري مي‌شود تاحدي که کشاورزان به شوخي مي‌گفتند که ما در اينجا فقط مي‌توانيم خيارشور بکاريم؛ چون شوري آب زياد شد. الان هم درست همين قضيه گتوند پيش آمده است. يعني مي‌دانند که گنبد نمکي، در زير قرار دارد.» اين فعال محيط زيست خاطرنشان کرد: «تمام گنبد‌هاي نمکي که در بستر و کنار کارون قرار گرفته، شناسايي شده است. يعني آب‌شناسان و زمين‌شناسان از وجود اين گنبد‌ها اطلاع دارند، ولي باز هم مي‌خواهند آبگيري کنند. در حالي که آزموده را آزمودن خطاست. »