«دیپلماسی خنثی » منافع ملی را تامین نمی‌کند

آرمان امروز، گره ديپلماسي: روابط پرچالش وزارت‌امورخارجه از دولتي به دولت ديگر منتقل مي‌شود و اگر بخواهيم به روند فعاليت وزارت‌خانه‌ها در دولت‌هاي مختلف نگاهي اجمالي بيندازيم مي‌بينيم که باتوجه فعاليت يک سال و اندي دولت سيزدهم، بايد روند کار ديپلماسي را منفعل‌ترين وزارت‌امورخارجه جمهوري اسلامي ايران بخوانيم. پيش از اينکه دولت کنوني بر سرکار بيايد، همواره شعارهايي را در رابطه با تعامل با جهان و آنچه نگاه به شرق گفته مي‌شد به گوش مي‌رسيد ولي حالا نه روابط با غرب به حالت عادي بازگشته است و نه مي‌تواند به سياست‌هاي معکوس کشورهايي مانند چين اعتماد داشته باشيم.  در مباحث توسعه يافتگي، «حکمراني خوب» يکي از الگوهايي است که نظام‌هاي سياسي مي‌تواند طبق آن توسعه‌يافتگي دست پيدا کند. اين اصطلاح که در 2 دهه گذشته وارد ادبيات سياسي جهان به ويژه کشورهاي آسياي شرقي شده است مدلي را ارئه مي‌دهد که کشورهاي در حال توسعه مي‌توانند از آن استفاده کنند تا هم رضايت شهروندان خود را به دست بياورند و هم بتوانند کشور را به توسعه‌يافتگي نزديک کنند. در کشور ما اما شاخص‌هاي حکم‌راني خوب با مشکلات بسياري روبه‌رو است. در ابتدا بايد بگوييم که حکم‌راني خوب داراي فاکتورهاي بسياري است، که يکي از اصلي‌ترين آنها «ديپلماسي فعال» و «نتيجه بخش» است. باتوجه به اينکه در برنامه چشم انداز توسعه 20 ايران و ساير برنامه‌هاي توسعه بر تعامل با جهان بر پايه ديپلماسي پويا تاکيد شده است ولي آنچه در عمل مي‌بينيم تاکنون آنطور که بايد و شايد سياست خارجه نتوانسته‌ کمکي به توسعه کشور کند و اين چالش در دولت سيزدهم با بالاترين حد بي‌تفاوتي رسيده است که مستقيما با منافع ملي ايران در تضاد است. هر توافق‌نامه يا تحريکي که در سياست خارجه يا آنچه ما ديپلماسي مي‌خوانيمش رخ مي‌دهد بايد در راستاي منافع ملي باشد و ما هيچ نگاه و عقيده‌اي را نبايد فداي سياست خارجه خود کنيم. زيرا يکي از راه‌هاي توسعه در داخل، ارتباط ديپلماتيک با ساير کشورها به ويژه کشورهاي همسايه است. بايد به اين موضوع هم اشاره کنيم که حتي ما بايد با کشورهايي که به‌نوعي با آنها مشکلات ايدئولوژيکي و سياسي و تاريخي داريم، براي توسعه داخلي روابط ديپلماتيک و اقتصادي مفيد و سازنده داشته باشيم. در اينجا نمي‌خواهيم بگوييم که کشوري مانند چين بايد الگوي ما باشد ولي توجه داشته باشيد که دولت اين کشور در حالي که با کشوري مانند آمريکا به نوعي دشمني دارد ولي تا جايي که سعي دارد از برخورد تند و غير ديپلماتيک دوري مي‌کند.
سياست خارجه نياز به تغيير عمده دارد
«فريدون مجلسي»، ديپلمات پيشين و تحليلگر مسايل بين‌الملل در پاسخ به اين سوال که وضعيت ديپلماسي ايران در دولت سيزدهم را چگونه تحليل مي‌کند و آيا اين ديپلماسي مي‌تواند منافع ملي ايران را تامين کند، به خبرنگار «آرمان امروز» مي‌گويد: «پيش از هرچيز بايد به اين موضوع اشاره کنيم که وزارت امور خارجه که وظيفه اصلي آن ديپلماسي و دفاع از منافع ملي است به کشورهايي اختصاص دارد که ساختار بين‌المللي دارند و در تعامل با ديگر کشورهاي جهان از منافع خود دفاع مي‌کنند و البته به‌دنبال منافع اقتصادي و فرهنگي  به نفع شهروندانش است. کشورهايي مانند ايران و ... که ارتباط محدودي با برخي از کشورهاي منطقه و آمريکاي لاتين دارند اصولا نيازي به مبحث ديپلماسي ندارند و سياست‌هاي خود را در ايدئولوژي که دارند خلاصه مي‌کنند. در واقع در پاسخ به سوال شما بايد بگويم اين که اسم فعاليت وزارت امورخارجه را ديپلماسي بگذاريم و از آنها بخواهيم تا از راه و روش‌هاي ديپلماتيک بخواهند منافع ملي ايران را حفظ کنند، تنها در حد همان نام باقي مي‌مانند. چون اصولا در وزارت امورخارجه به‌دليل بسته بودن فضا نمي‌توان انتظار حضور ديپلمات‌هاي با تجربه و راهگشا را داشته باشيم.» اين تحليلگر در همين مورد و با اشاره به وظايف ديپلمات‌ها که به‌عنوان سفيران سياسي، اقتصادي و فرهنگي در ساير کشورها حضور دارند ادامه مي‌دهد: «با توجه به افرادي که به نام ديپلمات در سفارتخانه‌‌ها حضور دارند نبايد اميد زيادي داشته باشيم زيرا آنها به‌دليل همان تعريفي که از ديپلماسي ايران ارائه داديم، همانند يک کارمند به فعاليت‌هاي خود ادامه مي‌دهند. به‌ مقامات وزارت‌امورخارجه پيشنهاد مي‌دهيم که براي صرفه‌جويي اقتصادي تغييراتي در روند فعاليت‌هاي سفارت‌خانه‌ها بدهند. اين يک انتقاد تند به چالش‌هاي ديپلماسي ايران نيست، زيرا فعاليتي از آنها تاکنون مشاهده نکرده‌ايم که بتوانيم آنها را تحليل کنيم يا نقدي براي آنها بنويسم. همانطور که همه مشاهده مي‌کنند در حال حاضر وزارت‌امورخارجه نه توانسته با شرق ارتباط مستحکمي ايجاد کند و نه توانسته روابط با غرب را به تعادل بکشناند و چالش‌هاي به وجود آمده را برطرف کند. از اين رو به نظرم اگر بخواهيم تعريفي از نوع فعاليت‌هاي ديپلماسي ايران داشته باشيم ابتدا بايد تغييرات عمده‌اي در خطوط قرمز جمهوري اسلامي ايران مشاهده کنيم در غير اين صورت بايد به همين ديپلماسي محدود بسنده کنيم.» اين ديپلمات پيشين با اشاره به روابط محدود ايران با سازمان‌هاي بين‌المللي و کشورهايي مختلف جهان اضافه مي‌کند: «توجه داشته باشيد کشوري مانند ايران که نه قطعنامه‌هاي سازمان ملل را به رسميت مي‌شناسد و نه سياست‌خارجه خود را بر مبناي قوانين بين‌الملي تعريف مي‌کند نيازي به ساختار وزارت‌امورخارجه ندارد. فراموش نکنيد که افرادي در اين وزارت‌خانه حضور دارند که مطابق آنچه «ميدان» خوانده مي‌شود فعاليت مي‌کنند. اينکه در همه موارد خود را حق کامل بدانيم و به هيچ کشوري حق انتقاد و پيشنهاد ندهيم نمي‌تواند باعث شکل‌گيري ديپلماسي قوي باشيم. ايران به‌دليل وضعيت منطقه‌اي که دارد مي‌تواند نقطعه تعامل شرق و غرب باشد و در اين مورد نياز است که براي رسيدن به ديپلماي خوب برخي ساختارها و ديدگاه‌ها را تغيير دهيم و به سمتي برويم که هم منافع ملي خودمان را حفظ کنيم و هم با جهان ارتباط مناسبي داشته باشيم.» او در پاسخ به اين سوال که آيا در ادامه تغييرات در کابينه دولت سيزدهم آيا وزارت امورخارجه مي‌تواند دستخوش تغييراتي بشود، مي‌گويد: «باتوجه به فعاليت بيش از يک ساله دولت سيزدهم بايد بگوييم که نوع رفتار با جوامع جهاني نسبت به گذشته تغييري نکرده است و اگر اين وزير برود و وزير ديگري سرکار بيايد باز هم تغييري در نوع فعاليت اين وزارتخانه مشاهد نخواهيم کرد زيرا مسئولان اين وزارتخانه همواره مجري سياست‌هاي بالادستي هستند و تا اين سياست‌ها تغييري نکند، نمي‌توانيم شاهد تغيير عمده باشيم. در اين مورد بايد به قوانين جهاني احترام بگذاريم تا آنها هم در تعامل با ايران به خواسته‌هاي ما احترام بگذارند. فضاي بين‌الملل فضاي تعامل است و با روابطي که آغشته به حسن‌نيت است شکل مي‌گيرد.»